بر سر راهت نور پاشیدهام
و پرندگان از شادی
بر نکشان راه میروند
و از ته دل میدرخشند
#شمس_لنگرودی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گلایل را دوست دارم
به خاطر قلبش،
که از پس برگهای لطیفش پیداست
دل آدمی پیدا نیست
و سر انگشتانت را سیاه میکند
چون گردو
اگر بگشایی و ببینی
#شمس_لنگرودی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
می دانم شام های زیادی در پیش است
می دانم داغ های زیادی خاموش است
می دانم، می دانم..
هر شب تانک های سیاهی می آیند
هرشب خواب های عجیبی می بیـنند
هر شب بال های غریبی می کوبند
اما در آتش فردا...
#شمس_لنگرودی #شعر
شبتون منور به نور خدا✨🌙
📜 @sheraneh_eitaa
شادا بهار !
که دست مرا گرفته
نمیدانم به کجا میبرد
شادا من !
که دست بهار را گرفته
به خانهٔ خود میبرم.
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
نه، نمیتوانم فراموشت کنم
زخمهای من، بیحضور تو از تسکین سر باز میزنند
بالهای من
تکهتکه فرو میریزند
برههای مسیح را میبینم که به دنبالم میدوند
و نشان فلوت تو را میپرسند
نه، نمیتوانم فراموشت کنم
خیابانها بیحضور تو راههای آشکار جهنماند
تو پرندهیی معصومی
که راهش را
در باغ حیاط زندانی گم کرده است
تک صورتی ازلی، بر رخسار تمام پیامبرانی
باد تشنهی تابستانی
که گندمزاران رسیده در قدوم تو خم میشوند
آشیانهی رودی از برف
که از قلههای بهار فرو میریزد
نه
نمیتوانم
نمیخواهم که فراموشت کنم...
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم ...
شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب ٬ بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
چون خونی در دل
که همواره فراموش می شود
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم ...
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باد را ببین!
چگونه بر آب هاشور مى زند
تا كنار تو ساكن شود
موج را ببين!
چگونه بر آبها قدم بر مى چيند
گوش ماهيان
چگونه براى خواندن آوازهايشان
به سوى تو لب باز كرده اند
سپاسگزارم دريا كه به پاس او
كتابم را سرشارِ خوابهاى صدف كرده اى.
پنبه ی آتش گرفتهای است قلب من
کف مزن ! شعلهورش مکن!
باد را ببین چگونه درختان را دور میزند
و سوی دلم میخزد
کف مزن، شعلهورش مکن!
قلبم را در آتش این جزیره ی تاریخ ب
گذار تا بسوزد
کف مزن ، شعلهورش مکن!
باد را ببین
چگونه مرا در دهان گرفته و بر آب میرود!
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
می دانم، برف های گرانی
باریده است اما…
صبح های عجیب
و رودهای غریب
و آفتاب نجیـبـی در راه است
می دانم می دانم...
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هیچ چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام می شود
کوهستانهایی که قیام کرده اند
تا آمدنت را پیش از همگان ببینند
اقیانوسها که کف بر لب می غرند و به جویبار تو راهی ندارند
باد و هوا که در اندیشه اند، چرا انسان نیستند که با تو سخن بگویند
و تو! سوسن خاموش
همه چیزت را در ظرفی گذاشته به من داده ای
تا بین واژگان گرسنه قسمت کنم
هیچ چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام می شود
جز نامم..
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندیشه مکن که بهار است
و تو، نرگس و سوسن نیستی!
به حسرت زنده رود،
زنده نمی شود رود!
خاکت را زیر و رو کن،
ریشه و آبی مباد که نمانده باشد!
سقفی دارد زندگی،
کف نیستی ناپدید است،
به رنگ و بوی تو،
خود، شادمان می توان بود...
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
صبح،
سوار بر قطار ستارگان سحرگاهی
از راه رسید،
تو نیامدی!
گنجشک های منتظر
دور خانه ی من نشستند
و به هر سایه به خود لرزیدند،
تو نیامدی!
شعر از دلم به دهانم
از لب هایم به دلم پر کشید،
تو نیامدی!
#شمس_لنگرودی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa