eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini اگر می آمدی ایران تومرقد داشتی حتماً به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً کنارمضجعت در آخرش با شوق با فریاد پس از صل علی،ٰ آل محمد داشتی حتماً کسی با کفشهایش در حریم تو نمی آمد به دورمرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً «مُؤَیِّد»داشتی در مشهدت باشعرهای ناب و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَدداشتی حتماً همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود خودت هم ازهمانجا رفت و آمد داشتی حتماً 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من آفریده شدم تا شوم گدای کریم عبادتم شده افتادنِ به پای کریم همیشه داشت محبت به ظرف خالی من همیشه شامل حالم شده وفای کریم نوشته اند مرا خاک پای آل علی همیشه بر لب آیات هل اتای کریم شنیده ام که تمام فرشتگان خدا زدند بوسه به دست گره گشای کریم چه نعمتی، چه عطایی ، چه خوب توفیقی سپرده اند مرا دست مجتبای کریم چه افتخار بزرگی نوشته اند مرا فداییِ سر فرزند اول زهرا منم کسی که فقط زیر منت حسن است تمام زندگی ام از عنایت حسن است به من خدای دو عالم چه ثروتی داده است تمام دار و ندارم محبت حسن است هزار شکر خدا را ، که کار و بار من گداییِ کرمِ بی نهایتِ حسن است هزار شکر شدم من غلام اربابی که گفته اند مطیع ولایت حسن است شنیده ام رفع الله رایت العباس ولی روی سر عباس رایت حسن است حسن امام و حسن اول و حسن آخر حسن قیامت کبری ، حسن ، خود ِ حیدر چه دست های کریمی ، چه لطف بسیاری بگو به جای حسن ، قبله وفاداری رسیده وقت تلافی آن همه ایثار خدا به شاه نجف داد عجب علمداری فرای روزی آن بنده ای که ذکر لبش حسن حسن شده در شادی و گرفتاری بدان که ختمِ به خیر است آخر ، عاقبتت اگر میان دلت ، حب مجتبی داری شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمه ی الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او پیمبران همه هستند بی قرار حسن فراتر است ز ادراک اعتبار حسن حساب دشمن او با حسین و عباس است جهنمی است کسی که نبود یار حسن شبیه کعبه شده قبله گاه این عالم دلی که هست همیشه در اختیار حسن میان عرش، ملقب شده به مرغ بهشت کبوتری که نشسته است در جوار حسن خدا کند که فدای سرش شوم روزی خدا کند که بیاید سرم به کار حسن نوشته اند مرا بنده ی مرام حسن غلام همت آنم که شد غلام حسن دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریه ها که در آورده بی اراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوباره گشت بلند، آه از نهاد بقیع گذشت عمر من و چار امام بی حرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فریاد امام غائب عالم ! برس به داد بقیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمان آمدن قبله ی مراد بقیع بقیع می زند از دل صدا ، بیا آقا قسم به بی کسی مجتبی ، بیا آقا 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مژده امشب ثمر حیدر و زهرا آمد نيمهء مه، قمر حیدر و زهرا آمد البشاره، پسر حیدر و زهرا آمد نور چشم و جگر حیدر و زهرا آمد بخت، در نيمه مهمانی حق يارم شد رطب نام حسن سفرهء افطارم شد دست، ازهرچه بجزعشق حسن می‌شويم اسم اعظم همه در نام حسن می‌جويم از پی سير الی‌الله رهش می‌پويم دل شب تا که «الهی به حسن» می‌گویم گويد از شوق، مرا فاطمه هر دم «جانم» وز دل عرش، به لبيك، خدا هم «جانم» جود در محضر او يكسره زانو بزند نيست نوميد هرآنكس که به او روبزند سائلش حاتم و همواره دم از او بزند در حريم كرمش بانگ هوالهو بزند برتنش رخت كَرم دوخته خالق زقديم اوجواداست وسخی هست وکریم بن کریم ماه زهرا به خدا ماهتر از ماه بود يوسف از شوق رخش در بدر چاه بود نقش، بر خاتم او «عزةلله» بود صلح او كرببلا را سند راه بود دمِ حق است حسن بازدمش هست حسين جای پا ازحسن است وقدمش هست حسين يكه‌تاز جمل اين شرزه‌ترين شير علی رزم او اصل‌ترين نسخهء تصوير علی رجزش نابترين جلوهء شمشير علی شيرزهراست بكامش كه شده شیر علی نيزه و تيغ به دستان حسن تا افتاد جمل فتنه به يك حمله‌اش ازپا افتاد ياعزيز اوف لناالكيل كه هنگام عطاست گرزغيرازتو و غيرازتو بخواهيم خطاست غربت تربت تو، بغض نهان دل ماست گنبدو صحن تو رويای گدايان شماست كاش اين جمع شبی زائر قبرت می‌بود كاش نابود شود از قدمت، آل‌سعود 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نیمهء ماه نگو ماه تمام است امشب تازه ازپرده برون ماه صیام است امشب نیمهء ماه مبین گر به تو رو آوردیم اول ماه رخ ماه تو رویت کردیم ما به دنبال تو در آینه‌ها جوشیدیم در هلال مه نو نور تو را می‌دیدیم ذره در حال وهوایش به ملک می‌بالد کلبهء کوچک زهرا به فلک می‌بالد در کف من قلم از عشق تزلزل دارد گذر از مثنوی و رو به تغزل دارد قدسیان شوق تماشای تو لابد دارند که بسوی تو همه میل تردد دارند بگذار اینکه بیایند ملایک به حضور کز سر عشق به دیدار تعمد دارند بشناسند تو را عرش‌نشینان همگی زانکه تصویر تو را روبروی خود دارند درس گیرند زتو شیوهء مردمداری آن کسانی که کنون بحث تجدد دارند راه تو راه خداوند، به جایی نرسند آن گروهی که ازین راه تمرد دارند گل شکوفاشده بر شاخهء عصمت مولا قسمتم چیست ازین رویش رحمت مولا می‌شود قسمت من لطف وسیعت آیا می‌رسد دست به دامان رفیعت آیا عشق بر اهل زمین طرح عظیم آورده‌ست سائلان را نظری کرد و کریم آورده‌ست آن که رخسارهء او جلوهء صبح ازلی‌ست اولین دسته گل گلشن زهرا و علی‌ست او کجا ماه کجا مهر کجا اذعان کن نور درپیش رخش مثل طلای بدلی‌ست هر نگاهی نَبرد دل زملایک وز ما فقط آن چشم که چون کوثروزمزم عسلی‌ست گرهء بستهء دل باز نگردد، این کار زیر چتر نگه لطف تو تنها عملی‌ست نا امید از کَرَمت نیست کسی در عالم ای کریم ابن کریم جود تو بین‌المللی‌ست نور از شمس بگیرد قمر اما اینجا به تجلای رخ ماه تو خورشید جلی‌ست مثنوی گرچه بود شیوهء آسانتر، لیک جنس اشعار تو «یاسر» که تماما" غزلی‌ست 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مرا عشق دادند و سر را گرفتند مرا بال دادند و پر را گرفتند به آتش نشستیم و باغش نکردند و از دستمان هم تبر را گرفتند سلوکِ بدون تبادل نداریم چنین حال اهل نظر را گرفتند زمین می‌زنند عاشقان را به زودی همین عده که دور و بر را گرفتند که عشاق باید رهایی ببینند و اینگونه راز سفر را گرفتند اگر دل ببندی به اشکی که داری بگیرند، این چشم تر را گرفتند به ما عشق دادند هستی گرفتند ولی دستمان را دو دستی گرفتند سپردند دست حسن کارها را گرفتار‌ها را گرفتار‌ها را مرا دور ننداخت این خانواده نگیرد خدا این نگه‌دار‌ها را تو باشی و ما دست‌خالی بمانیم؟ بپرداز دین بدهکارها را تو این قدر دل را که لازم نداری چرا پس به زلفت زدی دارها را نخوابیدن ما پس از پانزده شب تو را هدیه دادند بیدار‌ها را به دست تو دادند این سائلان را به چشم تو دادند بیمار‌ها را به ماها اگر این فقیری می‌آید به تو بیشتر دستگیری می‌آید دَرِ خانه‌ات را زدن کار ماهاست گدایی زکوی حسن کار ماهاست مزار تو شمع است و پروانه‌ات ما به دور شما سوختن کار ماهاست تو آن وحی شعری ـ كه کار تو باشد نوشتن ـ نوشته شدن کار ماهاست تو پیغمبری و به ما می‌رسد پس نیاز اویس قرن کار ماهاست تو جایی نرفتی چگونه غریبی؟ که غربت میان وطن کار ماهاست به لطف تو ما تکیه کردیم آقا الهی که دورت بگردیم آقا نگاهی بینداز سلمان بسازی از این قوم کافر مسلمان بسازی تو با صبر کردی همان کار شمشیر بنا بود از کفر ایمان بسازی تو تنها توانایی‌اش را نداری ـ که از سائلانت پشیمان بسازی درِ خانهء تو مسیر گذر نیست اگر دست را رحل قرآن بسازی چنان صوت تو جذبه می‌آفریند که قرآن بخوان راه‌بندان بسازی اگر لم به لطف خداوند دادیم خدا را به نام تو سوگند دادیم به رنگ خزانت چمن می‌نویسم تو را غربت در وطن می‌نویسم تو را زهر دادند و ناله نکردی تو را از جگر سوختن می‌نویسم برای حسین هر زمان هم نوشتم به اذن نگاه حسن می‌نویسم تنی می‌نویسم که سر هم ندارد سری را جدا از بدن می‌نویسم کفن بی‌کفن بی‌کفن بی‌کفن کفن بی‌کفن بی‌کفن می‌نویسم سرش را گرفتند بالا، سرش رفت سرش از روی دامن مادرش رفت حسینا حسینا حسینا حسین حسینا حسینا حسینا حسین 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای جان پاک ختم رسل در بدن، حسن! ماه رخت چراغ هزار انجمن، حسن! ریحانه، محمّد و دردانه علی چارم نفر ز سلسله پنج تن، حسن! جان جهان فدات که سلطان انبیا پیوسته بوده بر دهنت بوسه‌زن حسن! شیرینی کلام من از وصف مدح توست نَقل حدیثت آمده نقل دهن، حسن! از غنچه دهان تو ریزد گلاب وحی چونان از زبان پیمبر سخن، حسن! از آن خدای، نام نهادت حسن که هست خلق مبارک تو و خویت حسن، حسن! بر روی دست فاطمه در لاله‌زار وحی رخسار توست برگ گل یاسمن، حسن! مدح تو با زبان رسول خدا خوش است او گوید و از او شنود بوالحسن، حسن! صبر تو بر شجاعت تو برتری کند داری اگرچه بازوی خیبرشکن، حسن! کی لایق است تا که در اوصاف چون تویی گوهر بریزد از دهن هم‌چو من، حسن! تو آشنای عالمی و از غریب هم تنهاتر و غریب‌تری در وطن، حسن! بر تربت تو دست توسل کند دراز شاه و گدا و پیر و جوان، مرد و زن، حسن! آیینه جمـال محمد تویی تویی بالله کریم آل محمد تویی تویی بر روی دست فاطمه قرآن حیدری آقای من! چقدر شبیه پیمبری زیبایی از بهشت جمال تو گشته سبز نامت بود حسن ولی از حُسن برتری جان تمام حُسن فروشان فدات باد الحق که با جمال حسن حُسن‌پروری یعقوب گشته محو تماشا و گویدت مولای من! تو یوسف زهرای اطهری واجب بود اطاعت تو در قیام و صلح زیرا تو خود ولی خداوند اکبری در دست توست تیغ قیام و کلید صبر حتی تو بر حسین، امامی و رهبری در زهد و عصمت و شرف و قدر، فاطمه در صبر، مصطفایی و در جنگ، حیدری قدر تو را که هست وطن شهر غربتت باور نمی‌کنند که تو فوق باوری خیر کثیر در نفس توست یا حسن سرتابه‌پای، کوثر و فرزند کوثری دریای نور ختم رسل! فاطمه صدف! الحق که آن یگانه صدف را تو گوهری جان حسین و هست علی قلب فاطمه سوگند می‌خورم تو رسول مکرری تنها نه چشم و ابـرو و رویت محمد است خلق و مرام و منطق و خویت محمد است دل را هماره حال و هوای بقیع توست انگار پشت پنجره‌های بقیع توست دور بقیع تو ز چه دیوار می‌کشند ملک وجود، صحن و سرای بقیع توست شیعه نفس که می‌کشد از عمق جان خود گویی نسیم روح‌فزای بقیع توست بر پادشاهی دو جهان ناز می‌کند آن دل‌شکسته‌ای که گدای بقیع توست غم نیست گر بنای مزارت خراب شد درهر دل شکسته بنای بقیع توست در مروه و صفا همه گفتیم یا حسن ما را اگر صفاست صفای بقیع توست ما کیستیم تا به حریم تو رو نهیم جبریل، سرشکسته پای بقیع توست یک خشت از مزار تو را هم نمی‌دهیم صد باغ خلد کم به جزای بقیع توست اذن دخول تربت تو نام فاطمه است آوای یا حسین، دعای بقیع توست بردار سر ز خاک و بگو قبر فاطمه ای خفته در بقیع، کجای بقیع توست؟ هر شب کبوتر دل ما زائر شماست هرجا رویم حال و هوای بقیع توست گردون کتاب صبر تو را بوسه می‌زند «میثم» ز دور قبر تو را بوسه می‌زند 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پای فقیران می‌رود سوی کریمان تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان هرکس گداتر شد مقرب‌تر شد اینجا هستیم ما زانو به زانوی کریمان حس می‌کند در عین دارایی فقیر است رد می‌شود هر کس که از کوی کریمان محتاج اگر صدبار هم چیزی بخواهد اخمی نمی‌آید به ابروی کریمان حتی جزامی های تنهای مدینه خوش‌بو شدند از عطر خوش بوی کریمان در پاسخ دشنام روی خوش نشان داد جز این توقع نیست از روی کریمان ای دل کریمان را به زرق و برق مفروش دنیا نمی‌ارزد به یک موی کریمان باید خدا اعمال بی مقدار ما را اندازه گیرد با ترازوی کریمان بین فقیران هیچکس مانند من نیست بین کریمان هم کریمی جز حسن نیست نشنیده ام جایی صدایی بهتر از تو «آقا» ندیدم هیچ جایی بهتر از تو هرکس بگوید باوفا هستم دروغ است عالم ندارد باوفایی بهتر از تو هر قدر می‌گشتم برای دردهایم پیدا نمی‌کردم دوایی بهتر از تو نام تو را خواندم میان هر قنوتم زیرا نمیدانم دعایی بهتر از تو در روز محشر که غریبم یاد من باش آنجا ندارم آشنایی بهتر از تو اسلام بر صلح تو قطعا متکی شد دینم ندارد اتکایی بهتر از تو آیینه وجه خدا هستی و یعنی... ...در تو نمی‌بینم خدایی بهتر از تو تو مظهر تام صفات ذوالجلالی نامت می‌آید می‌شوم حالی به حالی نام تو برد از خاطرم طعم عسل را اسم تو شیرین می‌کند شعر و غزل را یادم می‌آید عاشقت بودم از اول یادم نمی‌آید ولی روز ازل را در زندگی هرجا به مشکل خورد کارم نذر تو کردم تا بجویم راه حل را آغوش تو باز است بر روی فقیران هرگز خدا از ما نگیرد این بغل را گفتم بساط سفره داری تو پهن است وقتی‌که دیدم نانوایی محل را هرکس تو راهنگام جنگیدن ببیند انگار می‌بیند به چشم خود اجل را قبل از همه ای کاش می‌رفتی به میدان تا زودتر پایان دهی جنگ جمل را تو از خواص بی بصیرت ضربه خوردی دشمن خرید آن عالمان بی عمل را از دشمنانت هیچ خیری که ندیدی از دوستانت هم فقط طعنه شنیدی تنهای تنها ماندی و لشگر نمانده از دوستانت هیچکس دیگر نمانده در شهر پیغمبر به حیدر لعن گفتند هیچ احترامی دیگر از حیدر نمانده انکار کردی داغ مادر را همیشه گفتی زمان حمله پشت در نمانده اصلا میان کوچه بعد از ضرب سیلی ردی به روی صورت مادر نمانده بعد از تو تنها یاور زینب حسین است دیگر کسی دور و بر خواهر نمانده در کربلا ای کاش بودی تا ببینی تن مانده در گودال اما سر نمانده جسم برادر را بغل می‌کردی ای کاش هرچند چیزی دیگر از پیکر نمانده از حال خواهر های تو در شام و کوفه... ...یک جمله می‌گویم فقط «معجر نمانده» ذکر لب زین العباد... ای وای زینب در مجلس ابن زیاد ... ای وای زینب 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر شبنم ز پاکی تو، به گلبرگ‌ها نوشت گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر باران کرَم نمود و ترنّم‌کنان سرود کز هر چه ابر، دست تو گوهر نثارتر شهر مدینه با فقرا جمله واقف‌اند آن شهر کس نداشت ز تو سفره‌دارتر ایّوب دید صبر تو، بی‌صبر گشت و گفت چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی ناورده دست صُنع، ز تو شاهکارتر بودی لبالب از غم و درد نهان، و لیک آیینه‌ای نبود ز تو بی‌غبارتر باشد یکی، قیام حسین و قعود تو گشتی پیاده تا که شود او سوارتر 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت همراه با نجوای زیبای دعایت با نان و خرما مي‌رسی، من هم يتيمم اما نه خرما، مست دستان کريمم مي‌زد به پايت بوسه لب‌های مدينه اي خوش به حال نيمه شب‌های مدينه در دستهايت ياکريمان لانه دارند وقت قنوتت قدسيان پيمانه دارند دیدم هوای چشمهایت کوثری بود بر شانه‌ات شال شکوه حیدری بود عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم سرمست آقای جوانان بهشتم ای آسمانها، محو صحن خاکی تو قلب زمین، غرق دل افلاکی تو ميخانه‌ي خاکي غبارش هم شراب است اِنعام صحن خاکيت هم بي حساب است این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد روح القدس گویی هوای یک غزل کرد دیدم که عالم غرق ذکر «یا حسن» شد نامت، دلم را مست نوری در ازل کرد من در زمان آواره‌ی آن لحظه بودم آن دم که دستان تو «قاسم» را بغل کرد آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد دست کریمت یاکریمان را غذا داد شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد روح تو را از نور زهرا آفريدند از اسم تو اسماء حسنا آفريدند نامِ حسن، يعني تمام حُسن دنيا حالا من و دست کريم آل طاها 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگر جاری‌ام جاری از چشمه‌های غدیرم صدای غدیرم برای علی‌ام برای غدیرم من از نسل زهرایم از بچه‌های غدیرم من از امتداد بلندِ ندای غدیرم اگر می‌پَرَم در هوای غدیرم اگر واژه‌ام در رسای غدیرم ثنای غدیرم که از مرتضایم و بعد از علی زنده از مجتبایم که مدیون صلح قیام آفرینم که مدیون تدبیر دیّان دینم که مدیون مردیِ حق‌الیَقینم رسیدم مگر دامنش را بگیرم اگر با غدیری اگر با غدیرم بگو شُکرِ حق شکر الطاف سبحان بگو از کریمِ کریمان بگو فاطمه شاد گردد از این روح و ریحان بگو یا حسن جان چه غم داری امشب اگر گیرِ گیری اگر سر به زیری اگر تشنه‌ای یا تَرک خورده‌ای یا کویری اگر خانه خانه پِیِ در گُشایی اگر کوچه کوچه پِیِ دست گیری اگر در گره‌های این زندگانی اسیری  اگر بی نصیبی میانِ جوانی اگر میکِشی دردها را به پیری اگر نامُرادی اگر بی نوایی فقیری چه غم داری امشب چه کم داری امشب بگو از همینجا از این خاکِ ایران  بگو از خزر از خلیج و خراسان  بگو زیرِ ایوان‌طلا  زیرِ باران  بگو یا حسن جان دل من اسیر از قدیم و ندیم است دلم یاکریم است دلم باکریم است نه دست دلم نیست تقصیر چشمی رحیم است که تفسیرِ رمز الف لام و میم است به هرجا دویدم فقط این شنیدم فقط این شنیدم که آقا کریم است که می‌آید و روی لبهای من تا قیامت فقط یاکریم است شنیدم حدیثی حدیث نفیسی که دیدند روزی گدایی که حیران لطفِ حسین است گدایی که می‌دید در زیر دِین است گدایی می‌آمد از دل دعایش که پُر کرد ارباب ما دستهایش گدایی که می‌گفت یکسر بیایَد پس از این فقط پشت این در بیایَد مکرر بیایَد به او گفت آقا اگرچه در اینجا کَرَم دیدی اما کریم غریبِ خطا پوش ما را ندیدی مرا دیدی اما حسن را ندیدی  که وقتی به سائل دهد بارِ دیگر نیایَد مکرر نیایَد چنان بی‌نیازش کند که به این در پِیِ کیسه‌ی زَر نیاد  زِ دست کسی جز حسن این چنین بَر نیاید و شاید حسین آید اما برایم شبیه حسن جان برادر نیاید چه‌ها می‌کند او به خیلِ  گدایان  بگو یاحسن جان جهان جان گرفت و معطر شد امشب که تقدیر عالم مقدر شد امشب زمین زَر شد امشب که از کهکشانها نه از آسمانها فراتر شد امشب لبِ بامِ اینجا برای تماشا برای تمنا که جبریل آمد کبوتر شد امشب خدا مست الله‌اکبر شد امشب  ظهورِ طهورِ کمال و جمال و جلال و خصالش   به مظهر  پیمبر اسیر پیمبر  و قنبر که مبهوت حیدر شد امشب علی اَلغَرض جان من شد پدر فاطمه وای مادر شد امشب علی نام او گفت و گفت ای مرا جان بگو ای حسن جان سپاه علی را سپهداری آقا تو سرداری آقا جگرداری آقا تو در پیش مولا عَلَم داری آری به میدان قدم داری آری که تیغ دودَم داری آری جلوداری آری تو مثل شهابی تو گرم شتابی تو مانند تیری جمل را امیری شتربان آن ناقه‌ی سرخ مو دیدت آری که مانند شیری جمل نه زمین بینِ مُشتت حسین است پشتت امیری حسن گفت و نعم الامیری بگو با دلیران بگو با حسین و بگو با ابالفضل با جمع شیران بگو یا حسن جان اگر سایبانی نداری اگر زائری میهمانی نداری اگر حوض و فواره  شمع و چراغی و طاق و رواقی پُر از آینه یا اگر خادمانی نداری اگر زائران تو را می‌زنند و به جز غم نشانی نداری به جانت قسم خواهم آمد برای حرم خواهم آمد که روزی به پشت امامم قدم در قدم خواهم آمد حرم سازی‌ات کار ایرانیان است و آن دَم ضریح تو آماده در اصفهان است ببین کارگرهای خود را ببین رُفتگرهای خود را که جارو به مژگان کشیم و غبار تو را روی چشمان گریان کشیم و با روضه‌هایت حسن جان کشیم و دو دم می‌کشیم از دل و جان پریشان فراوان بگو یا حسن جان 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
نا امیدی نرود دست تهی از در او ای فقیران دلتان شاد کریم آمده است نکندفرق به وقت کرمش دشمن ودوست خانه هاتان  همه آباد کریم آمده است 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دستان پُر از خواسته از ما؛ کرم از تو ای شاه! که هرگز نگرفتیم کم از تو با «حای» حسن هر نفسِ ماست بهشتی خوشبو شده اذکارِ دم و بازدم از تو سوگند به «نونِ» حسنت، کاتبِ وحی است وقتی بنویسد قلمی یک قلم از تو طی می‌شود از روز ازل، راهِ رسیدن با یک قدم از ما و هزاران قدم از تو شد ماهْ کبوتر، به سرِ گنبدِ خورشید هر وقت گرفتیم سراغِ حرم از تو تا اینکه ببینیم نشانِ کرمت را انداخته‌ای در دل مَردم حرمت را حالا که حرم نیست، دخیلم به عبایت افتاده دلم پای ضریحِ کف پایت دستان مرا داده به دستان کریمت آنکس که سپرده‌ست مرا دستِ خدایت گوش کرمت در زدنی را نشیده‌ست از بس که کریم‌اند گدایانِ گدایت تا اینکه اجابت بشویم، اذنِ دخولیم پروازِ قنوتیم، به دنبالِ دعایت ما را چه به دیدارِ تو ای آینه‌ی حق وقتی که نکَندیم دل از آینه‌هایت نور ثقلینی تو و همسایه‌ی قرآن ای مدحِ تو آرایه‌ی هر آیه‌ی قرآن ای نامِ پُر از نورِ تو تسبیح زبان‌ها ای أشهدِ یکتایی تو ذکر اذان‌ها ای سفره‌ی یک ثانیه‌ات؛ روزی یک سال ای بانی دستان کریمِ رمضان‌ها با شمس و قمر ذکر بگو دانه به دانه ای گردشِ تسبیحِ تو تقویمِ زمان‌ها معروف به معراج، ولی خاک‌نشینی ای شهره به همسفره‌ی بی‌نام و نشان‌ها ای پیری زودِ تو پُر از روضه‌ی مکشوف ای شعرِ سپیدِ غزلِ موی جوان‌ها تقویم هم از دوری راهت گله دارد از بس که زمان تو و ما فاصله دارد تاریخ رسانده‌ست به ما مختصرت را آتش زده نمرودِ زمان بیشترت را اکسیرِ سکوتت، دَمِ شمشیرِ خدا شد پیروزی خون، داد زد اوجِ هنرت را آوازه‌ی صبرت به لبِ مأذنه‌ها رفت تاریخ نخواند أشهدِ نام پدرت را از ارثِ نبَردِ جَمَلت بود، که میدان انگشت به لب دید، نبَرد پسرت را از چشمِ ترت مقتل مادر به زمین ریخت تا خواند، لبت روضه‌ی بازِ جگرت را ای کاسه‌ی صبر از کَرم صبرِ تو لبریز یک قطره بیانداز، ته کاسه‌ی ما نیز 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini رسیدی از ورای آسمان، شب را سحر کردی قدم بر خاک تا بگذاشتی، آن را گوهر کردی به دنیا آمدی اول گداها را خبر کردی قدومت را بنازم، ای که مولا را پدر کردی چگونه مدح تو گویم؟ فراتر از سخن باشی به این حسنی که می بینیم،بایدهم حسن باشی به تصویر خیال من همیشه غرق لبخندی تویی که میزبان میهمانی خداوندی خدا که نیستی اما شبیهش بی همانندی برای فاطمه آمد چه فرزندی، چه فرزندی دل بی طاقت ما از سر بام تو می آید همیشه بعد نام فاطمه نام تو می آید چه ترسم از گرفتاری، که ایمانم حسن باشد که هستم ریزه خوار و برکت نانم حسن باشد جزامی فخر بفروشد که مهمانم حسن باشد نه تنها ما، پیمبر بر لبش جانم حسن باشد بگویم بی عدد هر وقت که زار و پریشانم حسن جانم،حسن جانم،حسن جانم، حسن جانم ردیف آورده ام در وصف حسن تو غزل ها را شنیدیم از کرامت های تو ضرب المثل ها را به عمرت فتنه ها دیدی و پی کردی جمل ها را بگیریم از خودت تفسیر أحلی من عسل ها را به غیراز قاسم تو مرگ در کام که شیرین است؟ حسین بن علی تنها سرش پیش تو پایین است نفهمیده کسی قبل از تو معنای کرامت را تویی آنکسکه بردی ازعلی ارث امامت را و من در بند بند صلح تو دیدم شهامت را تودنیا رابه ما دادی، محبت کن قیامت را ز صلح توست آقا جان، اگر نامی ز دین باشد تو که سربند القابت، "معزّ المومنین" باشد چگونه شکر گویم سایه ای که بر سرم داری فقط بردوستانت نه،به دشمن هم کرم داری کسی که گفته برتو ناسزا رامحترم داری تو که اینگونه ای آقا، بگو آیا حرم داری؟ زمین مادری تان عاقبت آزاد خواهد شد بقیع آن روز با نام شما آباد خواهد شد نمی ترسیم ما ازبزدلی ها بی وجودی ها که در تاریخ مانده بر تن شیعه کبودی ها نمی ترسیم از دندان خونخوار یهودی ها یهودی های پنهان گشته درپشت سعودی ها براي ما كه معلوم است حقه بازي اين ها نمي ترسيم هرگز از ترقه بازي اين ها 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگرچه عاشق ناقابل شماست دلم بیا به خانه خود، منزل شماست دلم اگر كه شیعه شدم، از دل شماست دلم و از اضافه آب و گل شماست دلم من آفریده شدم تو دل مرا ببری طفیل هستی عشقند آدمی و پری همیشه پشت در خانه تو مهمان است بیا زخانه كه در كوچه راهبندان است هرآنكسی كه گدایت نشد، پشیمان است الا كه گوشه‌ای از سفرهء تو ایران است چه خوب می‌شد اگر قبر تو در ایران بود شب ولادت تو این حرم چراغان بود سه بار زندگی‌ات را به این و آن دادی جزامی آمده و روی خوش نشان دادی به آنكه گفت به تو ناسزا امان دادی گرسنه بود و به او قرص‌های نان دادی هزار سفره اگرچه فراهم آورده كرم كنار كریمیِ تو كم آورده ازل ندیده دگر تا ابد همانندت غزل چه هست بجز بندهای در بندت جمل شكسته‌شده فتنه‌اش زترفندت عسل شده‌ست چه شیرین زكام فرزندت تو از حوادث کرببلا خبر داری برای روز مبادا دو تا پسر داری سفیدنیست كه سرخ است پرچم صلحت ونیست صحبت سازش در عالم صلحت نبود تیغِ برنده‌تر از دم صلحت بپاست كرب و بلا از محرم صلحت سكوت تو ثمرش می‌شود قیام حسین شما امام حسن هستی و امامِ حسین گدا اگر كه دمی با شما قدم بزند غنی شود، برود خانه كرم بزند كجاست آنكه ته قصه را رقم بزند بیاید او و برای شما حرم بزند بیاكه جمعه ما موعد قیام شود بیاكه ندبهء این‌الحسن تمام شود 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ریسه بندان کن، علیِ مرتضی(ع) بابا شده نیمۂ ماهِ خدا شیرخدا بابا شده میرسد امشب رطب از دستهای جبرییل روزه دارن! حیدرِ آل کسا، بابا شده حُسنِ مطلق رونمایی شد؛ حسن(ع) لبخند زد چون أمیرالمؤمنینِ شیعه ها بابا شده گفت امشب قلعۂ خیبر به تیغِ ذوالفقار باخبر هستی که شاهِ لافتی بابا شده؟! سفرۂ افطار با ذکر«حسن(ع)جان» پهن شد جانِ عالم؛ حضرت مشکل گشا بابا شده در فضیلت نیست امشب کمتر از شبهای قدر چون به یُمنِ مجتبی(ع) بابایِ ما بابا شده هست ذکر «یاعلیُ و یاعظیم ِ» اهل بیت(ع) سائلان خواندند او را «یاکریم اهل بیت(ع)» کوثر امشب صاحب دردانۂ أطهر شده حضرت أم أبیها حضرتِ مادر شده عرشیان و خاکیان و سائلان و عاصیان در کنار دست های کوچکش محشر شده چشم و ابرویش به حیدر رفته و دل می برَد قلبِ زهرا(س) بیقرارِ دومین حیدر شده شد نبی(ص) غرق سرور و شادمانی پدر- باعث آرامش ِ روز و شبِ دختر شده قوم و خویشیِ پیمبر(ص) باعلی(ع) شد بیشتر حالِ اصحابِ سقیفه بیشتر مضطر شده جاهلی هم سنگ آورده برای امتحان دید اما وقت رفتن صاحبِ گوهر شده هست آقایم کریم إبن کریم و تا ابد از تمام دست و دل بازانِ عالم سر شده دید دستِ خالی ام را داد عیدیِ مرا از میانِ جمعیت؛ زهرا(س) صدایم زد بیا... آمدم! نوکر شدم از برکت نام ِ حسن(ع) دام را انداخت؛ دل افتاد در دام حسن(ع) ابر و باد و ماه و خورشیدش تماشایی تر است فرق دارد آسمانِ آبیِ بام حسن(ع) با جزامی هیچکس دمخور نشد جز مجتبی(ع) همنشینی با ضعیفان هست پیغام حسن(ع) مرد شامی را به جای ناسزا لبخند گفت عاشقم! دیوانه ام کرده ست اسلام حسن(ع) نام او کام مرا طعم عسل داده ست و کاش... لحظه ای شیرین شود از نام من کام حسن(ع) در خیالاتم صدایش را تصور میکنم نسخۂ آرامشم شد لحن آرام حسن(ع) میشود صحن و سرایش بازسازی با ظهور میشوم در آستانش جزء خدام حسن(ع) شک نکن یکروز میگیرم برات کربلا از کنار پنجره فولادِ باب المجتبی(ع)! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مژده بده ساقیا! مژده که نور آمده از دمِ جان پرورش، عرش به شور آمده بود به وقت سحر ، نور چو قرصِ قمر آینه ی ذاتِ حق شعر و شعور آمده شادی و شور و شعَف نغمه کنان می رسد بر دلِ ما عاشقان عشق و سرور آمده نور فشان شد زمین از رخِ زیبای او جلوه ی نورِ خدا پا به ظهور آمده ساقیِ کوثر فتد قرعه به نامِ حسن آنکه به دستش بوَد جامِ طهور آمده باز تو دعوت شدی سفره ی اکرامِ او دستِ نوازش گرش بهرِ امور آمده بخشش و احسانِ او بر همگان روشن است جمله عنایت کند هر که حضور آمده سبز شود باغِ دین شوقِ ولای حسن مرهمِ غمهای ما سنگِ صبور آمده بهرِ تولای او با دل و جان چاکریم مژده بده ساقیا! مژده که نور آمده! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در ماهِ صیام فاطمه(س) مادر شد آن زاده ی عشق صاحبِ ساغر شد اوّل پسرِ خانه ی حیدر امشب اوّل نوه ی دامنِ پیغمبر(ص) شد ای اهلِ ولا کریم آمد از راه از گلشنِ فاطمه(س)به لطفِ الله تا دید نبی جمالِ ماهش فرمود لاحولَ وَلا قوهً اِلا بِالله در نیمه ی ماهِ رمضان ماه آمد ماهِ علی و فاطمه(س) دلخواه آمد از هر قدمش عطرِ سحر می ریزد دل مژده نسیمِ جنت از راه آمد معنیِ سلام و صلوات است حسن(ع) بر اهلِ ولا بابِ نجات است حسن(ع) عالم به کرامتش چنان (ع) می بالد سرمنشای خیر و برکات است حسن(ع) 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگرچه عاشق ناقابل شماست دلم بیا به خانه خود، منزل شماست دلم اگر كه شیعه شدم، از دل شماست دلم و از اضافه آب و گل شماست دلم من آفریده شدم تو دل مرا ببری طفیل هستی عشقند آدمی و پری همیشه پشت در خانه تو مهمان است بیا زخانه كه در كوچه راهبندان است هرآنكسی كه گدایت نشد، پشیمان است الا كه گوشه‌ای از سفرهء تو ایران است چه خوب می‌شد اگر قبر تو در ایران بود شب ولادت تو این حرم چراغان بود سه بار زندگی‌ات را به این و آن دادی جزامی آمده و روی خوش نشان دادی به آنكه گفت به تو ناسزا امان دادی گرسنه بود و به او قرص‌های نان دادی هزار سفره اگرچه فراهم آورده كرم كنار كریمیِ تو كم آورده ازل ندیده دگر تا ابد همانندت غزل چه هست بجز بندهای در بندت جمل شكسته‌شده فتنه‌اش زترفندت عسل شده‌ست چه شیرین زكام فرزندت تو از حوادث کرببلا خبر داری برای روز مبادا دو تا پسر داری سفیدنیست كه سرخ است پرچم صلحت ونیست صحبت سازش در عالم صلحت نبود تیغِ برنده‌تر از دم صلحت بپاست كرب و بلا از محرم صلحت سكوت تو ثمرش می‌شود قیام حسین شما امام حسن هستی و امامِ حسین گدا اگر كه دمی با شما قدم بزند غنی شود، برود خانه كرم بزند كجاست آنكه ته قصه را رقم بزند بیاید او و برای شما حرم بزند بیاكه جمعه ما موعد قیام شود بیاكه ندبهء این‌الحسن تمام شود 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خنده بـه لب‌ های تموم خلقُ الله که اومده دنیا کریم آلُ الله عاشقا بـه نوا و زمزمه این شده گُل رو لب همه ی ی تهنیت یا علی یا فاطمه مرحبا یا حسن یا امام مجتبی بـه دامن عصمت نور هدا آمد خورشید زیبای ماه خدا آمد این پسر جلوات داوره هستی و نور چشم حیدره مُصحفی روی دست مادره، عاشقا یا حسن یا امام مجتبی از زندگی مـا بی ولای تـو سیریم به زودی این جشن و مدینه می گیریم‌ ای آقا برای مـا کن دعا که بشیم همسفر با این خوبا روزیمون شه مدینه کربلا،‌ ای آقا یا حسن یا امام مجتبی‌ 🔸شاعر: ؟؟؟ ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تو آمدی و نفس داده ای سحر به هوا تو خنده کردی و هی ریختی شِکر به هوا که بی تو زندگی هیچ کس نمی گیرد چه قدر رفته ای آقا از این نظر به هوا زمین به عشق تو خارج شد از مدار،نگو برای دیدن تو خاک گشته سر به هوا به جای ماه بگیرند اگر بیندازد تورا ز شوق رسیدن شبی پدر به هوا به ذهن هیچ گدایی نماند منّت تو نمانده چونکه ز بال و پری اثر به هوا رسید قصه به آن جا که سرخ شد خاک و؛ کشید آتش زرد دری شرر به هوا چه قدر زود پُر از دود بود یک کوچه بدون آن که کند یک نفر نظر به هوا شبیه بیشتر روزها در آن جا هم چه خوب بود اگر خورده بود در به هوا بلند گشت ولی پایشان برای دری و رفت سرزده دست چهل نفر به هوا 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
محصولِ دو نورِ آسمانی ست حسن(ع) از جنسِ عقیقِ کهکشانی ست حسن(ع) از هر قدمش لطف و کرم می بارد گلواژه ی نابِ مهربانی ست حسن (ع) 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini