هی کردم از دور و دلم را باختم
آن پریشان موی نازت ،در خیالم بافتم
عشق آمد تاخت بر من ترس بر جانم نشست
با همان اوضاع بد فورا به تو پرداختم
عقل و دل جنگ و جدل کردند باهم بارها
با تمامِ خویش سمتِ حرفِ دل، من تاختم
روزگاری میرسد نامم شود ورد زبان
مثل مجنون گه گداری خود به چاه انداختم
عشق آسان نیست حافظ دل ز دستم رفته است
از برای دیدنش من سر ز پا نشناختم
#فاطمه_دوالفقاری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa