♦️برای محمدعلی بهمنی دعا کنید
سمانه نایینی، شاعر:
🔹محمد علی بهمنی شاعر و ترانهسرای پیشکسوت شب گذشته (۳۱ مرداد) با سکته مجدد مغری و خونریزی وسیع در بیمارستان تندیس بستری شد و نیمه شب تحت عمل جراحی قرار گرفت.
🔹حدود ۷۰ درصد خونریزی تخلیه شده است.
🔹ایشان هنوز به هوش نیامده است.
🔹برای بهبود وضعیت محمدعلی بهمنی دعا کنند.
#شاعر #محمدعلی_بهمنی
📜 @sheraneh_eitaa
1.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 محمدعلی بهمنی شاعر دزفولی که درپی سکته مغزی دوباره راهی بیمارستان شده طبق گفته اطرافیان در کما به سر میبرد
#محمدعلی_بهمنی
📜 @sheraneh_eitaa
🔴محمد علی بهمنی درگذشت
🔸سجادی سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل از جاودانه شدن استاد محمدعلی بهمنی خبر داد.
#محمدعلی_بهمنی
📜 @sheraneh_eitaa
محمدعلی بهمنی در ۲۷ فروردین ۱۳۲۱ متولد شد او شاعر و غزلسرای ایرانی است.
وی دربارهٔ تولّد خود میگوید: «دو ماه به زمان تولّدم باقیمانده بود، که برادرم در دزفول بیمار میشود. خانواده هم از این فرصت استفاده میکنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار بهدنیا آمدم و در شناسنامهام درج شد متولّد دزفول، چون دایی من در ثبت احوال آن منطقه بود، شناسنامهام را همان زمان میگیرد. البتّه زیاد آنجا نبودم، همان زمان ۱۰ روز یا یکماه را در آنجا سپری کردیم، در اصل تهرانی هستیم. پدرم برای ده ونک و مادرم برای اوین است. در اصل ساکن خود بندرعباس بودیم. دوران کودکی را تهران، بخش شمیرانات، شهر ری، کرج و… بهصورت پراکنده بودیم، چون پدرم شاغل در راهآهن بود، مأموریتهای ایستگاهی داشتند. از سال ۱۳۵۳ به بندرعباس رفتم.»
محمدعلی بهمنی، ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ دچار سکته مغزی شد و بعد از چندی با بهبودی وضعیتش از بیمارستان مرخص شد.
او بار دیگر، ۳۱ مرداد همان سال در پی سکته مغزی مجدد و خونریزی مغزی شدید در بیمارستان تندیسِ تهران بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او سطح هوشیاری مناسبی نداشت و وضعیتش به وخامت کشید.
وی سرانجام، حوالی ساعت ۲۳ جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳، در سن ۸۲ سالگی پس از ناموفق بودن عملیات احیای قلب درگذشت.
#معرفی_شاعر #محمدعلی_بهمنی
📜 @sheraneh_eitaa
در این زمانهی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظهی خود را
برای این همه ناباور خیال پرست؟
به شب نشینی خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟
رسیدهها چه غریب و نچیده میافتند
به پای هرزه علفهای باغ کال پرست
رسیدهام به کمالی که جز انالحق نیست
کمال دار را برای من کمال پرست
هنوز زندهام و زنده بودنم خاری است
به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
#شعر #محمدعلی_بهمنی
📜 @sheraneh_eitaa
🏴 با گرامیداشت یاد استاد بهمنی
و عرض تسلیت به جامعه ادبی🏴
ا🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴ا
دراستقبال از غزل #محمدعلی_بهمنی
که گفت:
"گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را"
♦️گله ها
🔹باید بنشینم بنویسم گله ها را
یا فاش بگویم همه ی مسئله ها را
🔸ای عشق اگر دست تو باشد به سر من
شاید که فراموش کنم من گله ها را
🔹بر پای دل از زلف تو صد دام تنیده ست
باز آی و ز پا باز کن این سلسله ها را
🔸من شاعر گیسوی توأم، زلف پرستم
تو شاهی و شاهانه ببخشا صله ها را
🔹می آیی و می آوری از پشت زمستان
آرامش طوفان زده چلچله ها را
🔸"بعد از تو پر از آهم و افتاده ز پایم
باز آ، بدوم با تو همه فاصله ها را
#مظاهر_زمانی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حجت اشرفزاده غزلی از محمدعلی بهمنی در مراسم خاکسپاری استاد غزل خواند
#محمدعلی_بهمنی
📜 @sheraneh_eitaa
پس از صد سال اگر پرسی: کجا او؟
ز هر بیتی ندا خیزد که: ها! او!
#نظامی
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما
#حافظ
من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم
باور نمیکنید؟ همین شعر شاهد است
#محمدعلی_بهمنی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
4.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | گلهای نیست من و فاصلهها همزادیم
#محمدعلی_بهمنی
📜 @sheraneh_eitaa
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
كسی كه حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
اشاره ای كنم انگار كوهكن بودم
#محمدعلی_بهمنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شب که آرامتر از پلک ، تو را میبندم
با دلم طاقت دیدار تو ، تا فردا نیست
شبتون در پناه حق
#محمدعلی_بهمنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
غزل بهمنیتو را گم میکنم هر روز.بهمنی.mp3
زمان:
حجم:
2.47M
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا میکنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین میکند؛ آنگاه
چه آتشها که در این کوه برپا میکنم هر شب
تماشاییست پیچ و تاب آتشها، خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا میکنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخکرده را از بیکسی ها میکنم هرشب
تمام سایهها را میکشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا میکنم هر شب
دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش
چه بیآزار با دیوار نجوا میکنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق میگردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هرشب
#محمدعلی_بهمنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa