علیرضا بدیع شاعر و ترانهسرای معاصر، ۱۱ فروردین ۱۳۶۴ در نیشابور خراسان بهدنیا آمد. او که کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی دارد؛ سرودن را از سال ۱۳۷۶ و بعدها به صورت حرفهای از سال ۱۳۷۹ آغاز کرد. بدیع پیشینه همکاری با حسام الدین سراج و سالار عقیلی و… را در کارنامه هنری خود دارد. کتابهای چاپ شده از او «حبسیههای یک ماهی که دل به دریا زد»، «از پنجرههای بی پرنده»، «گنجشکهای معبد انجیر»، «شجرهنامه یک جن»، «همواره عشق» و «چله تاک» نام دارند.
#معرفی_شاعر #علیرضا_بدیع
📜 @sheraneh_eitaa
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیری ست دلم در گرو ناز پری هاست
روشن شده چشمم که نظرباز پری هاست
دیوانه ام و با پریانم سر و سری ست
لب تر کنم این جا پُر آواز پری هاست
لب تر کنم این خانه پریخانه ی محض است
دفترچه ی شعرم پَر پرواز پری هاست
جنّات نعیم است، گریبان کلیم است
پردیس مگر در یقه باز پری هاست
ای دختر شاه پریان! خانه ات آباد!
زیبایی تو خانه برانداز پری هاست
هر بافه مویت شجره نامه جنّی ست
چشمان تو دنیای خبرساز پری هاست
من راز نگهدارترین دیو جهانم
آغوش تو صندوقچه راز پری هاست
#علیرضا_بدیع #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام
شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام
طُره از پیشانی ات بردار ای خورشیدکم
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام
در میان مردمان دنبال آدم گشته ام
در میان کوه سوزن کاه را گم کرده ام
زندگی بی عشق شطرنجی است در خورد شکست
در صف مشتی پیاده شاه را گم کرده ام
خواستم با عقل راه خویش را پیدا کنم
حال می بینم که حتا چاه را گم کرده ام
زندگی آنقدر هم درهم نبود و من فقط
سرنخ این رشته ی کوتاه را گم کرده ام
#علیرضا_بدیع #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
۹ تیر ۱۴۰۳
بازیچه ی فتنه های تقدیرم کرد
در موعد بیست سالگی پیرم کرد
یک عمر هر آنچه حرص خوردم کافی است
ای مرگ بیا که زندگی سیرم کرد
#علیرضا_بدیع #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
۲۸ مهر ۱۴۰۳
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغوش تو چقدر می آید به قامتم
در آن به قدر پیرهن خویش راحتم
میپوشمت که سخت برازندهی منی
امشب به شبنشینی خورشید دعوتم
خوشوقتی صدای تو از دیدن من است
من هم از آشناییتان با سعادتم
با خود تو را به اوج، به معراج میبرم
امشب اگر به خاک بریزد خجالتم
بازار شام کن شب مان را به موی خود
بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم
بر شانهام گذار سرانگشت برف را
کوهم ولی تمام شده استقامتم…
من سیرتم همان که تو می خواستی شده
لب تر کنی عوض شود این بار صورتم!
جنگیدم و به گنج تو فرمانروا شدم
این است از تمامی دنیا غنیمتم
با من بمان که نوبت پیروزی من است
چیزی نمانده است به پایان فرصتم…
#علیرضا_بدیع #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
۵ آبان ۱۴۰۳
مباش در پی کتمان..که این گناه تو نیست
که عشق می رسد از راه و دل به خواه تو نیست
به فکر مسند محکم تری از این ها باش
که عقل مصلحت اندیش تکیه گاه تو نیست
مباد گوش به اندرز عقل بسپاری
فنا طبیعت عشق است و اشتباه تو نیست
سیاه بخت تر از موی سر به زیر تو باد!
هر آن که کشته ی ابروی سر به راه تو نیست
سیاه لشکر مویت شکست خورده مباد!
نشان همدلی انگار در سپاه تو نیست
کشیده اند نشابور را به بند و هنوز
خیال صلح در این خیل رو سیاه تو نیست
به خویش رحم کن ای پادشاه کشور حسن
چرا که آینه تاب آور نگاه تو نیست
#علیرضا_بدیع #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
۱۲ اسفند