eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
762 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
چیزی بگو حرفی بزن از فردا... اما نه آنقدر تلخ که دلم بلرزد... و نه آنچنان زیبا که باورم نشود... 📜 @sheraneh_eitaa
آنان که محیطِ فضل و آداب شدند در جمعِ کمالْ شمعِ اصحاب شدند ره زین شبِ تاریکْ نبردند بُرون گفتند فِسانه‌ای و در خواب شدند 📜 @sheraneh_eitaa
در ایـن شب زیبـا آرزو میکنم 🙏🌸 هـمه خوبیهای دنیـا مـال شمـا باشـه دلـتــون شــاد باشـه غمی توی دلتـون نشینه خـنـده از لـب قشنگتون پاک نشه و دنـیـا بـه کـامتـون بـاشـه 🌸❤️ 📜 @sheraneh_eitaa
💕✨چهارشنبه تون عالی و بینظیر 🍁✨و پراز سلامتی و دلخوشی 🌸✨امروزتون شـاد 💕✨لحظه هاتون قشنگ 🍁✨زندگیتون پر برکت 🌸✨عاقبتتون ختم بخیر 💕✨دستاتون سرشار از نعمت 🍁✨و روزگارتون پراز موفقیت باشه 🌸✨امروزتون زیبـا 💕✨و در پناه خدای خوبی ها 📜 @sheraneh_eitaa
🍁🍂 جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح باشد که چو خورشید درخشان به درآیی چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مه تابان به درآیی بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی 📜 @sheraneh_eitaa
دل به دیدار شما خوش کردم من که بر بودنت عادت کردم تا رسم نزد تو ای مونس جان راه پر پیچ و خمی طی کردم 📜 @sheraneh_eitaa
برخیز که در عشق خطر باید کرد در راهِ خدا، سینه سپر باید کرد از غزه صدای العطش می‌آید یاران حسین را خبر باید کرد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | دکلمه خوانی سرکارخانم حسنا سرشوق من حسابم زِ همه مردم این شهر جداست من امیدم به خدا، بعدِ خدا هم به خداست 📜 @sheraneh_eitaa
کوهی» شاعری متعلق به قرن نهم قمری به بعد است که دیوان وی به اشتباه به «باباکوهی شیرازی» عارف قرن چهار و پنج هجری قمری نسبت داده شده است.وی در اشعار خود گاهی «کوهی» و گاهی «انسان» تخلص می‌کرده است. مطابق استقصای شادروان علامه قزوینی، کهن‌ترین نسخهٔ دیوان این شاعر در سال ۱۰۸۸ هجری قمری یعنی بیش از ۶۵۰ سال پس از ابن باکویه (باباکوهی شیرازی) نوشته شده و هم‌اکنون در موزهٔ بریتانیا نگهداری می‌شود. نخستین بار رضاقلی خان هدایت در ریاض العارفین که در سال ۱۲۶۰ هجری قمری گردآوری شده این اشعار را به باباکوهی عارف نسبت داده است، وگرنه تذکره‌نویسان پیشین هیچ‌کدام نه از او یاد کرده‌اند و نه ابن باکویه را دارای هوش سرایندگی می‌دانسته‌اند. دیوان کوهی از دید سبک و انشاء متناسب با آثار سرایندگان سدهٔ نهم و دهم است و برخی مضامین و حتی پاره‌ای از غزلیات حافظ را اقتباس و استقبال کرده‌است. 📜 @sheraneh_eitaa
در خفا و در ملا دیدم خدا در نشیب و در علا دیدم خدا در بلاها دیدمش با خود ولی در نعیم و در عطا دیدم خدا چشم بگشادم به نور روی او در میان دیده ها دیدم خدا ذره ذره هر چه آمد در نظر آفتاب مه لقا دیدم خدا سوختم در آتشش مانند شمع در میان شعله ها دیدم خدا دیده ام خود را بچشم خود عیان من هم از دید خدا دیدم خدا لا یر الله گفت غیر الله گفت من کیم پس تا کجا دیدم خدا فانی مطلق شدم معدوم هم در فنا عین بقا دیدم خدا در بدر گشتم بشی الله او در همه شاه و گدا دیدم خدا در وفای عشق او کردم وفات زنده گشتم بوالوفا دیدم خدا در مقام لی مع الله وقتها بی ملک بی انبیا دیدم خدا از نوافل چون شدی سمع بصیر هم به عین تو تو را دیدم خدا در زبان وکام هر شیئی که هست ربنا و ربنا دیدم خدا در نماز و ورد و در تسبیح و ذکر هم بشرع مصطفی دیدم خدا نه عرض نه جسم نه جوهر نه جان نه چه و چون و چرا دیدم خدا صدر هم آن دلبر طناز گشت زنده گشتم خون بها دیدم خدا کل یوم هو فی الشأن گفته ای از وصال تو چها دیدم خدا گفت کوهی بر سر طور وصال خر موسی صعقها دیدم خدا 📜 @sheraneh_eitaa
در سوگ علامه طباطبائي رحمه الله مرحوم استاد حسن زاده آملي، در رثاي استادش اين گونه سروده است: صبا به كوي عزيزان روضه رضوان سلام ما به حضور عزيز ما برسان حضور قدسي قديس عيسوي مشرب كه مرده، زنده نمودي به حكمت و عرفان حضور فخر اماثل، جناب علامه حضور صدر افاضل، مفسر قرآن حضور نور دل و ديدگان اهل ولا حضور صاحب تفسير فرد، «الميزان» حضور مالك درج «نهاية الحكمه» حضور سالك مجذوب اولياي زمان پيام ما برسانش كه اي فرشته خصال كه اي خجسته فعال و كه اي ستوده بيان ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا تو راست شادي وصل و مرا، غم هجران لقاي روي توام آن زمان كه شد حاصل نموده ام به حقيقت، زيارت انسان ز امهات و اصول مجالس فيضت رسيده ام به معني واقع احسان سكوت تو، همه فكر و كلام تو، همه ذكر بيان تو، همه بكر و نوشته ات برهان به حكمت نظري، منبع بوعلي سينا به حكمت عملي، بوسعيد و توسيان دراست تو، به معيار خواجه و صدرا قداست تو، نمودار بُوذر و سلمان فغان و آه كه نشناختيم قدر تو را گرفت از كف ما نعمتي چنين، كفران كنون به سوگ تو بنشسته ايم در حسرت كنون ز دوري تو اوفتاده در حرمان نه من ز هجر تو اندر خروش و افغانم كه در خروش و فغان است خطّه ايران قيامتي شده برپا به قم كه واهمه گفت مگر كه «زلزلت الارض» را رسيده زمان مگر كه يونسي اندر دهان ماهي شد مگر كه نوح به كشتي نشست در توفان مگر كه مه به محاقش رسيد ناهنگام مگر كه نير اعظم به ظِل شده است نهان مگر كه عرش برين بر زمين فرود آمد و يا جنازه علامه شد به عرش روان صداي ضجه مرد و زن و صغير و كبير ز ارتحال چنان عالم عظيم الشأن قلم شكسته و دل خسته و زبان بسته چگونه وصف تو را مثل من كند عنوان ز درس و بحث و ز تعليم و تربيت تا هست سخن، فيوض الهي تو را رسد قرآن 📚حسن حسن‌زاده آملي، ديوان اشعار، صص 124ـ 126. 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | من سلمان هراتی، نمی‌خواستم شعری بگویم و چیزی بنویسم! 📜 @sheraneh_eitaa
با باده وضو گیر که در مذهب رندان در حضرت حق این عملت بارور افتاد دیوان شعر امام خمینی(ره) 📜 @sheraneh_eitaa
سر و عقل گر خدمت جان کنند بسی کار دشوار ک آسان کنند بکاهند گر دیده و دل ز آز بسا نرخ‌ها را که ارزان کنند چو اوضاع گیتی خیال است و خواب چرا خاطرت را پریشان کنند دل و دیده دریای ملک تنند رها کن که یک چند طوفان کنند به داروغه و شحنه جان بگوی که دزد هوی را بزندان کنند نکردی نگهبانی خویش، چند به گنج وجودت نگهبان کنند چنان کن که جان را بود جامه‌ای چو از جامه، جسم تو عریان کنند به تن پرور و کاهل ار بگروی ترا نیز، چون خود تن آسان کنند فروغی گرت هست ظلمت شود کمالی گرت هست نقصان کنند هزار آزمایش بود پیش از آن که بیرونت از این دبستان کنند گرت فضل بوده است رتبت دهند ورت جرم بوده است تاوان کنند گرت گله گرگ است و گر گوسفند ترا بر همان گله چوپان کنند چو آتش برافروزی از بهر خلق همان آتشت را بدامان کنند اگر گوهری یا که سنگ سیاه بدانند، چون ره بدین کان کنند به معمار عقل و خرد تیشه ده که تا خانه جهل ویران کنند برآنند خودبینی و جهل و عجب که عیب تو را از تو پنهان کنند بزرگان نلغزند در هیچ راه کاز آغاز تدبیر پایان کنند 📜 @sheraneh_eitaa
الهی! دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم. الهی! خود را از همه به تو وابستم، اگر بِداری، تو را پرستم و اگر نداری، خود پرستم، نومید مساز، بگیر دستم.! ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده ی هر آواره، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده، دست ما گیر ای بخشنده ی بخشاینده! 📜 @sheraneh_eitaa
خدایادراین شب های پاییز آرامش را سرليست🌸🍂 ِتمام اتفاقات ِزندگی مان قراربده آرامش راتنهااز توميخواهیم به دوستانم فردایی پرازخیروبرکت عطاکن شبتون بخیر🙏💫❤️ 📜 @sheraneh_eitaa
☕️صبح پنجشنبه تون بی نظیر 🍂تنور دلتون گرم از محبت ☕️زندگیتون سرشار از آرامش 🍂لحظه هاتون زیبا و شاد ☕️و چرخ روزگار به کامتون 📜 @sheraneh_eitaa
چه خوش برقی به چشمِ شب درخشید چراغم را فروغی تازه بخشید مخوان، ای جغدِ شب، لالاییِ شوم که پشتِ پرده بیدار است خورشید 📜 @sheraneh_eitaa
IMG_20231111_114326_754.HEIC
1.4M
من که جز هم‌نفسی با تو ندارم هوسی با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی من کسی جز تو ندارم که به‌دادم برسد میتوانی مگر ای دوست به‌دادم نرسی 📜 @sheraneh_eitaa
بزرگا بزرگی دها بی‌کسم تویی یاوری‌بخش و یاری‌رسم نیاوردم از خانه چیزی نخست تو دادی همه چیز من چیز توست چو کردی چراغ مرا نور دار ز من باد مشعل‌کشان دور دار به کشتن چو دادی تنومندی‌ام تو ده ز آنچه کشتم برومندی‌ام گریوه بلند است و سیلاب سخت مپیچان عنان من از راه بخت ازین سیل‌گاهم چنان ده گذار که پل نشکند بر من این رودبار عقوبت مکن عذر‌خواه آمدم به درگاه تو روسیاه آمدم سیاه مرا همه تو گردان سپید مگردانم از درگهت ناامید سرشت مرا کآفریدی ز خاک سرشته تو کردی به ناپاک و پاک اگر نیکم و گر بدم در سرشت قضای تو این نقش در من نبشت خداوند مایی و ما بنده‌ایم به نیروی تو یک به یک زنده‌ایم هر آنچ آفریده است بیننده را نشان می‌دهند آفریننده را مرا هست بینش نظرگاه تو چگونه نبینم بدو راه تو تو را بینم از هر چه پرداخته است که هستی تو سازنده و او ساخته است همه صورتی پیش فرهنگ و رای به نقاش صورت بود رهنمای بسی منزل آمد ز من تا به تو نشاید تو را یافت الا به تو اساسی که در آسمان و زمیست به اندازهٔ فکرت آدمیست شود فکرت اندازه را رهنمون سر از حد و اندازه نارد برون به هر پایه‌ای دست چندان رسد که آن پایه را حد به پایان رسد چو پایان پذیرد حد کاینات نماند در اندیشه دیگر جهات نیندیشد اندیشه افزون ازین تو هستی نه این بلکه بیرون ازین بر آن دارم ای مصلحت‌خواه من که باشد سوی مصلحت راه من رهی پیشم آور که فرجام کار تو خشنود باشی و من رستگار جز این نیستم چاره‌ای در سرشت که سر برنگردانم از سرنوشت 📜 @sheraneh_eitaa
ما به صبح ظهور نزدیکیم به ملاقاتِ نور نزدیکیم جنگِ پایانیِ جهان است این! ما به روز نُشور نزدیکیم... جنگ تا شهرهای خیلی دور تا دل خانه ها کشیده شده در میان دو دست ما جنگ است ما به این جنگِ دور نزدیکیم غزّه می جنگد و غیورانه به قشونِ وحوش می تازد بر درِ معبدِ سلیمانیم به دَکِ مارومور نزدیکیم مرد آن است که در کشاکشِ دَهر سمت مظلوم را بگیرد و ما به هر آزاده ای که می توفَد بر سرِ ظلم و زور نزدیکیم خفتگان جهان بپا خیزید! خفته در جنگ را چه می شاید؟ وقت هشدار رو به پایانست ما به فارَالتنور نزدیکیم به گُلِ پرچمِ وطن سوگند ما پر از بغضِ خفته ی خشمیم خواب از چشم ما حَذَر دارد تا به دجاّلِ کور نزدیکیم آیه ی فتح و نصر می‌خوانیم جگر ما به شیر طعنه زده جان ما شور خیبری دارد ما به قدسِ صبور نزدیکیم لشکری ازفرات تا نیلیم پشت موسای خود ستون بستیم می شکافد به پای ما دریا ما به روزِ عبور نزدیکیم هرکه بر سینه سنگ اسرائیل می زند ،خوب بشنود این را مرد میدان برایشان مائیم ما به اعجاز طور نزدیکیم... 📜 @sheraneh_eitaa
سیدمحمدجواد شرافت سال ۱۳۶۰ در شوشتر متولد شد. او هم‌نام پدربزرگ شهیدش است که تیر ماه همان سال در حادثۀ بمب‌گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید. کودک بود که خانواده‌اش به قم مهاجرت کردند. وی پس از مقطع راهنمایی وارد حوزۀ علمیه شد و هم‌اکنون در سطوح عالی حوزه مشغول به تحصیل است. شرافت شاعری را در جوانی و با سرودن نوحه آغاز کرد. از افتخارات ادبی او می‌توان به برگزیده شدن در کنگره‌های کشوری و داوری کنگره‌های شعر، برگزاری دوره‌های آموزش و نقد شعر، طراحی و اجرای برنامۀ شب‌های شعر حجره، مسئولیت واحد آفرینش‌های ادبی حوزۀ هنری استان قم و دبیری انجمن شعر طلاب اشاره کرد. همچنین او به عنوان مجری کارشناس با صدا و سیما و رادیو همکاری داشته است. «خاک باران خورده» تنها اثر منتشر شده از او است. 📜 @sheraneh_eitaa
دو جلوه ابدی از درخششی ازلی به خلق و خو دو محمد، به رنگ و بو دو علی به آسمان که زمین مملو از ارادتشان دوشنبه‌های جهان تشنه زیارتشان چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت دو سرو باغ بهشتند، خوش به حال بهشت دو سر گذاشته به شانه‌های پیغمبر و در مباهله ابناءنا پیغمبر به عزت و عظمت داده‌اند نام و نشان دو باوقار که خون علی در رگشان نگاه روشن‌شان آیه آیه الرحمان و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان چگونه سرنگذارد جهان به محضرشان که مهربان خدا فاطمه‌است مادرشان به یک نگاه هزاران کمیت می‌سازند دو مصرع‌اند که یک شاه‌بیت می‌سازند اگر شتاب کنند و اگر درنگ اگر که صلح کنند و جنگ کنند به یک نماز شبیه است عمر این دو امام که گاه وقت قعود است گاه قیام شده است زندگی ما زیارت حسنین شب بقیع حسن، صبح کربلای حسین 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای محمدجواد شرافت درمحضر رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی خواهی... من گمانم زندگی باید همین باشد...! 📜 @sheraneh_eitaa