يا ليلُ
هَيَّجتَ أَشواقًا أُداريها...
ای شب
اشتیاقی را به جوشوخروش آوردی
که نهانش داشتهام...
#مصطفی_صادق_الرافعی
📜 @sheraneh_eitaa
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
در غمِ تشنگیات اشک چکیدن دارد
تو بخوان باز بخوان باز که از لبهایت
صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد
چقدر بوی دل و موی پریشان آورد
از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد
خیزران بر لب تو میزند آتش بر دل
میکشم آه که این آه کشیدن دارد
گاه گاه از دل آشفتۀ خود میپرسم
غنچهای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟
عید قربان شده و نوبت تو شد اما
خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟
کاروان تو کجا و من خسته اما
دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد
#سیدمحمدرضا_شرافت #شعر #کاروان_اسرا
📜 @sheraneh_eitaa
السلامعلیکیااباعبدالله
گَر عِشقِ تو رَنگِ غَم نِمی داد بِه دل
عشق و غم و دل سه لفظ بی معنا بود
شبتون در پناه حق
#شعر #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
صبح آمد و بانگ بلبلی شیدا نیست!
ابری ندمید و سایه ای پیدا نیست!
خورشید در آغوش کویر افتاد و
خورشید همیشه پاتوقش دریا نیست!
#صفيه_قومنجانی #شعر
سلام صبحتون بخیر و در برکت
📜 @sheraneh_eitaa
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
دو رکعت اشک باریدم دو رکعت ناله سر دادم
دو رکعت درد دل از دوریات پیش خدا کردم...
تمام شب نگاهم خیره بر گلدان خالی بود
تمام شب برای نرگس چشمت دعا کردم
هوا روشن شد و من در هوای دیدن رویت
نوای ندبه سر دادم به عهد خود وفا کردم...
سرم بر روی سجده... مُهر خیس از اشکهایم شد
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
به شوق اینکه هرجا صحبت سقاست میآیی
بساط روضۀ مشک و علم را دست و پا کردم
به سوز نالههایم نی زدم آهسته آهسته
فضای خانۀ خود را شبیه نینوا کردم
دو چشمم تیره شد انگار جایی را نمیدیدم
و صبح سوت و کور جمعه را شام عزا کردم
غزل، بارانی از گریه، غزل، روضه، غزل، ناله
تو را با هر زبانی که بلد بودم صدا کردم
و هرچه منتظر ماندم ندیدم روی ماهت را
غروب جمعه شد سجاده را با بغض تا کردم
#اعظم_معارفوند #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
صبر کن!
این ویرانی ندیدنی را خواهی دید،
آن روز که گریههای ابرم
بر شانههای تو فرو ببارد..
#فریبا_یوسفی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
طراوت همهی روضهها ! امام زمان !
شبی به روضهی ما هم بیا امام زمان
فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است
همیشه باخبر از حال ما امام زمان!
به حال مضطر ما هیچ کس محل نگذاشت
کسی بجز تو نکرد اعتنا امام زمان !
فراق توست سرآغاز درد بی درمان
که جز ظهور ندارد دوا، امام زمان !
شکستن دل مولایمان خدا نکند
خدا کند که بمانیم با امام زمان
قسم به پای پر از آبله حلال کنید
اگر زدیم به تو پشت پا امام زمان !
شنیدهایم همه بخشش از بزرگان است
ببخش محض رضای خدا امام زمان !
قیامت و دل قبر و زمان جان کندن
به دادمان برس این چندجا امام زمان !
سلامِ سینه زنان را به جد خود برسان
اگر روانه شدی کربلا امام زمان!
تو را به جان علی اکبر امام حسین
بده حوالهی پایین پا امام زمان !
به گریه کردن هر لحظهی تو گریه کنیم
به غیر تو نکنیم اقتدا امام زمان !
روال اشک تو یک روز میکشد ما را
نکش به روی سر خود عبا امام زمان!
کنار علقمهای یا کنار گودالی
کجای کرببلایی؟ کجا امام زمان ؟
امام کرببلا شد به لطف نیزه و تیر
هزار و نهصد و پنجاه تا " امام زمان "
#علیرضا_خاکساری #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد.....
من فکر می کنم در غیاب تو
همه ی خانه های جهان خالی ست،
همه ی پنجره ها بسته است...
بگویم:
واقعاً
وقتی که تو نیستی
خیلی ها از خانه بیرون نمی آیند...
واقعاً
وقتی که تونیستی،
من هم
تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین ام......
واقعاً
وقتی که تونیستی،
بدیهی ست که تو نیستی!
#سیدعلی_صالحی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
زینالعابدین آذرارجمند متخلص به «عابد» شاعری اهل لنگرود است. وی در کسوت معلمی به تدریس اشتغال دارد. همچنین او را باید از فعالین فرهنگی دانست که به تربیت نسل جوان میپردازد. آذرارجمند در عرصه نویسندگی نیز فعالیت میکند و مجموعه داستان کوتاه «این خودش بود» را با موضوع دفاع مقدس به چاپ رسانده است.
#معرفی_شاعر #زینالعابدین_آذرارجمند
📜 @sheraneh_eitaa
دلم شور میزد مبادا نیایی
مگر شب سحر میشود تا نیایی..
تو افتادهتر هستی از اینکه یک شب
به میقات این بی سر و پا نیایی..
دروغ است! این بر نمیآید از تو
بیایی و تا کلبۀ ما نیایی
بگو خواهی آمد که امکان ندارد
بگویی که میآیم اما نیایی..
گذشتهست هرچند امروز و امشب
دلیلی ندارد که فردا نیایی
چه خوب آمدی ای بهار صداقت
دلم شور میزد مبادا نیایی
#زینالعابدین_آذرارجمند #امام_زمان #شعر #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | احمد عاشق بگوی، مدح اباالفضل شاه
کز اثر طبع توست، رونق بازار من
📜 @sheraneh_eitaa
مکن ای دوست ملامت منِ سودایی را
که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را
صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم
اتفاقی نبُوَد عشق و شکیبایی را
مَطَلب دانش از آن کس که بر آب دیده
شسته باشد ورق دفتر دانایی را
دیده خون گشت ز دیدار نگارم محروم
بهر خوبان بکشم منت بینایی را
ننگرد مردم چشمم به جمالی دیگر
کاعتباری نبود مردم هر جایی را
گر زبانم نکند یاد تو خاموشی به
عاشقم بهر سخنهای تو گویایی را
آفریدهست تو را بهر بهشت آرایی
چون گل و لاله و نرگس چمن آرایی را
رویها را همه دارند ز زیبایی دوست
دوست دارم سبب روی تو زیبایی را
چون نظر کرد به چشم و سر زلف تو همام
یافت مستی و پریشانی و شیدایی را
#همام_تبریزی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa