#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
بیا از ساحتش تنها و تنها نام را بردار
همانی که همه گفتند آری جام را بردار
دمی با نام او هم مست شو هم پاکِ از لغزش
بیا با نام او پروندهٔ بدنام را بردار
بیا و در نگاه او به جنّت پاگذار اول
همان اول برای خویشتن فرجام را بردار
بیا با یوسفانِ ماتِ چشمانش بخوان این را
الا صیّاد ما صیدِ توائیم این دام را بردار
بخوانش چون خدایی که نمرده ست و نمی میرد
و تنها از خدا بر مدحِ او الهام را بردار
حسین از آن احمد هست برآنکه نمی داند
بگو از نام آئین خودت ، اسلام را بردار
بگیر از سرنوشتِ طفل خود ناکام بودن را
فقط با تربت شاهِ دو عالم کام را بردار
بریز اشک غم خود را فقط بر او فقط بر او
از این سفره از این سفره فقط اطعام را بردار
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
رود سمت خانه ی دریا قدم برداشته
دامن دشتِ پر از آلاله نم برداشته
تا که بنویسد به روی پلک او "فَتحًا مُبین"
حضرت حق از پر فطرس قلم برداشته
آهِ حسرت می کشد،هی پشتِ دستش می زند
چون که جبریل از لب او بوسه کم برداشته
چهره ی"قند"و"نمک" پوشیه اش افتاده است
دست حیدر پرده از تیغ دو دم برداشته
عکس لبخند ملیحش قاب ها را شاد کرد
از رخ آئینه ها تصویر غم برداشته
بوی سیبی از پر قنداقه ی او پخش شد...
عالمی را ناگهان عطر حرم برداشته
آسِمان بار امانت را به پیغمبر سپرد
آفتابش را به دست ساقی کوثر سپرد
چشم ما اندازه ی بال مگس نمناک شد
بعد از این نم بود که لوح دل ما پاک شد
کشتی ات تا بادبان عاشقی را باز کرد
با سجودِ بادهای بی امان کولاک شد
مادر تو مادر آب است ای فرزندِ نور
مادر تو همسر بابای اهل خاک شد
مادر تو بانی خلق تمام عالم است
مادرت شان حدیث قدسی لولاک شد
گرچه شیعه مست انگور"ضریح"مرتضی است
چادر خاکیِ زهرا سایه ی این تاک شد
حضرت صدیقه ی کبری دلش می خواست..،پس
یا"حسین بن علی" ذکر لب افلاک شد
این حسینِ روی لب ها از دعای فاطمه است
تا قیامت شیعه مدیون عطای فاطمه است
پنجمین خورشید روی پشت بام پنج تن
نیمه ی شب ها تویی ماه تمام پنج تن
تو نوای نای خاموش حسن گردیده ای
از گلویت پخش می گردد پیام پنج تن
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین...
ذکر شیرین تو شد تکیهکلام پنج تن
صبح و ظهر و عصر و شب..،هرلحظه از عرش خدا
می رسد تا کربلا عرض سلام پنج تن
ظاهراً ما را خدا خوانده غلام کوی تو
باطناً ما را خدا خوانده غلام پنج تن
عاشقی وقتی که پایانِ خوشی دارد،خوش است
پس تو باید می شدی حُسنِ ختام پنج تن
سیب را آدم به عشق روضه ی تو چیده است
هفت شهر عشق را عطار در تو دیده است
کهکشان با صدهزار آئینه تزئین می شود
آسمان با آفتاب و ماه آذین می شود
ای که احکام شریعت در وجودت جمع شد
غالباً دین با بیانات تو تبیین می شود
در قیامت رخت شاهی را به تن خواهد نمود
پشت درب خانه ی تو هر که مسکین می شود
نان بچّهشیعه ها از دستپخت فاطمه است
رزق ما از سفره ی بابات تأمین می شود
هرکسی قدر پر ارزن برایت خرج کرد
از زبان حضرت صدیقه تحسین می شود
خواهرت در روضه تقسیم وظایف می کند
تحت امرش شغل نوکرهات تعیین می شود
یاد خُشکی لب تو سخت گریه می کنم
سینه ام هرگاه از اندوه سنگین می شود
سرنوشت ما گره خورده است با اشک عزات
عاقبتخیری ما در روضه تضمین می شود
چای تلخ اربعین ات را که می نوشد حسین
زندگی زائرت یک عُمر شیرین می شود
نوکران تو به عشق اکبرت بابایی اند
زائران اربعینی تو پائینپایی اند
سروِ بی همتا!به شوق تو چمن گردیده ایم
سنگفرش کویِ جَنات عَدَن گردیده ایم
شیر پاک مادران قطعاً موثر بوده که
از طفولیت برایت سینه زن گردیده ایم
ما جنون را در کلاس "هیئت" از بَر کرده ایم
دانش آموزان عشق پنج تن گردیده ایم
در مُحرَّم،در شب قاسم،به همراه شما
دسته جمعی مست ذکر"یا حسن" گردیده ایم
ساربان انگشترت را برد و ما در روضه ها
خون دل خوردیم تا دُرِّ یمن گردیده ایم
کربلا..،نه..،کاش بوریای ما امضا شود
کاش می گفتند ما هم بی کفن گردیده ایم
شمع محفل روضه ی مشک علمدار شماست
تا سحر سرگرم فیض سوختن گردیده ایم
آفتاب،این ماه کارت را چه آسان می کند
"دردها را بیشتر عباس درمان می کند"
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند
در دفتری که صحبت از آیینه می شود
هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی گزیده تر شده اما حسین نیست
در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند
فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است
این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت
غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد
قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود
بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود
غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن
تاریکم و حسین چراغ هدایت است
وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت است
درس من از حسین همین یک عبارت است
عزت برای شیعه ی او در شهادت است
ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم
در سایه ی سیوف خذینی نشسته ایم
ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
حتی خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
تو از قبیله ی آبی و برتر از دریا
شبیه و مثل تو هرگز نیامده دنیا
دعا بدون توسل به نام زیبایت
قسم به هستی حیدر نمی رود بالا
و در شجاعت و ایثار و بندگی ات هم
نمی رسند به پای تو انبیا حتی
به جای بازو و دستی که گشته اند قلم
دو بال داده خداوند بر تو ای آقا
از آن زمان که برای تو نوکری کردم
دعا نموده برایم مکرراً زهرا
تمام زندگی ام وقف روضه ات گشته
چرا که تشنه ی عشق تو هستم ای سقا
شنیده ام که سرت را به نیزه ای کردند
شنیده ام که تو گشتی مقطع الاعضا
کنار علقمه با دیده ای پر از حسرت
صدا زدی که بیا ای غریب بی همتا
تمام سعی خودت را نمودی اما حیف
نشد که آب رسانی به خیمه ی زن ها
دلش شکست خدا آن زمان که تو گفتی
عزیز فاطمه شرمنده ات شدم مولا
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
زمین و آسمان را گرم یا قدوس و یا هو کرد
همینکه صحبت از زیبایی آن چشم و ابرو کرد
خدا وقتی بنا بود از رخ خود پرده بردارد
علی را آفرید و مرتضی عباس را رو کرد
جنان خوشبو شد از آن لحظه ای که لحظه ای کوتاه
شمیم گیسوی مشک آفرینش را سحر بو کرد
به هرجا که قدم می زد شمیم یاس می پیچید
بیابان را به حکم کیمیایی غرق شب بو کرد
تمام دشت را آن شیر خفته در نگاه او
به شوق صید بودن پیش چشمش دشت آهو کرد
نمی دانم خدا هنگام نقاشی ابرویش
کمان را آفریده یا که میل دو پرستو کرد
نمی دانم هنر را آفرید اول سپس عباس را یا که
هر آنچه از هنر را بود صرف خلقت او کرد
به اخمی نیمی از لشگر به اخمی نیمه ی دیگر
شمار کشتگان را در نبرد خود ترازو کرد
به توفیق مقام عبد بودن می رسد هر کس
غبار صحن را با توتیای چشم جارو کرد
🔸شاعر:
#علی_کاوند
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
هر درد را کرده دوا بابُ الحوائج
پُر باشد از صدق و صفا بابُ الحوائج
رد کردن از کاشانه اش امکان ندارد
از بسکه می ریزد عطا بابُ الحوائج
سائل شدم تا که بگیرم از کریمان..
قیمت گذارد بر گدا بابُ الحوائج
چنگی بزن تا که بگیری از علمدار..
اِکشف کروبی..کز وفا بابُ الحوائج
هر جا گره افتاد می گویم دمادم..
جانِ حسین رحمی نما بابُ الحوائج
(ای ماهِ بی مثل و مثالِ آل حیدر)
(یک مشگِ آبی هم سراغ ما بیاور)
بابُ الحوائج یک نظر آقا بریدم
افتاده ام آقای خوبیها بریدم
ای زاده ی امّ البنین ای غیرت الله
اِرحم امیری..حضرت سقّا بریدم
غیر از محن..غیر از بلا چیزی ندیدم
باور کن از این عرصه ی دنیا بریدم
دور و برم حالی شد از خیلِ رفیقان
حالا که هستم یکّه و تنها بریدم
ای آبرو دارِ خدا رزقی عطا کن..
از بسکه آقا جان شدم رسوا بریدم
(یا حضرت عباس اندوهم زیاد است )
(لطفت نباشد عمرمان قطعاً بیاد است)
یک دستگیری می کنی باگوشه ی چشم
جانا!امیری می کنی با گوشه ی چشم
دارم یقین با بذل و بخشش یابن حیدر
ردّ فقیری می کنی با گوشه ی چشم
کافی ست تا کرببلا دعوت نمایی
مهمان پذیری می کنی با گوشه ی چشم
کارِ گرفتارانِ عالم با تو باشد
تو بی نظیری می کنی با گوشه ی چشم
فضل و کمالاتت زیاد است و دمادم
میلِ فقیری می کنی با گوشه ی چشم
شکر خدا شد ذکرِ لبهایم ابوالفضل
گرم است پشتِ من به آقایم ابوالفضل
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آب ور خود را چقدر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات عَدَن،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
ادامه در پست بعدی ...
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
اشعار ناب آئینے
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس #اعیاد_شعبانیه @shere_aeini باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت از پر و با
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
ادامه ی پست قبل ....
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه!از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
درمان شدند پیش تو بیمارها چقدر
از تو گرفته اند گرفتار ها چقدر
رأفت تویی جلال تویی بیکران تویی
کمبوده اند پیش تو بسیار ها چقدر
ای آنکه عطر یاس و گلاب از شمیم توست
خیرت رسیده است به عطارها چقدر
بی دست، دست عالمیان را گرفته ای
واشد به نام تو گره از کارها چقدر
شیرینی سه ساله عیان کرد بر همه
پرورده ی تو اند نمکدارها چقدر
سردارها اسیر سرافرازیت شدند
پای تو رفته اند سرِ دارها چقدر
مانند پیکر تو مزار تو آب شد
داغ تو ماند بر دل نیزارها چقدر
زهرا رسید و چشم به خون بسته ی تو گفت
ناگفتنی ست روضه ی دیوارها چقدر
دست حسین بر سر و دست تو بر زمین
آمد به چشم، بی کسی ِ یارها چقدر
بستند با طناب سرت را به نیزه ها
برخورد بر غرور علمدارها چقدر
🔸شاعر:
#ناصر_دودانگه
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است
کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است
هنگام تماشای تو و وقت نماز
تکبیر علی به روی لب داشته است
ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین
کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است
گویند نقاب را که از چهره گرفت
یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است
یک روز پس از حسین به دنیا آمد
او قبل تولدش ادب داشته است
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
به دست تو خاتم به سر نیز تاج کیانی
تو پیوند نیکوی اسلام و ایرانیانی
همه دادمردان گیتی کس و دودمانت
عروس علی هستی و دخت نوشیروانی
بزرگی چنان تخت جمشید یا طاق کسری
سترگی، گرانمایه آنسان که رشک جهانی
جهانشاه یا شهربانو کدام است نامت
تورا راد مرد جهان هرچه نامیده آنی
هراست نباشد ز ضحاکهای عرب هیچ
که هم در پناه فریدون و شیر ژیانی
انیرانیان کی به بندت کشیدند هرگز
تویی را که شه بانوی شاه آزادگانی
تمامی ایل و تبار تو یکتا پرستند
گریزان ز آیین مهری و آیین مانی
تو را پور فرخنده پی آفتاب نیایش
ستایش تویی را که هم ماه و هم مهربانی
نگهبان ایران نگاه تو و شوهر تو
گرامی فروزندهی آتش جاودانی
رهاننده نیز از نژاد اهورایی تو
تو مادربزرگ بزرگ امام زمانی
مزارت کجای جهان است رود است یا کوه
به هر روی از چشم بیگانگانت نهانی
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
ترکیب بند ولادت امام حسین علیه السلام
مژده بده از زندگانی سیر ها را
آمد به سر عشق جوانی پیرها را
امشب شب مخصوص ما دیوانگان است
آماده سازید عاقلان ، زنجیر ها را
در فطرس دل شد قیامت ، آمد آنکه
این رو به آن رو می کند تقدیرها را
قربان نقاشی که اینگونه کشیده
از عشق در یک رخ ، همه تصویرها را
شیر علی بن ابیطالب رسید و
لرزاند دلهای تمام شیر ها را
روح الامین گوید بزن فریاد با من :
یا عشق ، یا نعم الامیر اهلا و سهلا
.....
ای عشق شد تشریف فرما سفره دارت
ای کربلا دیده گشوده شهریارت
یا مرتضی دوم عصای دستت آمد
آسوده شد زین پس خیال ذوالفقارت
یا فاطمه برده است دل از باغ رضوان
این عطر سیبی که وزیده در بهارت
کوری چشم هر چه بدخواه حسود است
یا مجتبی ! آمد قرارت ، بی قرارت
مولای مظلومان این عالم رسیده
ای ظلم از این پس سیه شد روزگارت
ای شمر از حالاست او دل ناگرانت
ای حر از امروز است او چشم انتظارت
مستانه می آید ندایی ای منابر
آمد حبیبت ای حبیب بن مظاهر
.......
تو زنده ی دیروز و امروزی و فردا
تو بوده ای از قبل خلقت ، مثل مولا
السابقون السابقون عاشقانت
نوح و خلیل و آدم و عیسی و موسی
ای عرش تا فرش خدا در اختیارت
ای آبرودار زمین و آسمان ها
نام من از قبل ولادت هست نوکر
نام تو از قبل ولادت هست آقا
آقای من وقتی تو کشتی نجاتی
در موج طوفان میزنم دل را به دریا
راه نجاتی نیست جز راه نجاتت
تنها صراط المستقیم ما صراطت
.......
ما در غلامی تو دیدیم آبرو را
نامت دوا کرده است هر درد مگو را
نا اهل ها را هم محل دادی همیشه
بنده نوازا ! سرورا ! سنگ صبورا
ای مهربان تر از پدرها مهربانیت
نگذاشت بر دل حسرت یک آرزو را
ناکام یعنی آن کسی که وا نکردند
با تربت کرببلایت کام او را
آقا دم چایی موکب های تو گرم
حتی خیالش می کند کار سبو را
هر چیز که خرج تو شد بالا نشین شد
بد در بهشت روضه آمد ، بهترین شد
......
ای سایه ی خورشید ِ چشمت سرپناهم
من رو به تمثال تو تنها رو به راهم
جان همین پیراهن ِ مشکی ِ کعبه
تنهاست باب القبله ی تو قبله گاهم
من هر چه باشم بد ، تو خوب خوب خوبی
من هر چه باشم شب ، تو هستی قرص ماهم
جان ابوفاضل صدایم کن ، صدایم
جان زهیر آقا نگاهم کن ، نگاهم
هرگز سوا کردن نباشد در مرامت
لطفت خریدار بد و خوب است با هم
پایین نیاید پرچم آوازه ی تو
عاشق ندارد هیچ کس اندازه ی تو
......
ای فوق ادراک ، ای قیامت در قیامت
ای آبروی عشق ، ای فخر شهادت
عیسای آنها حرف زد در گاهواره
عیسای ما وا کرده لب ، قبل از ولادت
شش ماه زهرا بود و اشک و بی قراری
شش ماه می خواندی برای او مصیبت
شش ماه مادر گریه کرده ،گریه کرده
قربان این سوز ِ اناالمظلوم هایت
شش ماه ، تنها بود کار مادر و تو
گریه برای زینب و داغ اسارت
یک مقتل و یک پیکر و یک کربلا درد
شش ماه گفتی ماجراها ، از سه ساعت
مادر بهارش از غمت رنگ خزان شد
دیگر انا العطشان نگو ، او نصفه جان شد
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
فاطمه مادر علی باباش اصالت را ببین
زادگاهش خانه مولا ولادت را ببین
آمده نورً علی نور و برای دیدنش
جبرییل از آسمان آمد عیادت را ببین
دستبوس حضرتش عیسی و موسای کلیم
رهنمای خضر گردیده است کسوت را ببین
حرمتش عفو خدا را شامل آدم نمود
روضه اش پیش از خودش بوده است قدمت را ببین
مصطفی در گوش او نجوای قرآن کرد و دید
پاسخش را داد با لبخند صحبت را ببین
خانه طاها شکوهی یافته ، اینجا خدا
خون خود را آفریده اوج عزت را ببین
چار تن غرق سرورند و شعف از مقدمش
پنج تن کامل شده جبریل عترت را ببین
مصطفی مولا حسن زهرا همه محو حسین
نعره جبریل می آید که حیرت را ببین
از حسین منیِ شخص نبی دریافتم
یک ستون از اصل دین این است حرمت را ببین
روی دوش مصطفی رفته است و آغوش بتول
زینت دوش نبی گردیده زینت را ببین
حک شده نامش به روی سر در باغ بهشت
نام او خون خدا شد اوج شوکت را ببین
رخصت از زهرا که آمد ذکر او برداشتم
لطف زهرا را ببین اوج سعادت را ببین
گر قلم در مدح نور چشم حیدر برده ام
این عنایت را ز لطف شخص مادر برده ام
قافیه دنباله دار است و به تکرار ردیف
شعر را در قتلگه با دیده تر برده ام
در هوای گندم ری خون او را ریختند
این چه سودای ذلیلی بود ذلت را ببین
سر جدا کردند از او تشنه لب با هلهله
در خیال خام نامردان رشادت را ببین
کوفه آب و نان خود از دولت حیدر گرفت
قدر نشناسی نگر عصیان ملت را ببین
زیر سم اسبها قرآن ناطق پاره شد
ناله قرآن به گوش آمد تلاوت را ببین
روی خاک افتاد عریان با لب تشنه ، حسین
سید خیل شهیدان شد جلالت را ببین
زیر تیغ و نیزه هم بر حال و روز قاتلش
بر لبش دارد دعای خیر ، رافت را ببین
کشته شد با سنگ و تیغ و نیزه و تیر و عصا
آه مظلومی ببین نوع شهادت را ببین
وقت تاراج خیامش شد ، یکی خلخال برد
دیگری انگشتری را برد قسمت را ببین
در اسیری حرامی ها حرم افتاد ، اما زینبش
فتح کرده شام را آری صلابت را ببین
یک به یک دارد حساب گریه کن ها را حسین
قطره ها را میکند دریا سخاوت را ببین
قطره ها را از کرم هم سنگ دریا میکند
میبرد در صحنه محشر کرامت را ببین
اشک حتی قدر یک بال مگس باشد ،حسین
روز محشر میخرد آری شفاعت را ببین
میزند فریاد جبراییل از کار حسین
های شیطان چشم خود وا کن قیامت را ببین
او که از روز ازل دارد عنایت میکند
در قیامت هم یقین دارم قیامت می ...
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
سحر آمد سلامش کرد و بعد از آن نمایان شد
بیابان چون توسل کرد بر او زود باران شد
از آن اول به دستش داشته حاجت روایی را
برای فطرس زخمی ببین قنداقه ، دامان شد
خدا هر آنچه را که داشت در دست حسینش داد
عجب دستی میان سفره ی خلقت نمکدان شد
در این گردش در این دواریِ حق مدعائیها
فقط عین دو چشم اوست در این حلقه ، عرفان شد
به آبادیِ مهرش ، آبها هم غبطه ها دارند
به صحرا چونکه نامش رفت آنجا هم نیستان شد
به یاد جایگاهش گریه ی بسیار کرد آدم
همینکه اشک را با او گره زد ، آدم انسان شد
همین یک قطره اشکِ آدم از چل سال برتر بود
که با این قطره ، برگشتن به جنت نیز آسان شد
به روز اول خلقت خدا هم روضه اش را خواند
نه باران که از آن لحظه در عالم اشک ریزان شد
به وقت گفتن از او خوش ترین غم می رسد از غیب
اگر چه چشمِ ما گریان لب ما نیز خندان شد
به منبر رفت تا جاری کند حرف خدایش را
همه دیدند روی نیزه ها قاری قرآن شد
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
بالا گرفت کار من و کار عاشقی
افتاده ام به دام و زنم جار عاشقی
حالا که نیست چاره به جز دار عاشقی
مشتاق می روم سر بازار عاشقی
-
حلاّج یار می شوم از وادیِ جنون
اِنّی حسین و اِنّی الیه راجعون
-
شد مستجاب در حرمت آرزوی چشم
تکثیر شد در آینه ها گفت و گوی چشم
من مانده بودم و بغضِ گلوی چشم
مِی، ریخت پای غمت از سبوی چشم
-
بر خاک پات جای لب و بوسه های من
نقل محافل است دگر ماجرای من
-
ای چاره ساز..بر من و درد دلم..حسین
ای مهربان تر از پدر و مادرم…حسین
آقای خاص..حضرت جود و کرم…حسین
منّت نهاده ای به سرم با حرم..حسین
-
تا با تو ایم خسته از عالم نمی شویم
جز محضرت برای ادب خم نمی شویم
-
جمع است در حریم تو دیوانه بیشتر
شمعی و گرد زلف تو پروانه بیشتر
شش گوشه ات شبیه به میخانه بیشتر
میلم کشیده است به پیمانه بیشتر
-
دست دلم دخیل به پایین پای توست
اصلا خدا نوشت که عالم برای توست
-
ناز تورا از عالمیان مشتری ترم
چون بار عشق را به سر شانه می برم
تا در هوای عاشقی تو کبوترم
ممنونِ لقمه ی پدر و شیر مادرم
-
“عمرش بلند..آنکه مرا خاک پات کرد
شیرش حلال…آنکه مرا مبتلات کرد”
-
شد نذر روضه های تو آقا جوانی ام
یارا مباد این که ز این در برانی ام
هرکس که گفت از من و نام و نشانی ام
گفتم غلام حضرت سبع المثانی ام
-
از سایه سار لطف تو دارم حکایتی
هرچه صلاح توست…نه حرف و شکایتی
-
عصری که بود قد تو رعنا تر از همه
بر روی نیزه رفت راس تو بالا تر از همه
با این که بود داغ تو زیبا تر از همه
سرو تن تو گشت معما تر از همه
-
پیچید در تمام فلک ماجرای تو
قلب خدا شکست به پایین پای تو
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
تو حسینی که تو را اهل دعا
می شناسند به باران عطا ...
پنجمین اختر تابان کسا
شاه بیت غزل کرب و بلا
السلام ای همه دارایی من
بهترین همدم تنهایی من
ای حسینی که سراپا حسنی
با خبر باش که دنیای منی ...
روشنی بخش شب پنج تنی
کور گشتم برسان پیرهنی ...
پر دهی نامه برت خواهم شد
ندهی خاک درت خواهم شد
در خورت بود دُر ناب شدن
در دل خاطره ها قاب شدن
قبله گاه دل احباب شدن
ناگزیری تو به ارباب شدن
ورنه خاکی تر از این القابی
همنشین با همه ی اصحابی
چوب، منبرشد از این خانه نرفت
خاک تو ، زر شد از این خانه نرفت
پر ، کبوتر شد از این خانه نرفت
هرکه نوکر شد از این خانه نرفت
آبرو یافته از این خانه
زندگی کرد گدا شاهانه
لطف ، سر می رود از محضر تو
فطرس آورد نیازی برِ تو
پر در آورد به زیر پر تو
هر دری بسته شود جز در تو
نگرفته ست کسی جای تو را
از تو داریم تمنای تو را
ما هم از آمدنت خرسندیم
به پر شال تو دل می بندیم
اشک داریم ولی می خندیم
گریه کن های ارادتمندیم ...
پر به شوق علمت آوردیم
سر برای قدمت آوردیم
بر نداریم سر از دامانت
همه هستیم بلا گردانت
آمدی جان جهان قربانت
روضه می خواند :( أنأ العطشانت)
غم تو قبل تو آمد به جود
از ازل گریه کنت فاطمه بود
دل مادر به عزیزش بند است
لذتش بوسه ی بر فرزنداست
شاد از آمدن دلبند است
شب میلاد شب لبخند است
پس چرا مادر تو گریان بود ؟
وقت بوسیدن تو نالان بود
جمله ات بغض ب ما داد حسین
کردم از غصه ی تو یاد حسین
کربلا یاد من افتاد ، حسین
نمک روضه ی میلاد : حسین ...
ای مرتب شده در بین حصیر
از پریشان شده ها دست بگیر
🔸شاعر:
#ناصر_دودانگه
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
از سر لطف اگر نامه بر خویش خطابش کردی
پر در آورد تو در کسوت دلداده حسابش کردی
نا امید از در این خانه نرفته ست گدایی بیرون
کی گدایی به تو آورده پناه و تو جوابش کردی
انا عطشان تو شش ماه ، فقط اشک به چشمش آورد
شب میلاد دلش گریه نمی خواست ، مجابش کردی
شب میلاد شب شادی مادر پدر نوزاد است
شب میلاد شب گریه نبوده ست ، تو بابش کردی
جگر سوخته ام شمع شب جشن تو را روشن کرد
حیف شد شمع تو خاموش نشد، سوخت! تو آبش کردی
🔸شاعر:
#ناصر_دودانگه
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
از سر لطف اگر نامه بر خویش خطابش کردی
پر در آورد تو در کسوت دلداده حسابش کردی
نا امید از در این خانه نرفته ست گدایی بیرون
کی گدایی به تو آورده پناه و تو جوابش کردی
انا عطشان تو شش ماه ، فقط اشک به چشمش آورد
شب میلاد دلش گریه نمی خواست ، مجابش کردی
شب میلاد شب شادی مادر پدر نوزاد است
شب میلاد شب گریه نبوده ست ، تو بابش کردی
جگر سوخته ام شمع شب جشن تو را روشن کرد
حیف شد شمع تو خاموش نشد، سوخت! تو آبش کردی
🔸شاعر:
#ناصر_دودانگه
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
بسم عشقی که نشسته در دلم
عُلقه اش آمیخته شد با گلم
هست کل آبرو و حاصلم
فخر دارم تا قیامت سائلم
خوشه چینم، خوشه چینم، خوشه چین
خوشه چین بر خوان زین العابدین
بهره می گیرد زمین از خنده اش
شمس، سائل بر رخ تابنده اش
بنده ی حق است و عالم بنده اش
هست زین العابدین زیبنده اش
شکر، نامم عبد خانه زاد شد
نام او هم حضرت سجاد شد
آشنا کرده دلم را با حسین
یاد داده تا بگویم یا حسین
گفته در هر غم بگو تنها حسین
پشت بر هر کس نما الا حسین
هر که هستی هر چه هستی بنده باش
با حسین بن علی پاینده باش
او به ما لحن دعا آموخته
در صحیفه رازها آموخته
هم ابوحمزه به ما آموخته
هم بساط روضه را آموخته
با علی بن حسین بن علی
شد به دل ها نور ایزد منجلی
ما همه انسان سجادیم و بس
تشنه ی عرفان سجادیم و بس
در پی رضوان سجادیم و بس
دست بر دامان سجادیم و بس
کاش ما را در کلاسش جا دهد
مشق حب حیدر و زهرا دهد
حال خوبم بد شد از یک داغ و غم
قامتم را یک مصیبت کرده خم
با که گویم ای خدا از این ستم
مانده آقای دو عالم بی حرم
بر خلاف هر کسی مولای من...
سنگ قبری هم ندارد، وای من
در بقیعش مشهدی خواهیم ساخت
صحن های بی حدی خواهیم ساخت
روی قبرش مرقدی خواهیم ساخت
بر فرازش گنبدی خواهیم ساخت
قبر او هم چون خراسان می شود
شهربانو شاد و خندان می شود
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
اگر چه در ره حق صدهزار دشواریست
میان حادثه ها کار حق نگهداریست
اگر چه جنگ، اگر چه اسارت است ولی
همیشه کار خدا یاری و مددکاریست
خوشا اسارت اگر آخرش حسین بُوَد
که بی حسین شدن اول گرفتاریست
سخن به مدح زنی می کنم شروع، که شعر
به مدح و منقبتش متهم به کم کاریست
سخن به مدح زنی می کنم شروع، بلی
که از گناه، تمام وجود او عاریست
همان که چشم و دلش رو به عالم بالاست
که قصر در نظرش جلوه ی دل آزاریست
همان که جلوه صد قصر غافلش ننمود
همان که چشم و دلش، پُر ز نور و هشیاریست
زبان و مرز به درگاهِ نور بی معناست
یگانه محور و معیارِ حق سزاواریست
به خاستگاری او فاطمه به خواب آمد
"زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست"*
به هر کسی نرسد اینچنین مقام رفیع
که این نتیجه ی یک عمر خویشتن داریست
خدا برای حسین آفریدش از اول
جواب او به حسین از همان ازل آری ست
شرافتیست بلی مادر امام شدن
ز عشق بو نبرد آن دلی که زنگاریست
همین که دامن او مهد حجت الله است
نشان رفعت شان و بلندمقداریست
" دهد ثمر ز رگ و ریشه درخت خبر"*
که خُلق مادر در خُلق بچه ها جاریست
بُراق عشق تو را تا خود مدینه رساند
که در مسیر خدا مرکبت سبکباریست
که خواستی وطنت خانهی حسین شود
کجای قصه هجرت ز جبر و ناچاریست؟!
تو آمدی که به زن شأن دیگری بدهی
به نُه امام نشان تو جاری و ساریست
"هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب"
هنوز از تو سرودن کمال دشواریست
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
هرچه بین راه گفتم شد علی
هرچه وصف ماه گفتم شد علی
هرچه مدح شاه گفتم شد علی
هرچه بسم الله گفتم شد علی
تا حسین از برکت اولاد گفت
سجده و سجاده یاسجاد گفت
حاجت شاه و گدا پیوست شد
از شلوغی، کوچه ها بن بست شد
ساقی آمد میکده یکدست شد
شهربانو قبل ساقی مست شد
ریخت از تسبیح او بی معطلی
یا علی بن حسین بن علی
این حسین است و صدای او علی است
کعبه و سنگ بنای او علی است
مروه و سعی و صفای او علی است
اسم کلّ بچه های او علی است
من که ویران همین آبادی ام
نوکر اربابم و سجادی ام
ما رکاب و تاج ما سنگ یمن
او پیمبر، ما اویسی از قرن
بار داده نخل عمر پنج تن
آمده دلبند عباس و حسن
جلوهء مولاست، شکل حیدر است
سیرتش مثل علی اکبر است
انس دارد عشق با تب، بیشتر
بنده دارد خواهش از رب، بیشتر
ماه دارد جلوه در شب، بیشتر
ذوق دارد عمه زینب، بیشتر
در مدینه حال مردم عالی است
بین خانه جای زهرا خالی است
می نشیند نور سیمایش به دل
می نشاند کشتی غم را به گل
سائلانش را نمی بینی خجل
می شود هر یاعلی `یا مَن تُحِل”
اعتقادم بر امامم محکم است
چونکه او مشکل گشای عالم است
هر زمان که خورده چشمانش به آب
سقف دنیا بر سرش گشته خراب
چونکه دیده سوخته طفل رباب
قبر او هم مانده زیر آفتاب
پیکر ارباب یادش مانده است
بی مزار و بی حرم افتاده است
ماجرای شام را یادش نرفت
مردمان عام را یادش نرفت
سنگ روی بام را یادش نرفت
خیزران و جام را یادش نرفت
داغِ روی سینهء صد چاک شد
دختری که در خرابه خاک شد
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است
خورشید در مدارِ خودش ایستاده است
غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ
هر قُلّه در دیارِ خودش ایستاده است
در بینِ سینههاست نفسها که دیدهاند
آری علی کنارِ خودش ایستاده است
رزم آوری رسیده که امروز عَبدو وَد
مبهوت بر مزارِ خودش ایستاده است
میدان به احترام امیرش بلند شد
از هیبتِ سوارِ خودش ایستاده است
شیرافکنِ قبیلهی آلِ علی است یا...
شیری به بیشهزارِ خودش ایستاده است
هرکس که دید گفت یقینا که مرتضی...
...با تیغِ ذوالفقارِ خودش ایستاده است
او امتدادِ قلعهتکانیِ مرتضاست
عباس خاطراتِ جوانیِ مرتضاست
سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی
مستی حریفِ باده نبود و تو آمدی
تو از نژادِ حیدری و فرق میکنی
چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی
سوگند میخورند تمامیِ آبها
دریای ایستاده نبود و تو آمدی
پیش از تو ای مدارِ تمامیِ کیشها
این قدر عشق ساده نبود و تو آمدی
بر خاکِ آستانهی ماهی ، تمامِ عمر
خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی
قبل از تو دل به هیچ جمالی ندادهایم
این عشق بی اراده نبود و تو آمدی
این خانواده داشت هر آن چیز غیرِ تو
شوری به خانواده نبود و تو آمدی
تو آمدی و از تو علی بوسه چین شدهاست
از این به بعد فاطمه امالبنین شدهاست
گفتم که جرعهای زنم از آبشارِ تو
لکنت زبان گرفتهام اما کنارِ تو
اَلکن کَن است آنکه که از هیبت تو گفت
بیچاره خشک ، پیش تو شد شد شکارِ تو
سَرسَرخوشم نـ نـ نذرِ توام تا ابد ابد
هر هر نفس زِزندهام از از بهار تو
از از ازل شده شدهام مبتلای تو
دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو
من من غلاغلام د در درگه توام
من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو
الـ الکنم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست
بگشا گره گره زِ من شرمسار تو
این بار هم زبان مرا باز میکنی
تا از تو گویم از طپش چشمهسار تو
بابالحسین باب دلی بو الفضائلی
ای شکل مرتضی چقدر خوش شمایلی
از آن زمان که فیضِ سحر آفریدهاند
از جلوههای رویِ قمر آفریدهاند
شیرانِ بیشههای شجاعت نوشتهاند
از خاکِ مقدم تو جگر آفریدهاند
در پیش بچههای علی خاک زادهای
بالای کعبه سایهی سر آفریندهاند
دورِ سرِ حسین و حسن چرخ میزنی
از ابتدا به دوشِ تو پَر آفریدهاند
امالبنین گرفته تو را نذر کرده است
بهرِ حسین چشمْ نظر آفریدهاند
جمع است جمع خاطرِ زهرا از این به بعد
زینب برایِ توست سپر آفریدهاند
میخواستند تا که بریزیم زیرِ پات
بر رویِ شانهیِ همه سر آفریدهاند
جز گِردِ تو عشیرهی زهرا نمیرود
زینب جز از رکابِ تو بالا نمیرود
من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم
تنها به زیرِ سایهی ایوانطلا خوشم
در پشت در نیامدهام گیرم و رَوَم
من با همین گداییِ بی انتها خوشم
از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن
من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم
تا سُرمه کردهایم به تربت دو چشمِ خویش
از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم
گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمیروم
تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم
چیزی نداشتم که گذارم برای قبر...
تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم
باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد
من با بهشت نه به شبِ کربلا خوشم
عمری گدای گریه کنِ این حوالیام
دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالیام
ای نیزهزار زخمِ جگر را چه میکنی
با این سهشعبه دیدهی تر را چه میکنی
با من بگو که دست خودت را چه کردهای
با من مگو که دردِ کمر را چه میکنی
گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران
این زخمهای تیغ و تبر را چه میکنی
قدری بهم نریز رسیده است مادرم
من هیچ گریههای پدر را چه میکنی
بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی
در بینِ راه سنگِ گذر را چه میکنی
ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن
دور حرم هزار نفر را چه میکنی
دیگر کسی برای حرم بردنم نبود
ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آب ور خود را چقدر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات خدا ،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه! از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
بالابلند..سایه ی آقای کربلا
در عین سادگیت…معمای کربلا
خورشید بی بدیل علی بن مرتضی
زیباترین ستاره ی شب های کربلا
در امتداد چشم تو دریا نوشته اند
زانو زده ست پیش تو دریای کربلا
محو تو میشوند خلایق به روز حشر
همچون حسین در تب صحرای کربلا
صدها صفت برای تو در عرش گفته اند
شد صدر نام های تو سقای کربلا
-
باب الحسین..قبله ی حاجات..الدخیل
ای تکیه گاه عمه ی سادات…الدخیل
-
افتاده است شکر خدا کارمان به تو
چشم امید بسته ام عباس جان به تو
کروبیان به جاه شما غبطه می خورند
تکیه زده ست ماه زمین،آسمان به تو
اسطوره ی تمام اساطیر عاشقی
وابسته است طبع همه شاعران به تو
قبل از ولادتم به تو دل بسته بوده ام
حق است این که کنم هدیه،جان به تو
از بس گره گشائی و باب الحوائجی
عرض نیاز کرده زمین و زمان به تو
-
در طالعم،گدای تو بودن نوشته اند
از مابقیِ خاک تو مارا سرشته اند
-
خورشید آمده به تمنای نور تو
دست دلش دخیل به مرز عبور تو
بر کعبه ایستاده ای و خطبه خوانده ای
به به، به فیض منبر و طبع و به شور تو
جبریل در حریم تو جا خوش نموده است
روزی هزار مرتبه دارد مرور تو
رو زد فرات بر تو که لب تر کند ز تو
اما نبرد بهره ز دست غرور تو
یک بار از حسین فراتر نرفته ای
صد آفرین به این ادب و این شعور تو
-
بی شک تو صبح روشن شب های تیره ای
بی خود که نیست..تو قمر این عشیره ای
-
بالا بلند..عصر دهم کم شدی چرا
جان جهان..این همه در هم شدی چرا
ضرب عمود صورت ماه تو را شکست
قرص قمر..این همه مبهم شدی چرا
رنگش پرید حضرت ارباب و ناله زد
سرو حرم..این همه تو خم شدی چرا
ای شادی دل حرم حضرت حسین
با رفتنت باعث ماتم شدی چرا
تو بر فراز نیزه ی اعدا چه می کنی؟
با نیزه های خصم تو همدم شدی چرا
-
از این به بعد خواب به زینب حرام شد
رفتی و کار اهل حرم هم تمام شد
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
_____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
@shere_aeini
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است
کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است
هنگام تماشای تو و وقت نماز
تکبیر علی به روی لب داشته است
ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین
کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است
گویند نقاب را که از چهره گرفت
یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است
یک روز پس از حسین به دنیا آمد
او قبل تولدش ادب داشته است
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
=================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini