به هر آیینه ای، تابندگی را
به هر دل، اشتیاق بندگی را
نگاه روشن تو هدیه داده ست
به انسان معاصر زندگی را
نگاه تو سکوت مبهم ما
چرا غمگین نباشد عالم ما؟
تو هم غم داری، امّا گفته بودم
تفاوت دارد این غم با غم ما
شکوه اتّفاقی مانده باشد
به دل ها اشتیاقی مانده باشد
تو می آیی، اگر از عمر دنیا
فقط یک روز، باقی مانده باشد
امام قاصدک های بهاری
رسول آیه های بی شماری
تو را وقتی بیایی، می شناسم
فقط از رنگ لبخندی که داری
نگاهت، آسمان عاشقان است
شکوه آستان عاشقان است
دلت، سرشار از عطر مناجات
مفاتیح الجنان عاشقان است
بیا ای فرصت سبز بهاران!
امام عصر باد و خاک و باران!
بیا تا اشک - رود جاری شوق -
بجوشد از نگاه چشمه ساران
تو که در دست هایت ذوالفقار است
دلت، جاری؛ نگاهت، بی قرار است
بیا آزاد کن آن وسعتی را
که پشت سیم های خاردار است
گل ما! اعتقاد عشق این است:
بهار تو بهار آخرین است
دلی که خالی از مهر تو باشد
حسابش با «کرام الکاتبین» است
شب تکراری زجر است ای گل
مگر این صبر بی اجر است ای گل؟
بیا پلکی بزن، صبحی برویان
نگاهت، «مطلع الفجر» است ای گل
#شعر #سیدحبیب_نظاری #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
سيدحبيب نظاری سال ۱۳۵۱ در آبادان متولد شد. وی سالیانی است در قم زندگی میكند و سابقۀ مدیریت مرکز آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قم را بر عهده داشته است. اشعار او از اوايل دهۀ ۷۰ در مجلات منتشر شد و رباعی قالب مورد علاقۀ او است. از آثار او میتوان به «بگو تا صبح چند آدینه مانده است»، «از این دست»، «تنها برای تو میبارد» و «خدا تسبیحی از گنجشک دارد» اشاره کرد.
#معرفی_شاعر #سیدحبیب_نظاری
📜 @sheraneh_eitaa
بیا، با اشکهای ما وضو کن
جهان را با نگاهی زیر و رو کن
تو که سنگ صبور اهل دردی
کمی بنشین و با ما گفتوگو کن
جهان در انحصار بیش و کمها
شکستنها، بریدنها، ستمها
تو حتماً خوب میدانی که بیتو
به روز ما چه آوردند غمها؟
جهان ما جهان بیکسیها
خزان لالهها و اطلسیها
اگر تو سایهسار ما نبودی
چه میکردیم با دلواپسیها؟
همه صبحیم، شب در بین ما نیست
یکی بیتاب و تب در بین ما نیست
به درد دوری تو خو گرفتیم
دلی راحتطلب در بین ما نیست
بهار تا ابد! زخم است با ما
زمان تا میرود، زخم است با ما
بیا تاریخ ما را منتشر کن
هزار و چارصد زخم است با ما
به ما ای کاش پاکی یاد میداد
به غنچه، سینهچاکی یاد میداد
زبان آسمان را انتظارت
به آدمهای خاکی یاد میداد!
شب توفان، کسی باید بیاید
بهار نورسی باید بیاید
کسی که باعث آرامش ماست
در این دلواپسی باید بیاید
#سیدحبیب_نظاری #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
و احساس مرا دریاب ای رود
لبم را تر نکن از آب ای رود
تو که دستی نداری تا بیفتد
به سوی خیمهها بشتاب ای رود
#سیدحبیب_نظاری #محرم #شعر #حضرت_عباس
📜 @sheraneh_eitaa
دعا کن هر گلی پرپر نمیرد
کسی با چشمهای تر نمیرد
دوباره جمعهای رد شد، دعا کن
دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد
در این دنیای خاکآلود، ای مرد!
عطش جاریست، رودارود، ای مرد!
تو با یک آسمان باران میآیی
کدامین جمعۀ موعود ای مرد؟
دل ما و کویر تفته؟ برگرد!
خدا را ای بهار رفته؟ برگرد!
تمام جمعهها را صبر کردیم
اقلاً جمعۀ این هفته برگرد!
شب و آواری از دلواپسیها
و تکرار همین «کی میرسی»ها
نشد این جمعه، شاید جمعۀ بعد
رهایم میکنی از بیکسیها
#سیدحبیب_نظاری #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی #محرم
📜 @sheraneh_eitaa
من و تو هیچکس را دوست داریم
بهار خار و خس را دوست داریم
نمی کوچیم از این غربت، من و تو
هوای این قفس را دوست داریم
#سیدحبیب_نظاری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa