با قصـد مباهلـه بـه میدان آمد
با هرچه که داشت، از دل و جان آمد
دیدند مسیحیان نجران، احمد
با حوریـه و لولوء و مرجان آمد
#محمدجواد_منوچهری #مباهله #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در خشکی دهانِ بیابان مباهله
سوگند خورده است به باران مباهله
پیش از غدیر چشمه ی جوشان عشق را
انداخت مثل رود به جریان مباهله
آرام و با وقار سخن گفته از علی
در آیه های محکم قرآن مباهله
گلدسته ی اذان علی دوستانِ شهر
سجاده ی اقامه برهان مباهله
جاریست در تمامی قرآن بدون شک
حقیست غیر قابل کتمان مباهله
در سوره ی سعادت انسان شروع راه
در سوره ی مجادله پایان مباهله
در لحظه های سخت و نفس گیر جنگ نرم
می ایستد میانه ی میدان مباهله
می ایستد میانه ی میدان اعتقاد
با تیغ آب دیده و عریان مباهله
با تیغ آب دیده و عریان منطقش
گردن بریده است فراوان مباهله
گردن بریده است فراوان به دست خویش
از دسته های لشکر شیطان مباهله
از دسته های لشکر شیطان نداشت باک
در جنگ با اهالی نجران مباهله
در جنگ با اهالی نجران زبان گشود
با آیه های سوره ی انسان مباهله
با آیه های سوره انسان رسیده است
مثل تمام دشت به ایمان مباهله
هر قدر گفته است غدیر از اباالحسن
فریاد کرده است دو چندان مباهله
گفتیم اباالحسن دلمان را روانه کرد
بعد از نجف به سمت خراسان مباهله
پرسید از بزرگ ترین مدح جد او
شد منبر سلونی سلطان مباهله
قربان آن امام رضایی که گفته است
بوده است اوج فضل به قرآن مباهله
#عاطفه_سادات_موسوی #مباهله #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
🔹مهر رسولانه🔹
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیساست
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبانگیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صفآرایی آن پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم، علی روح محمد باشد
یکتنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد
راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
#سیدحمیدرضا_برقعی #شعر #مباهله
📜 @sheraneh_eitaa
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی حمیدرضا برقعی درمورد مباهله
#مباهله
📜 @sheraneh_eitaa
گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
محمد، اهلبیتش را به همراه خودش آورد
که رو در رو ببینند اهل نجران، اهل ایمان را
کسانی را به همراه خودش آورد پیغمبر
که بر هم میزند یک ذکرشان رؤیای شیطان را..
چه در این خاندان میدید آیا اُسقف نجران؟
که وقتی دیدشان از دور، خالی کرد میدان را
هر آنکس شک به حقانیت این پنج تن دارد
بخواند آیهای از آیههای «آل عمران» را
#محمدحسین_ملکیان #شعر #مباهله
📜 @sheraneh_eitaa