افسرالملوک عاملی زاده شده به سال ۱۳۰۹هجری قمری در مشهد فرزند میرزا اسماعیل خان مستوفی شیرازی ملقب به اعتصام الممالک از رجال سیاسی بود که در هنگام تولد افسرالملوک کارگزار خراسان بود. وی از کودکی شعر میسرود و در جوانی با میرزا حبیب الله خان عاملی از نوادگان شیخ بهاء الدین عاملی وصلت کرد.
اثر مهم افسرالملوک کوروش نامه است که سرودن آن در پنجاه سالگی آغاز نمود اما کسالت مزاج اجازه پایان کتاب را به ایشان نداد. از این رو این کتاب که از «تاریخ مختصر ایران باستان» تألیف مشیرالدوله پیرنیا به عنوان منبع استفاده کرده است، دورهٔ زمانی حکومت سلاطین ماد تا بر تخت نشستن خشایارشا را در برمیگیرد. مثنوی کوروش نامه با فضایی حماسی سروده شده و در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی به همت فرزند شاعر دکتر حشمت الله عاملی و توسط انتشارات کتابخانه ابن سینا به چاپ رسیده است.
#معرفی_شاعر #افسرالملوک_عاملی
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از اکران مردمی عمار
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 حاج مهدی رسولی: از هیئات و حسینیهها و مردم میخوام پای کار این فیلم بیان
... کمکی است برای آینده که ما از این تولیدات خیلی خیلی زیاد داشته باشیم که (بهش) احتیاج داریم
🔸 ثبتنام اکران فیلم سینمایی شور عاشقی، روایتی از کاروان اسرای کربلا از کوفه تا شام، در هیئات، مساجد و... :
🌐 ekranmardomi.ir/movie/love-passion
☎️ 02142795050
#شور_عاشقی
🎬 سینما انقلاب میخواهد🔻
eitaa.com/joinchat/1112277110C952842dfba
دَیِوکَس، نخستین شَهِ ماد بود
وز او سر به سر، کشور آباد بود
بسی بود آن شاه با عدل و داد
کریم و جوانمرد و نیکو نهاد
گزیدند او را به شاهنشهی
نشاندند وی را به گاهِ مِهی
چو بر گاه شد شاهِ با عدل و داد
کلاهِ بزرگی به سر بر نهاد
بفرمود تا شارسان ساختند
یکی شهر زیبا بیاراستند
در آن شارسان هفت دژ شد پدید
چنان شهر تا آن زمان کس ندید
یکی بر یکی برتری داشتی
که بر آسمان سر برافراشتی
چو رنگین کمان، هفت دژ شد عیان
که از هفت اورنگ بودی نشان
ز سبز و سفید و ز سرخ و ز زرد
بنفش و سیهرنگ و هم لاژورد
چو جنت یکی شهر آمد پدید
چنو در جهان کس ندید و شنید
ببخشید شه، نعمتِ بیکران
هنر پروران را کران تا کران
سپس جشن شاهانه آراستند
به شادی فزوده ز غم کاستند
بر او هکمتانه نهادند نام
فشاندند دست و گرفتند جام
ز غوغای طبل و ز آوای کوس
بلرزید نُه گنبدِ آبنوس
بدین گونه شه، کشور آباد کرد
یکی شهر، هر گوشه بنیاد کرد
چنیناند شاهانِ نیکو سرشت
که سازند دنیا چو باغ بهشت
#افسرالملوک_عاملی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعر زیبای مازندرانی در وصف
جانبازان و شهدای والامقام ...
🌹یاد شهدای غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
📜 @sheraneh_eitaa
أشكوكِ أم أشكو إليكِ صبابَتي
أنتِ الدواءُ ومنك كان الداءُ
از تو شکایت برم یا که از دلدادگیام برایت شکوه کنم
که تو خود درمان و دردم نیز از تو بوده است
#لسان_الدين_الخطيب
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
#حافظ #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
نگران من نباش!
مشغول فراموش کردنت هستم
دارم به دوست نداشتنت فکر می کنم
به اینکه چند روزی
اگر با چشمهایم کاری نداشته باشی
شاید بتوانم خودم را
قطره قطره از تو خالی بکنم .
دلواپس من نباش!
آنقدر بزرگ شده ام
که بی آنکه در ازدحام آدم ها
دستم را بگیری ، گم نشوم
آنقدر قد کشیده ام
که بتوانم زمین را زیر پا بگذارم
و سهمم را از آسمان بردارم .
مرا به خودم بسپار!
دلم را می تکانم از غبار خاطره ها
باز می کنم گره ی کور بغض ها را
دوباره از این کلاف سر در گم
یک ” منِ ” تازه می بافم
نگران من نباش !
#مینا_آقازاده #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
تو ماه را
بیشتر از همه دوست میداشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من میآورد
میخواهم فراموشات کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجرهها پاک نمیشود!
#رسول_یونان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
الهی!
نه نیستم ، نه هستم
نه بُریدم نه پیوستم !
لطیفه ای بودم از آن مستم ،
اکنون زیر سنگ است دستم...
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات_نامه
📜 @sheraneh_eitaa
دلا چه دیده فرو بسته ای سپیده دمید
سری بر آر که خوش عالمی ست عالم صبح
#طالب_آملی #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
سهم ما از عشق جز هجران نبود
در دلِ غمگین ما مهمان نبود
درد تا پایان عمر همراه ماست
چون برای درد ما درمان نبود
#مرضیه_سادات_مرتضوی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
نه مهر من طلبی نه سر وفا داری
چو دوستدار توأم دشمنم چرا داری
به دست مهر تو جانم اسیر شد، شاید
به بند هجر دلم چند مبتلا داری
به غمزه خون دلم ریختی روا باشد
به بوسه وجه چنان چند خونبها داری
مرا ندیده کنی چون گذر کنی بر من
تو را نگویم و دانم که سر کجا داری
منم که از دل و جان دوست تر تو را دارم
توئی که از همگان خوارتر مرا داری
مرا نشاید گر در وفا ندارم پای
تو را مباح بود گر سر جفا داری
ولیک صعب تغابن بود که با چو منی
وفا نداری و با یار ناسزا داری
میان نیک و بد و کفر و دین و درد و ستم
ز حکم قاطع خود خط استوا داری
برون جهد ز خم چرخ مرکبت گه سیر
گر از عنانش یک لحظه دست وا داری
زهی خجسته کمیتی که زیر ران ملک
سیاحت قدر و سرعت قضا داری
اگر رهات کند شه زمین ساکن را
به باد سیر چو بر آب آسیا داری
ز کهربا ببرد خاصیت به قوت تو
اگر تو کاهی در جنب کهربا داری
اجل ز لقمه لطف تو ممتلی ماند
گرش ز شربت شمشیر ناشتا داری
خدای ملک جهان بر تو ختم خواهد کرد
که در کمال هنر حد منتها داری
بسی سوار ز شمشیر خود فنا کردی
بسی دلیر به زندان خود نوا داری
مخالف از تو کجا جان برد که روز مصاف
ظفر به پیش رخ و فتح بر قفا داری
به فتح ها و ظفرها که کرده در دین
فرشتگان سما را بر آن گوا داری
کنون سزاست که این نصرت مبارک را
طراز جمله ظفرها و فتح ها داری
سعادت تو چنان باد کز خدای جهان
هزار فتح به سالی چنین عطا داری
رسید عید، به عادت طرب کن و می خور
که ملک بی خلل و عمر بی فنا داری
منم عطای تو را بنده و یقین دانم
که در ستایش خویشم سخن روا داری
چه احتشام بود بیش ازین که در ساعت
به چشم لطف نظر بر من گدا داری
خدایا با ظفر و فتح و قهر خصم تو را
بقا دهاد دو چندان که تو هوا داری
به طول و عرض چنان باد ملک تو که درو
چو مصر و شام دو صد شهر و روستا داری
به حد غرب سر مرز اندلس گیری
به سوی شرق خط ملک تا ختا داری
قرار و قاعده ملک چون ترازو راست
برای عالی لا زال عالیا داری
#شعر #فلکی_شروانی
📜 @sheraneh_eitaa
نه او با من نهاد عهدی، نه من با او
نه ماه از روزن ابری بروی برکه ای تابید
نه مار بازویی بر پیکری پیچید
شبی غمگین
دلی تنها
لبی خاموش
نه شعری بر لبانم بود
نه نامی بر زبانم بود
در چشم خیره بر ره سینه پر اندوه
بامیدی که نومیدیش پایان بود
سیاهی های ره را بر نگاه خویش می بستم
و از بیراهه ها راه نجات خویش می جستم
نه کس با من
نه من با کس
سر یاری
نه مهتابی
نه دلداری
و من تنهای تنها دور از هر آشنا بودم
سرودی تلخ را بر سنگ لبها سخت می سودم
نوای ناشناسی نام من را زیر دندانهای خود بشکست
و شعر ناتمامی خواند
بیا با من
از آن شب در تمام شهر می گویند
او با تو ؟
ولی من خوب می دانم
#شعر #نصرت_رحمانی
📜 @sheraneh_eitaa