#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
@shere_aeini
این چه سرّی است که عالم شده مدهوش حسین
همه از پیر و جوانند سیه پوش حسین
بر سر هر گذر و کوی عزا خانه ی اوست
هر کسی لقمه ی خود می خورداز توش حسین
بارش رحمت حقّ است مگر می بارد
که چنان سیل روانند به آغوش حسین
نه کسی واهمه از مرگ و هراس از دشمن
گوئیا نفخه رسد از لب خاموش حسین
نه فقط کر ببلا از غم او می سوزد
که به پا گشته به عالم همه جا جوش حسین
قدم آهسته گذارید به منزلگه عشق
که همه بال ملائک شده مفروش حسین
مرغ وماهی و مَلَک جمله در این واقعه سوخت
آب هم گریه کنان است ز تن پوش حسین
واله در روز جزا باک مدار از دوزخ
می شوی پرده نشین بر در شش گوش حسین
🔸شاعر:
#زراعت_جو
____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
@shere_aeini
اهل عالم باز هم دارد محرم میرسد
در نگاه عاشقان اشکی دمادم میرسد
موجِ خونت گشته جاری ، چشم ها گردیده تر
خیمه ات را غم گرفته ، یا حسینا ، یا پدر
دامنِ اهل حرم آتش گرفت و سرد شد
گفتگوی بچه ها نقلِ روایت ، درد شد
از عمو عباس و مشکی پاره میگوید کمی
از رشادت های اکبر ، زخم پیکرها دمی
کودک شش ساله پرپر شد ز تیر حرمله
نیزه ها ، شمشیرها رنج غریبی قافله
حجله ی داماد با خونِ عزیزش بسته شد
مظهرِ آزادگی مظلوم و تنها گشته شد
دختری ماتم زده بی گوشواره میرود
خواهری صحرا به صحرا غمگنانه میدود
اهل عالم شال ها را سر بسر مِشکی کنید
آب را بستند فکرِ خشکی وُ مَشکی کنید
🔸شاعر:
#محمد_جهان_زاد
____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
@shere_aeini
حالا که داری میخری آماده ام کن
آقا برای نوکری آماده ام کن
از مادر خود رزق اشکم را بگیر و
با یک دعای مادری آماده ام کن
سنگم! مرا با دست خود از خاک بردار
مانند زیبا گوهری آماده ام کن
نگذار باشم کمتر از حرّ و زهیرت
با نیّت یاریگری آماده ام کن
تا بر تنِ باطل فرود آیم به شدّت
برّنده ام کن، خنجری آماده ام کن
بگذار از عشق تو در خونم بغلطتم
با گوشه-چشم ِ محشری آماده ام کن
لطفا شهیدم کن! به آن نحوی که از من
اصلا نماند پیکری...آماده ام کن
تا که مرا عاشق تر از سابق بسازی
با داغِ ویرانگرتری آماده ام کن
باید بمیرم سوم ماه محرم
نذر سه ساله دختری آماده ام کن
بر روی تل می ایستم حیران، برای-
گریان شدن با خواهری آماده ام کن
بر سینهٔ عطشانِ تو؛ «ألشمرُ جالسْ»...
با روضهٔ شعله وری آماده ام کن!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
@shere_aeini
به پایان آمد آخر اضطراب بی امان ما
رسید از راه ، ماه گریه های بی کران ما
دوباره شد حسینیه مسیر انتهای ما
پناه روزهای سخت و ایام خزان ما
دوباره باز شد دارالشفای عالم و آدم
بیایید ای جهان سوی امام مهربان ما
که خاک فرش صحن تکیه ما هم شفادارد
غلط گفته هر آنکس ناروا گفت از مکان ما
دوای دردهای لاعلاج ما حسینیه ست
ضرر کرده هر آنکس دور شد از آشیان ما
حریم خانه حق هم گَهی شد باز و گه بسته
ولی هرگز نشد بسته ورودی جنان ما
چه یارانی که رفتند و ندیدند این محرم را
خدا رحمت کند اموات و جمله رفتگان ما
نمی گردد ادا حق عزایت هرگز آقا جان
اگر خون جای اشک آید ز چشم و دیدگان ما
دوسالی میشود گشتیم اسیر ابتلائاتی
خودت یاری نما آخر شود این امتحان ما
شروع سال ما با ذکر زیبای حسین جان است
چه خوشبو میشود با نام زیبایت دهان ما
برای بردن نام حسینت داد باید زد
شبیه مادران داغدیده از جوان ما
شبیه خواهری کز روی تل فریاد ها میزد
رها کن جسم بی جانِ بزرگِ خاندان ما
جسارت کرد بر انگشت و بر انگشتری تو
عجب داغی نشانده بر دل ما ساربان ما
🔸شاعر:
#مهدی_جلالی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
@shere_aeini
با وفا از سائلانت نوحه و دم را نگیر
هرچه میخواهی بگیر از ما و ماتم را نگیر
حال خوب نوکران تنها میان روضه است
حال خوب ما غم است از ما تو این غم را نگیر
عمر خود را بیشتر در زیر پرچم بوده ایم
از سر ما سایه سار امن پرچم را نگیر
روضه به روضه ، ز روضه فیض دارم میبرم
ای عزیز الله این فیض دمادم را نگیر
سنگ هم روزی ببارد روضه ات تعطیل نیست
روضه قدری کم شده دیگر همین کم را نگیر
اربعین امسال باید زائرت باشم حسین
بی حرم دق میکنم ، اینگونه حالم را نگیر
ما به تو بد کرده ایم آقا ولی بد نیستیم
جان زهرا از گدای خود محرم را نگیر
عمه از تل آمد و فریاد زد برخیز شمر
بی وضو گیسوی آقای دو عالم را نگیر
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را
شکر خدا دیدم سیاهی غمت را
دیدم دوباره روضه های ماتمت را
دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را
باور نمی کردم محرم را ببینم
بر سر در این خانه پرچم را ببینم
ما را همین شور عزایت زنده کرده
ما را نوای نینوایت زنده کرده
ما را هوای روضه هایت زنده کرده
ما را نسیم کربلایت زنده کرده
ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم
از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم
امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست
ما که یقین داریم از الطاف زهراست
بی بی دعایش تا ابد پشت سر ماست
زهرا نگه دار تمام سینه زن هاست
دست شکسته اسم ما را هم نوشته
خوب و بد ما را همه با هم نوشته
یادم نخواهد رفت لطف مادرت را
او لطف کرده راه داده نوکرت را
او جمع کرده خادمان محضرت را
پس گرم کرده او تنور منبرت را
از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته
ذکر بنی یا بنی دم گرفته
هم ماهی دریا برایت گریه کرده
هم مادرت زهرا برایت گریه کرده
هم زینب کبری برایت گریه کرده
دنیا و ما فیها برایت گریه کرده
جان عزیزت اشک را از ما نگیری
این اشک را از چشم نوکرها نگیری
اسمت دلیل گریه های بی امانم
ای که مرا خواندی بده راهی نشانم
در روضه ات دنبال یک خط امانم
ای کاش قدر روضه هایت را بدانم
با روضه ات آرام می گیرم همیشه
شکر خدا با روضه درگیرم همیشه
من آمدم امشب بسوزم پا به پایت
تا چند خطی روضه بنْویسم برایت
روضه بخوانم از تن در خون رهایت
یادی کنم از ماجرای بوریایت
خورشید بودی بر نوک نی ها نشستی
ای جان زینب، پشت زینب را شکستی
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
در وجودم طنین محتشم است
دیده ام شوق و رقص پرچم را
لطف کردی به من دوباره حسین
نوکری کردنِ محرم را
-
یاد کردم از آن عزیزانی
که به زیر لحد عزا دارند
پدر و مادران خفته به خاک
که عزا دار روضه ی یارند
-
پدری که همیشه با اشکش
مشکی روضه را به تن می کرد
شب اول که می رسید از راه
یادی از غربتِ حسن می کرد
-
مادری که همیشه در طی سال
خانه اش بود با شما آباد
از پس انداز چند ماهه خودش
خرجیِ روضه ی تورا می داد
-
یاد کردم از آن عزیزانی
که به درد فراق مجبورند
بین بستر سیاه پوشیدند
ولی از روضه های تو دورند
-
لطف کردی به من دوباره حسین
که رساندی مرا به هیئت و اشک
لطف کردی اجازه ام دادی
بزنم سینه پای صاحب مشک
-
با خودم فکر می کنم...هیهات
هرچه بر سینه ام زدم کم بود
دوست دارم که خوب گریه کنم
شاید این اخرین محرم بود...
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_______________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
زحمتی دارم ای نسیم سحر
ببری تو پیام مسلم را
برسی خدمت عزیز دلم
برسانی سلام مسلم را
-
ابتدا جای من ببوس او را
بعد با او بگو تو از حالم
بگو ای کاش فرصتی میشد
تا بیاید خودش به دنبالم
-
عرض کن جان مادرت برگرد
کوفیان کینه ی تو را دارند
خواب دیدند بهر گودالت..
و برای تو نقشه ها دارند
-
این جماعت نه رحم دارند و
نه حیا و نه ترس فرداشان
تا که دیدند سکه های طلا
پرشد از نفرت تو دنیاشان
-
داد از دست کوفیان..ای داد
تشت بی آبرویشان افتاد
حرمله خنجر و کمانش را
نیش خندی زد و نشانم داد
-
جان زهرا مرا حلالم کن
شرم دارم ز روی خواهر تو
آه از لحظه ای که می آید
پای نعش علی اکبر تو..
-
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را
و شستم با گلابِ گریهام روی سیاهم را
به دیوارِ عزایت میخکوبم مثل بیرقها
نخواهم داد، حتی آجری از تکیهگاهم را
هزار و نهصد و پنجاه لشکر اشک آوردم
که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را
دم "هَلمِنمُعینت" چارده قرن است در گوش است
که باشم لحظهای سرباز، شاه کمسپاهم را
هزار و چارصد سال است دنبال تو میگردم
بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را
نگهبانِ حریمِ چشمهی موقوفهات هستم
اگر از سارقانِ اشک، میدزدم نگاهم را
همیشه سایهی دست تو را روی سرم دیدم
همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را
به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق
غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
در جواب دشمنان روضه سیدالشهدا
عدهای نامهربان هر سال ما را میزنند
از بلندی تا تهِ گودال ما را میزنند
جرم ما عرض ارادت بر حسینبنعلی ست
تا محرم میرسد عمّال ما را میزنند
آری آن عمالِ سفیانی که ضد حیدرند
بر علیه حق شده فعّال، ما را میزنند
سیلی بیگانه چندان هم نباشد دردناک
آشنایانی گهی با قال ما را میزنند
چون شنیدند این عزا دارد ادامه تا ظهور
پیروان ملحد دجال ما را میزنند
ضربهی غیرخودی ها از عناد است وحسد
این خودیها با چه استدلال ما را میزنند؟
تا به عشق دوست میبندیم احرام حرم
در مسیر کعبهی آمال ما را میزنند
ما چو میبینند بیزاریم ز امثال یزید
یا خودِ ما را و یا امثال ما را میزنند
ما عزای شاه عطشان را به پا خواهیم کرد
اف به آنان که در این احوال ما را میزنند
آن سپاهی که به راه شام زینب را زدند
نسل شان با حربهی قتال ما را میزنند
حربهی قتاله اینک حملهی فرهنگی است
تا جوانان را کنند اغفال ما را میزنند
دشمنان اهلبیت اما بدانند، احمقند
کور خواندند ار به ماه و سال ما را میزنند
در مسیر عشقبازی هر که بدعهدی نمود
خود بهانه شد ،که قوم ضال ما را میزنند
سینهزن! هم سینه زن هم کن مراعات اصول
هان که می بینی یزید و آل، ما را میزنند
این مرض از یک طرف اهل غرض از یک طرف
همزبانان هم، زبانم لال ما را میزنند
تیر کین میبارد از هر سو سپر باید گرفت
حرمله ها اندرین جنجال ما را می زنند
قوم وهُابیت وقوم بهائیت همه
سینه ها از کینه مالامال ما را می زنند
ماچگونه از بنیسفیان بگیریم انتقام
چون بنیعباس در هر حال ما را میزنند
ضربهای که زد بنیعباس بر اسلام و دین
این ریاکاران، بدان منوال ما را میزنند
روضهی غارت چو میخوانیم در ماه عزا
عدهای غارتگرِ اموال ما را میزنند
آه از آن دم خیمهها آتش گرفت و در فرار
یکصدا ناله زدند اطفال : ما را میزنند
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_______________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
مائیم و شهری که هوایم را ندارد
من نه هوایِ بچههایم را ندارد
نامرد دیدم باز مردی کردم آقا...
با این دو کودک کوچه گردی کردم آقا
دیدم که خوشحالند خوشها جمع هستند
مظلومِ من مظلوم کُشها جمع هستند
طوعه در این نامردها یک شیر زن بود
تنها پناهم خانهی یک پیرزن بود
بیرون زدم تا شعله بر معجر نیفتد
مثل مدینه طوعه پشتِ در نیفتد
در راهها و کوچههایش چال کندند
رسم است اینجا ابتدا گودال کندند
گودال وقتی که بیفتی شیر گردند
دستت اگر زخمی شود شمشیر گردند
از پشتِ سر نامرد آمد گیرم انداخت
تیری به پایم خورد در زنجیرم انداخت
شکرِ خدا خواهر ندارم تا ببیند
این دور و بر دختر ندارم تا ببیند
ای آبرویم آبرویم را که بُردند
از دور با نیزه گلویم را که بردند
نام تو را بُردم لبم را چاک کردند
خون ریخت با چکمه رُخم را پاک کردند
ای کاش سنگی گوشهای پنهان نمیماند
جای شما از من لب و دندان نمیماند
طفلی اگر مهمان کوفه گردد آقا
سرگرمیِ طفلان کوفه گردد آقا
از راه آمد زجر و خوشها جمع هستند
شمر آمد با زجرکُشها جمع هستند
روی زمین بودم که رویم را کشیدند
تا پشت بام از کوچه مویم را کشیدند
طوری کشیدند آنقدر مژگان من ریخت
تقصیر سنگپله شد دندان من ریخت
خورشید جایش در دل شب نیست برگرد
میدانِ کوفه جای زینب نیست برگرد
باخنده میآیند وخوشها جمع هستند
سربسته گفتم بچهکُشها جمع هستند
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_______________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
نمیدانم کجایی ای که از بیراهه میآیی
همین اندازه میدانم که با ششماهه میآیی
همین اندازه میدانم جدا از چارهات کردم
چرا از خانهی زهرا چنین آوارهات کردم
سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که
تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که
بگو تا کوفهی مولا کُشِ ناخوش نمیآیی
به سوی مردمِ نامردِ مِهمانکُش نمیآیی
اگرچه کوچه کوچه گریهها بر خواهرت کردم
ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم
همینکه ریختند از در به راه شعلهور رفتم
اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم
نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا
خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا
خبر داری به سنگِ کوچههای تنگ میخوردم
کشیده میشدم هربار و بر هر سنگ میخوردم
سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم
غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم
کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را
نوازشهای یک چکمه شکسته استخوانم را
من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم
توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم
از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است
کشیدنهای زخمی روی صدها پله دشواراست
نه فکرِ دختران خود که فکر دخترت بودم
همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم...
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini