3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیدمحمدرضا کردستانی معروف به میرزاده عشقی (زادهٔ ۲۰ آذر ۱۲۷۳ در همدان – ترور در ۱۲ تیر ۱۳۰۳ در تهران) شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریهٔ قرن بیستم بود. وی با وجود طول عمر کوتاهش از جمله مهمترین شاعران عصر مشروطه بهشمار میرود که از عنصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت. او را خالق اولین اپرای ایرانی میدانند.
#معرفی_شاعر
#میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
شنیدم نویسنده ای در قدیم
نویسنده پاک رأی و حکیم
گزیده یکی چامه، انشا نمود
شه عصر از آن نامه رسوا نمود
گرفت آن هجانامه، آنسان رواج
که شه را درون شد، به سر بیم تاج
بفرمود کآن نامه ها سوختند
لب آن نویسنده را دوختند
بر شه بسی نامه، آتش زدند
بدش آتش قهر، آبش زدند
قضا را در آن دم، یکی تند باد
به دامان شه، مشتی آتش نهاد
شه از آن بلا، راه رفتن گرفت
ولیکن یکی میخش، دامن گرفت
مر آن شاه را میخ، بر تخت دوخت
نگهداشت تا آن که، بر تخت سوخت
سراپرده و تخت شه هر چه بود
گرفت آتش و زور آتش فزود
به ده ثانیه یکسر، آن بارگاه
بیفتاد در چنگ آتش چو شاه
به فکر شه آنگه نبد هیچ کس
تمامی به فکر خود از پیش و پس
کس از خویش، بر شه نپرداختی
در آن دم کسی شاه نشناختی
بر مردم آن روز سخت و سیاه
همه گونه بد فکر، جز فکر شاه
زبانه کشان آتش، از قول شاه
چنین ز آن نویسنده بد عذرخواه:
که گر نامه های تو افروختم
به جبرانش این بس، که خود سوختم
اگر دوختم من، لبانت به سیخ
کنون دوختم، جان خود را به میخ!
نویسنده بر هر که، آهش گرفت
شه ار بود بر تخت، آتش گرفت
#میرزاده_عشقی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
عشقی به خدا همان که می گفت: خدای:
از عشق وطن، سرشت آب و گل من
چون کالبدش ز پای تا سر دیدم
عشق همه چیز داشت: جز عشق وطن!
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
دلبرا! ای که ترا طبع سخنپرور من!
مهربان کرد که دستی بکشی بر سر من
سکه ای را که (پری) لطف نمودی برسید
ای پری روی و پری خوی و پری پیکر من
تو خودت نیز پری هستی و بهتر، زیرا
عوض این پری آن به که خودآئی بر من
از پری بودنت آنقدر به من معلومست
که مرا بینی و خود غائبی از منظر من
گرچه من سایه تو نیز ندیدم لیکن،
باز هم کم نشود، سایه تو از سر من
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمدرضا کردستانی» معروف به «میرزاده عشقی» است؛ یکی از سیاسیترین نویسندگان و شاعرانِ تاریخِ ادبیاتِ ایرانزمین که به دلیلِ شجاعتِ بسیار زیادش در بیانِ مسائل و مشکلاتِ کشور در اوجِ جوانی و در سنِ سی سالگی از سویِ افرادی به ضربِ گلوله در منزلش ترور شد. مرگِ عشقی از آن زمان تاکنون به یکی از نمادهایِ آزادیِ بیان در دورههایِ مختلف تبدیل شد.
مزار او در ابن بابویه و در گوشهای متروک (در نزدیکی مزار نصرت الدوله فیروز) قرار دارد. این شعر معروف بر کنار سنگ قبر وی حک شدهاست:
خاکم به سر، ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن ای مهد عشق پاک
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم
شعری که میشنوید، یکی از چندین و چند شعر ماندگار عشقی با مطلع وطن است که رشید کاکاوند بخشی از آن را دکلمه کرده است.
یادش گرامی🥀
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
یاران عبث نصیحت بیحاصلم کنید
دیوانهام من عقل ندارم ولم کنید
ممنونِ این نَصایِحم اما من آنچنان
دیوانهای نیم که شما عاقلم کنید
مجنونم آنچنان که مجانین ز من رمند
وای ار به مجلسِ عُقَلا داخلم کنید
من مُطَّلِع نِیَم که چه با من نموده عشق؟
خوب است این قضیه، سوال از دلم کنید
یک ذره غیر عشق و جنون، ننگرید هیچ
در من اگر که تجزیه آب و گلم کنید
کم طعنهام زنید که غرقی به بحرِ بُهت؟
مَردید اگر؟ هدایت بر ساحلم کنید!
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش بر سر است و، من:
نامردم ار که بی کله، آنی بسر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم
جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آنچه می کنی؟ بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!
من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی » ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم »
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم »
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم »
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
نیم رسوا عاشق، اندر فن خود استاد نیست
ای دل از حال من و بلبل چه میپرسی برو
ما دو تن شوریده را کاری به جز فریاد نیست
به به از این مجلس ملی و آزادی فکر
من چه بنویسم قلم در دست کس آزاد نیست
رأی من اینست کاندید از برای انتخاب
اندرین دوره مناسبتر کس از شداد نیست
حرفهای تازه را فرعون هم ناگفته بود
بلکه از چنگیز هم تاریخ را در یاد نیست
ای خدا این مهر استبداد را ویران نما
گرچه در سرتاسرش یک گوشهای آباد نیست
گر که جمهوری است این اوضاع برگیر و به بند
هیچ آزادی طلب بر ضد استبداد نیست
قلب (عشقی) بین که چون سرتاسر ایرانزمین
از جفای گلرخان یک گوشهاش آباد نیست
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
جهان را دائما این رسم و این آیین نمیماند
اگر چندی چنین ماندست، بیش از این نمیماند
به چندین سال عمر، این نکته را هر سال سنجیدی
که آن اوضاع دی، در فصل فروردین نمیماند
همان گونه که آن اوضاع دیروزی نماند امروز
به فردا نیز این اوضاع امروزین نمیماند
ببین امروز مردم را، به خون یکدگر تشنه
که دیری نگذرد، کاین عادت دیرین نمیماند
بباید روزگار صافی و صلح و صفا روزی
به جان دوستان آن روز، دیگر کین نمیماند
همانا خوی حیوانیست، این «آیین خودخواهی»
اگر انسان شوند این خلق، این آیین نمیماند
مگو یاسین بود، در گوش این خلق خر، آوازم
که گر آدم شوند، از اصل این یاسین نمیماند
تو در این خلق عامی، عارفی گر زانکه اینان را
تمیزی شد حنایت، نزد کس رنگین نمیماند
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
مرا اگر زر و سیم و ثروت دنیا؟
بر آنچه هست تسلط دهند و چیره کنند؟
تمام برگ درختان گر اسکناس شود؟
تمام ریگ بیابان اگر که لیره کنند؟
گر آسمان همه زر گردد و به من بخشند؟
سپس به گنجهام افلاک را ذخیره کنند؟
بدین نیرزد هرگز که مردم از چپ و راست:
به چشم نفرت بر من نگاه خیره کنند!
#میرزاده_عشقی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای که هر خواسته دل، ز فلک میخواهی
آنقدر راضیای از خود که کتک میخواهی
من به جز تنبلی این را، چه بنامم؟ که تو، هی:
خفته هرروزه و روزی ز فلک میخواهی
ای که هرروزه حوالات تو در بانک خداست!
به خدایی خداوند که چک میخواهی!
ای که دست تو دراز است، پی آز به خلق!
چه کمک کردهای آخر؟ که کمک میخواهی!
من چه باید بکنم؟ گر که تو درویشی، باش
به درک هر چه تو از هفت ترک میخواهی!
نان همه از قِبَلِ نیروی بازو خواهند
نان تو از رشته و بوق و دگنک میخواهی!
کلک است این همه! در بیستمین قرن برو!
تازهکارا، تو چه زین کهنهکلک میخواهی؟
#شعر #میرزاده_عشقی
📜 @sheraneh_eitaa
ضیاء الواعظین، آن رند جیغو
زده پشت تریبون، پاک وارو
برای خاطر هم مسلکانش
به پا بنموده، فریاد و هیاهو
به قانون اساسی پشت پا زد
برای خود نمائی، نزد یارو
بگفتا من نخواهم خورد سوگند
که بر هوچیگری بگرفته ام خو
خدا رحمی، به قشقائی نماید
ز دست این وکیل لوس پر رو
ولی بعد از دو روز، آخر قسم خورد
چه بود آن وضع و این صورت تو برگو؟
گمان دارم نخست این سید لات
برای پول می کرد، این هیاهو
چو پولی دید نبود در میانه
بزد پشتک ز بعدش چند وارو
نباشد چون عقیده، این چنین است!
چنین اشخاص را نامند پر رو
به مثل او بود «یعقوب » ناچار
که با شمر است، حالا هم ترازو
ز صحن مجلس شورای ملی
چنین مخلوق، باید کرد جارو
#شعر #میرزاده_عشقی #شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa