eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
809 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم کن لولیک ، ز پس فَرَج بِرْهان قلوب مدعیانش از این حَرَج یا رب روا مدار به تَطویل انتظار بر بندگان عطا بنما ، نُزهَتِ بهار از عطر گل فشان ظهورش همه جهان گردد معطر و گیرد شمیمِ جان آنان که اشتیاق نوکری اش ادعا کنند هر روز و شب برای ظهورش دعا کنند کِای خالقِ وَدود ترحم نما به ما عَجِّل بِهِ الْفَرَج ، حُجَجَت را به ما نما از یُمنِ آمدنش همه جانها مُشَعَّف است وز لطفِ دیدنش همه دلها مُلَطَّف است سرسبز میشود همه عالم ز مَقدَمَش سرمست میشود دلِ اجدادِ اَقدَمَش زیباترین نمایش اولاد آدم است در آرزوی فتح رُخَش بذلِ جان کم است از مستی لقای جمالش همه سُکار در بند میشود همه دیوان نابکار 📜 @sheraneh_eitaa
الهی! چون عزیزانِ به ناز پرورده، ما را فراموش کنند، تو بر ما رحمت کن! 📜 @sheraneh_eitaa
صبحی دگر از نو شده کو روی قشنگت آن پنجره وا کن دلم آخر شده تنگت |صبحتون بخیر و پر برکت🌿🌸 📜 @sheraneh_eitaa
کسی ز رویِ چنان منع چون کند ما را؟ خدا برای چه داده‌ست چشم بینا را؟ نشان ز عالَمِ آوارگی نبود هنوز که ساخت عشق تو آواره‌ی جهان ما را هزار سلسله‌مو در پی‌ات به خاک افتد چو بر قفا فکنی موی عنبرآسا را به جز وفایِ تو درد مرا دوائی نیست خدا دوا کند این درد بی‌دوا ما را 📜 @sheraneh_eitaa
ما را به جهان گوشه ی ابروی تو بس در مزرع جان، خوشه ای از موی تو بس از خرمن عمر، دانه ی خال تو، بِه وز کشت امید، گندم روی تو بس 📜 @sheraneh_eitaa
"چیزی نیست" ؛ عبارتی‌ست که آن را می‌گوییم وقتی که درونمان، لبریز از همه‌چیز است… 📜 @sheraneh_eitaa
در سرم نیست دگر غیر تو رویای کسی قبلا هرگز نشدم این همه شیدای کسی آنچنان در همه جای دل من جا شده ای که به غیر از تو نباشد دل من جای کسی همه دنیای مرا برده نگاهت ؛ نکند بشوی خیره بلرزد دل و دنیای کسی من تماشاگر تصویر توام ماه منیر این چنین هیچ نبودم به تماشای کسی پای تو هستم و پا پس نکشم از دل تو نگذارم به دلت باز شود پای کسی تو تمنای من و جان من و یار منی پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست تا تو باشی نشوم خیره به لبهای کسی من سراپا همه یک جلوه ای از عشق توام عشق را جز تو ندیدم به سراپای کسی ! 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا اسداللّه خان نجم‌الدّوله دبیرالملوک متخلّص به «غالب» پسر «عبداللّه بیگ خان» شاعر، نویسنده و محققی است که هم به فارسی و هم به زبان اردو آثاری دارد. وی به زیبایی و عُلوّ سبک شهرت دارد. اصل او از توران است. نیاکان او ترک ایبک بوده‌اند و جدّش در زمان شاه عالم به دهلی هجرت کرد. اسداللّه در پنج سالگی پدر خود را از دست داد و تحت حمایت عمّ خود «نصراللّه بیگ خان» صوبه دار آگره قرار گرفت. پس از مرگ وی برای غالب که آنگاه نه ساله بود از طرف پادشاه دهلی مقرّری ماهیانه معادل پنجاه روپیه تعیین شد. در سال ۱۸۴۷ میلادی، واجد علی‌شاه در پاداش اشعار غالب، قراردادی با او منعقد کرد و مقرّری سالیانه برای او معین کرد و نوّاب رامپور چون شهرت شاعر را شنید (در مقابل اشعار او در سال ۱۸۵۹ م) حقوق ماهیانه برایش مقرّر نمود. غالب بازمانده‌ی خانواده جنگجو بود. خون گرمی که از اجداد ترک ایبک به ارث برده بود در رگهایش جریان داشت و در اشعار او منعکس و هویدا بود. هنوز دوره‌ی تحصیلی خود را به پایان نرسانیده و شاگرد مدرسه بود که شعر گفتن را آغاز کرد ولی هنر واقعی شعر او پس از شورش عظیم سال ۱۸۵۷ م به ظهور پیوست. این شورش که نماینده‌ی نزاع و اختلافات قوای متضاد بود، اشیایی را که نباید ویران شود، منهدم و نابود ساخت. چه بسا تشکیلات و مؤسّسات مفید دوره‌ی مغولی که ویران گردید و در نتیجه اشعارش را که این تأثیر و احساسات را منعکس می‌سازد به صورتی مولم و دردآمیز در آمده و شنونده را سخت متأثر می‌سازد. او از عصر و زمان خویش بسیار بیشتر بود و به همین دلیل معاصرینش قدر و قیمت او را ندانستند. غالب پس از مدتی اندک اقامت در رامپور به دهلی بازگشت و به سن ۷۳ سالگی به سال ۱۲۸۵ ه. ق درگذشت و در جوار بقعه‌ی خواجه نظام الدّین اولیا به خاک سپرده شد. وی پیشرو سبک نو در شعر اردوست و نخستین شاعری است که عقاید و نظرات فلسفی را در شعر اردو وارد کرده است. او را پدر شعر اردو می‌نامند. غالب در اشعار فارسی شیوه‌ی شاعران سبک هندی را پیش گرفت. وی معاصر بابریان بود و در مدح آخرین پادشاه این سلسله، بهادر شاه دوم چند قصیده گفته است. 📜 @sheraneh_eitaa
گر بیایی مست ناگاه از در گلزار ما گل ز بالیدن رسد تا گوشه دستار ما وحشتی در طالع کاشانه ما دیده است می پرد چون رنگ از رخ، سایه از دیوار ما گوشه گیرانیم و محو پاس ناموس خودیم آبروی ما گداز جوهر رفتار ما خسته عجزیم و از ما جز گنه مقبول نیست تکیه دارد بر شکست توبه استغفار ما سخت جانیم و قماش خاطر ما نازکست کارگاه شیشه پنداری بود کهسار ما می فزاید در سخن رنجی که بر دل می رسد طوطی آیینه ما می شود، زنگار ما از گداز یک جهان هستی صبوحی کرده ایم آفتاب صبح محشر ساغر سرشار ما سرگرانیم از وفا و شرمساریم از جفا آه از ناکامی سعی تو در آزار ما چاک «لا» اندر گریبان جهات افگنده ایم بی جهت بیرون خرام از پرده پندار ما ذره جز در روزن دیوار نگشوده ست بار جنس بی تابی به دزدی برده از بازار ما از نم باران نشاط گل بدآموز تو شد گریه ابر بهاری کرده آبی کار ما غالب از صهبای اخلاق ظهوری سر خوشیم پاره‌ای بیش است از گفتار ما کردار ما 📜 @sheraneh_eitaa
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | برای گریه کردن شانه‌ی بیگانه تسکین نیست... شعرخوانی حسین خزائی در یدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی با امام خامنه ای 📜 @sheraneh_eitaa
تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی تو نه بر آنی که منم، من نه بر آنم که تویی من همه در حکم توام، تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم، من کم از آنم که تویی با همه ای رشک پری، چون سوی من برگذری باش چنین، تیز مران! تا که بدانم که تویی دوش گذشتی ز درم، بوی نبردم ز تو من کرد خبر گوش مرا، جان و روانم که تویی چون همه جان روید و دل، همچو گیا خاک درت جان و دلی را چه محل، ای دل و جانم که تویی ای نظرت ناظر ما، ای چو خرد حاضر ما لیک مرا زهره کجا، تا بجهانم که تویی چون تو مرا گوش کشان، بردی از آن جا که منم بر سر آن منظره‌ها، هم بنشانم که تویی مستم و تو مست ز من، سهو و خطا جست ز من من نرسم لیک بدان، هم تو رسانم که تویی زین همه خاموش کنم، صبر و صبَر نوش کنم عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی 📜 @sheraneh_eitaa