غزه ی بیپناه آه از غم تو
زخم تو دهان گشوده،کو مرهم تو؟
از داغ کدام لاله ات دم بزنم؟
داغی که چنین شکسته پشتِ خمِ تو
*بر دامن تو نعش علی اصغر ها
افتاده به روی سینه ی مادرها
چشم پدرانِ موسپید افتاده
بر قامت خونینِ علیاکبر ها
*از لاله ی گوش دخترت خون جاریست
از خواب، نصیب چشم او بیداریست
در کنج خرابه مرغ شب میخواند
تاریخ پر از وقایع تکراریست...
*من ناز کدام دخترت را بخرم؟
باید که برایشان عروسک ببرم...
از سوختنِ موی سر دخترکان
هر لحظه به کربلا میافتد گذرم
*آن زن که به قامتش عبا میپیچد
در نسخه ی مرگ خود شِفا میپیچد
صبح از دل آوار که بر میآید
هوهوی حیاش در هوا میپیچد
*این مرد جوان که تازه داماد شده
دل در غم شیرین زده فرهاد شده
با تازه عروس خود به خون میغلتد
بختی که شکار تیغ جلاد شده
*ای غزه خدا کند که باران بزند
بر حنجرِ خشکِ شیرخواران بزند
بیوقفه ببارد به تنِ خونیِ تو
بر آتش داغ سوگواران بزند
*افتاده به چنگ حرمله گیسویت
پرپر شده اند لاله ها هر سویت
برتاب، غمِ گرانِ این مهلکه را...
مگذار که خاموش شود سوسویت
*فرجام تو ای غزه پس ازغم شادی ست
ویران شدی امّا ثمرت آبادی ست
با خون شهید می نویسم به تنت
والله بهای صبر تو آزادی ست
#سحر_محمدرضایی
#شعر_مقاومت
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
#ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa