#حضرت_ام_کلثوم #مصائب_شام
@shere_aeini
آه زینب باز هم باید عزاداری کند
ام کلثومم که بعد از تو مرا یاری کند؟
آه ای آیینه ی زینب در عالم الوداع
مونسم ، دلگرمی ِ پنجاه سالم الوداع
رفتی و من همچنان با کوه غم ها مانده ام
ای عصای دست زینب ، دست تنها مانده ام
محرم اسرار من ، دار و ندارم ، خواهرم
با که بعد از تو کنم گریه برای مادرم ؟
شاهد خون گریه ی مسمار آن در الوداع
میزبان آخرین افطار حیدر الوداع
ای دل ِ از دست این دنیا پریشان الوداع
شاهد پیری ِ آنی ِ حسن جان الوداع
آه پاره معجر شام غریبان الوداع
بی برادر مانده در بر و بیابان الوداع
من خبر دارم چه آمد بی حسینم بر سرت
من خبر دارم چه کرده کعب نی با پیکرت
آه خواهر حرمت ما بی برادر ها شکست
پیش سرهایی که شد نیزه نشین، سرها شکست
در بنی هاشم کسی جز ما اسارت دیده بود ؟
در بنی هاشم کسی چون ما جسارت دیده بود ؟
خواهرم ما دو علی را دست بسته دیده ایم
هیجده دسته گل ِ در خون نشسته دیده ایم
ما دو تا را که ندیده بود حتی آفتاب
همسفر با حرمله کردند آن هم بی نقاب
ای بمیرد حرمله از عمر سیرت کرده است
دوری شش ماهه ، این شش ماهه پیرت کرده است
شیر دخت ِ شیر یزدان شد غرورت پایمال
ای زبان آن اراذل های شام و کوفه لال !
مُردم و زنده شدم آن لحظه که شمر لعین
زد سر دروازه ی ساعات رویت را زمین
ای بهاری که شدی رنگ زمستان الوداع
ای شنیده طعنه ها در بزم مستان الوداع
پا به پای من کشیدی ، درد پشت درد آه
نان خیراتی غرورت را به جوش آورد آه
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
____________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@Shere_aeini
#حضرت_ام_کلثوم #مصائب_شام
@shere_aeini
کمتر کسیست در غم من انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
«دلهای جمع را کند آشفته یاد من
راضی نمیشوم که کسی یاد من کند»
یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم
چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند
غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام
جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند
ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت:
باید که لاله جلوه به صحن چمن کند
از بازگشتمان به مدینه کنایتیست
هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند
بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز
خوش روبهرو مرا به حسین و حسن کند
شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه!
باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند
وقتی کفن برای من آماده میشود
او باز گریه بر بدن بیکفن کند
🔸شاعر:
#جواد_هاشمی
____________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@Shere_aeini
#حضرت_ام_کلثوم #مصائب_شام
@shere_aeini
هرچند درک ناقص تاریخ کافی نیست
در اینکه حق با توست اما اختلافی نیست
معنای اینکه عدهای حق را نمیبینند
جز گمشدن در یک مسیر انحرافی نیست
باید علی گفت و علی خواند و علی فهمید
فرصت برای گفتن حرف اضافی نیست
کم نقرهداغش کن ترکهایی که در کعبهست
پیش دهان دشمن حیدر شکافی نیست
هذیان نگویید! ازدواج نور با ظلمت
چیزی بهجز فکر و خیال و قصهبافی نیست
بنتالهدی در بیت گمراهی معاذالله!
آن وقت میگویند باورها خرافی نیست
زخمی اگر خوردید چوب کفرتان بوده
چسباندن این وصلهها راه تلافی نیست
حسنختام این غزل با تیغ در راه است
وقتی برای دست بردن در قوافی نیست
🔸شاعر:
#ابوالفضل_مبارز
____________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@Shere_aeini
#حضرت_ام_کلثوم #مصائب_شام
@shere_aeini
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را
بمیرم، در شلوغیهای شام آنچه نباید، شد
خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد
همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد
رباب آنجا که دائم آه حسرت میکشد اینجاست
و جایی که ابوفاضل خجالت میکشد اینجاست
🔸شاعر:
#مجید_تال
____________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@Shere_aeini
#حضرت_ام_کلثوم #مصائب_شام
@shere_aeini
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است
ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است
غمش آنقدر بزرگ است که یه روضه ی آن
مثنوی گر بشود دفتر هفتاد من است
شیر دل می شود آن مرد که فرزند علی است
دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است
زینب دیگری از کرببلا رفت به شام
دختر دیگر زهراست که دور از وطن است
کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد
مرثیه خوان حسینی که بدون کفن است
خیمه می سوزد و او حال عجیبی دارد
شاهد آتش در ، باخبر از سوختن است
شام بازار بدی دارد و گرز سخنش
هرکجا حرف کنیز آمده دندان شکن است
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
____________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@Shere_aeini
#حضرت_ام_کلثوم #مصائب_شام
@shere_aeini
خدا میخواست نوری ساکن بیت الولا باشد
کسی که حامی اسلام ختم الانبیا باشد
کسی که عفتش مثل خدیجه ، عزتش زهرا
کلام نافذش چون ذوالفقار مرتضی باشد
کسی که در وقار از حمزه و جعفر نسب دارد
کسی که در سکوت و صبر ، حلمش مجتبی باشد
کسی که در دو راهی های سخت و مبهم تاریخ
رود در زمره ی اهل یقین و با خدا باشد
کسی در قالب یک زن ولی وقت دفاع از حق
شجاعت های او ضرب المثل در مرد ها باشد
کسی که سربلند از امتحان عشق برگردد
کسی که اهل درد و غصه و صبر و بلا باشد
خدا میخواست شمشیر علی تیغ دوسر باشد
خدا میخواست در کرب و بلا زینب دوتا باشد..
🔸شاعر:
#محمد_علی_صفائیان
____________________________
🔹 اشعار ناب آئینے🔹
@Shere_aeini