ای برده قرار و صبر و تاب از دل ریش
لرزان به سرِ موی تو دلهای پریش
دادی سر زلفین مسلسل بر باد
صد خون خطا فکندی از گردن خویش
#نیر_تبریزی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سالها گوشه غم بود دل ریش مرا
باز عشق آمد و افکند به تشویش مرا
صورت شیخ گرفتم به نظر جلوه نداشت
به عنایت نظری ای بچه درویش مرا
با کمند سر زلفت همه چشم است به چشم
مردم ار نام کند صوفی بدکیش مرا
نیمه جانی بستان از من و عذر مپذیر
که گمان نیست که مقدی هله زین پیش مرا
همه شور است که افکنده لبانت به عراق
ای همه شور نگاهی به دل ریش مرا
باز کن طره چل تار که از یاد برفت
ذکر صد دانه زهاد کجاندیش مرا
#شعر #نیر_تبریزی
📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمدتقی مامقانی یا میرزا محمدتقی حجة الاسلام، متخلص به «نیر» و مشهور به «نیر تبریزی» در ۱۲ جمادی الاولی ۱۲۴۸ ه.ق در شهر تبریز به دنیا آمد. تحصیلات را نزد پدرش آغاز کرد. او تا سال ۱۲۶۹ ه.ق به یادگیری مقدمات مشغول بود و در این سال پدر را از دست داد.
وی که برای تکمیل تحصیلات خود در ۲۲ سالگی عازم عتبات عالیات شده بود، در محضر عالمان آن سامان به کسب معارف دینی پرداخت و پس از اخذ درجه اجتهاد به وطن مراجعت کرد.
این فقیه، محدث، حکیم و شاعر زبردست به سه زبان فارسی، عربی و ترکی شعر میسرود. اشعار عاشورایی نیر امتیاز ویژهای دارد.
«دیوان نیر تبریزی» از سه بخش عمده تشکیل شده است: ۱. آتشکدهٔ نیر (مثنوی عاشورایی) ۲. لآلی منظومه ۳. دیوان غزلیات.
او پس از گذراندن ۶۴ بهار از زندگی در ۱۲ رمضان المبارک ۱۳۱۲ ه.ق در تبریز دار فانی را وداع گفت. بنا به وصیت خودش، جنازهاش را به نجف اشرف منتقل کردند و در قبرستان وادیالسلام به خاک سپردند.
#نیر_تبریزی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
جدا از چشمِ او ، تن در تب و جان بر لب است امشب
شبی کاو را ز پی صبحی نباشد آن شب است امشب
ببین بر چنبر کاکل رخ آن ماه سنگیندل
مبند ای ساربان محمل قمر در عقرب است امشب
جرس در ناله و صبح وداع و جسم و جان در پی
مخسب ای دل که وقت ذکر یارب یارب است امشب
خدا را آسمان لختی عنان صبح در هم کش
که پنهان با لبش دل را هزاران مطلب است امشب
به هنگام رحیل آهستهتر ران ناقه را جانا
که پای رفتنم لرزان ز تیمار تب است امشب
ز هجر وصل او امشب میان گریه میخندم
که دستی بر دل و دستی به سیبِ غبغب است امشب
تو هم افتان و خیزان به که پویی از قضای دین
چو جان پا در رکاب و دل روان با مرکب است امشب
دلا این تیرِ آه از سینه سر بر کن ، که نیّر را،
سخنها با سپهر و جنگها با کوکب است امشب
#شعر #نیر_تبریزی
📜 @sheraneh_eitaa
جدا ز گوشۀ چشم تو گوشۀ نگزیدم
که با خیال تو هر ساعتش بخون نکشیدم
بتار طرۀ موئی شکست بال امیدم
سزای من که شب تیره ز آشیانه پریدم
از آن اشاره ابرو و خندۀ لب شیرین
بسان مرغ شکاری میان بیم و امیدم
شنیدمی که تو دشمن تو از و دوست گدازی
هزار شکر که دیدم بچشم آنچه شنیدم
#نیر_تبریزی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای شیر خدا علی عالی دستی
ای بر همه کاینات والی دستی
تو دست خدا و دست من رفته ز دست
ایدست خدای لایزالی دستی
#شعر #نیر_تبریزی #امام_رضا
📜 @sheraneh_eitaa
حاشا که بچشم من شبی خواب آید
چون یادم از آن طرّۀ پرتاب آید
گرد دلبر نوپری بیاید بر من
تا حشر مرا ز دیده سرخاب آید
#شعر #نیر_تبریزی
📜 @sheraneh_eitaa
بهای قند چه داند که در جهان چند است
کسی که همدم آن پسته شکر خند است
بیا که جای تو خالی است در حوالی چشم
اگر بگریه من خاطر تو خورسند است
زمن بدلبر پرخاشجو که گوید باز
بیا که دل بعتاب تو آرزومند است
دل اربنوش دهانت طمع برد چه عجب
که بنده را همه جا چشم بر خداوند است
اگر نه باورت آید قسم بان سر زلف
که نقض عهد ارادت نه شرط و گنداست
روان مریم اگر غیرت آورد چه عجب
بر آنعقیله که حوّای چونتو فرزند است
اگر بفصل خزان میل بوستان داری
بیا که دامن مابی رخت گل آکنداست
فدای عشق که درهم شکست شیشه ما
شکستنی که به از صد هزار پیوند است
خمید قامتم از بار التیام رقیب
نگفت کاین تن گاهی نه کوه الوند است
مرا بحسن وفا و ترا بخوی جفا
بر آن نیم که بدور زمانه مانند است
دلا بیا که بخوان لب نگار امروز
صلای پسته و بادام و شکر و قند است
ضرورتست که در دام جان دهد نیّر
چنین که حلقه موی تو بند در بند است
#شعر #نیر_تبریزی
📜 @sheraneh_eitaa
صنما زخم دل از چاره اغیار گذشت
زلف بگشا که دگر کار دل از کار گذشت
ایصبا با مه ما گوی که بیمار غمت
بی تو بیزار شد از زندگی زار گذشت
در دلم بود که اظهار کنم حالت عشق
دید در آئینه و کارز اظهار گذشت
باغبانا دگرم جانب گلزار مخوان
آن تنعم که تو دیدی همه با یار گذشت
بخدنگم زد و بگذشت چه فریاد کشم
بر من اینجور و تغافل نه همین بار گذشت
دوش روزم بگذشت از نظر ، آن زلفِ سیاه،
چه دهم شرح که بر من چه شب تار گذشت
ماجرا بین تو که دزدید دل آنخال سیاه
روز روشن زمن و کار بانکار گذشت
#شعر #نیر_تبریزی
📜 @sheraneh_eitaa
ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور
خاک بیزان به سر اندر سر نعش تو بنات
اشکریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور
ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سرت سرّ انا الله و سنان نخله ی طور
دیده ها گو همه دریا شو و دریا همه خون
که پس قتل تو منسوخ شد آیین سرور
شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز
بهر ماتمزده کاشانه چه ظلمات چه نور
پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید
خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور
تیر ترسا و سر سبط رسول مدنی
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
تا جهان باشد و بوده است که داده ست نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور؟
سر بی تن که شنیده است به لب آیه ی کهف
یا که دیده است به مشکات تنور آیه ی نور؟
جان فدای تو از حالت جانبازی تو
در طف ماریه از یاد بشد شور نشور
قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت
حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور
گوش خضرا همه پر غلغله ی دیو و پری
سطح غبرا همه پر ولوله ی وحش طیور
غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح
دست حیرت به دل از صبر تو ایوب صبور
مرتضی با دل افروخته لاحول کنان
مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور
کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه در شیون و شور
انبیا محو تماشا و ملائک مبهوت
شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور
#نیر_تبریزی #شعر #امام_حسین #شب_دهم_محرم #عاشورا
📜 @sheraneh_eitaa
چه بود با سر زلف تو کار جان بسر آید
ز تارِ او گسلد رشته ایّ و جان بدر آید
سپر به پیش سپارد از این ستاره زمین را
گر آسمان همه با آفتاب و با قمر آید
بیا به بین که چه حال است از انتظار تو ما را
نه جان ز تن بدر آید نه قاصدی ز در آید
گر از نظر فکنَد تیرِ غمزه ام ، چه ملامت،
دگر نمانده نشانی ز من که در نظر آید
فرشته ای تو بدین نازِ جان گداز و گر نه،
کجا تحمل کوهی ز طاقت بشر آید
هزار بار گرم بشکنی ز تیر جفا پر
چو باز تیر تو بینم مرا ز شوق پر آید
بگو بجان ز کمان بر گذشت ناوک مژگان
بیا بلب که ز جانانه پیک خوشخبر آید
نهال قدّ تو تا دیده دید یافت که آخر
چه بار میدهد این نونهال اگر ببر آید
جدا ز صورت جانان دلا ز دیده چه حاصل
اگر سرشک سر آید ، بهل که دیده برآید
سپر به پیش کشم من ز تیر ناز تو حاشا
دریغ باشد تیری چنین که بر سپر آید
کمر چگونه ندزدد زبار بحر تو نیر
چه طاقتی بود آنرا که کوه بر کمر آید
#شعر #نیر_تبریزی
📜 @sheraneh_eitaa