#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#محرم
@shere_aeini
ای سایه سار گیسوی تو سرپناه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما
مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
ماه تو ماه بخشش جُرم و گُناه ما
تا سهم اشک ما برسد باز دوخته ست
با صد هزار امید به چشمت نگـاه ما
تا بر جبینِ مان عَرقِ نوکری توست
هرشب مُعطّر است لباس سیاه ما
مثل همیشه باز ندیده گرفته شد
با لطف گریه هـای عزا ، اشتباه ما
مقصود،اگر خُداستومقصد اگرکهعرش
باید به کربلا برسد ختم راه ما
تمرین کنیم بلکه کمی مُخلصت شویم
شاید اثر کند به دل خَلق ، آه ما
با ذاکرت بگو به بیان احتیاج نیست
وقتی که هست روضه ی تو قتلگاه ما
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
_________________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
ای سایه سار گیسوی تو سرپناه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما
مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
ماه تو ماه بخشش جُرم و گُناه ما
تا سهم اشک ما برسد باز دوخته ست
با صد هزار امید به چشمت نگـاه ما
تا بر جبینِ مان عَرقِ نوکری توست
هرشب مُعطّر است لباس سیاه ما
مثل همیشه باز ندیده گرفته شد
با لطف گریه هـای عزا ، اشتباه ما
مقصود،اگر خُداستومقصد اگرکهعرش
باید به کربلا برسد ختم راه ما
تمرین کنیم بلکه کمی مُخلصت شویم
شاید اثر کند به دل خَلق ، آه ما
با ذاکرت بگو به بیان احتیاج نیست
وقتی که هست روضه ی تو قتلگاه ما
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#وفات_ام_المؤمنین_حضرت_خدیجه
@shere_aeini
رودیکهخودرافداکرددرراهدریاخدیجه
ست
مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست
هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند
از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست
گر تو ابا المومنینی او مادر مومنین است
پس یا مُحمّد یقیناً کُفوِ تو تنها خدیجه ست
هر نعمتی در بهشت است جزو ثمرهای طوبی ست
زهرا که شأنش اجلّ است در اصل طوبی خديجه ست
حوا و هاجر گواهند از هر لحاظی بسنجیم
خاتون عُقبا که زهراست خاتون دنیا خدیجه ست
او ریشه ی لیلة القدر او برتر از اَلفِ شَهر است
در آن مقامی که اُمِّ اُمِّ أبیها خدیجه ست
در عشق نسبت به مولا میزان اگر بوده زهرا
در وادی حب احمد معیار و مبنا خدیجه ست
آن زن که مال حلالش مانند شمشیر حیدر
دین خدا را نگهداشت؛عُمری سرِ پا خدیجه ست
وقتی که در حقّ حیدر او مادری کرده باشد
یعنیحقیقتجزایننیستیعنیکهحق باخدیجهست
در شهر مکه یتیمی غمگین بی مادری نیست
تاریخ وقتی نوشته اُمّ الیَتامی خدیجه ست
در روزمحشر که مردم راه گریزی ندارند
تا دست مارا بگیرند فریاد ما یا خدیجه ست
برعکس نام حمیرا که شد سزاوار آتش
اسمی که با نور حک شد در عرش اعلا خديجه ست
تبیلغ های سقیفه شکر خدا بی نتیجه ست
تا دین ما حُبّ زهراست دلهای ما با خدیجه ست
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#وفات_ام_المؤمنین_حضرت_خدیجه
@shere_aeini
رودیکهخودرافداکرددرراهدریاخدیجه
ست
مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست
هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند
از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست
گر تو ابا المومنینی او مادر مومنین است
پس یا مُحمّد یقیناً کُفوِ تو تنها خدیجه ست
هر نعمتی در بهشت است جزو ثمرهای طوبی ست
زهرا که شأنش اجلّ است در اصل طوبی خديجه ست
حوا و هاجر گواهند از هر لحاظی بسنجیم
خاتون عُقبا که زهراست خاتون دنیا خدیجه ست
او ریشه ی لیلة القدر او برتر از اَلفِ شَهر است
در آن مقامی که اُمِّ اُمِّ أبیها خدیجه ست
در عشق نسبت به مولا میزان اگر بوده زهرا
در وادی حب احمد معیار و مبنا خدیجه ست
آن زن که مال حلالش مانند شمشیر حیدر
دین خدا را نگهداشت؛عُمری سرِ پا خدیجه ست
وقتی که در حقّ حیدر او مادری کرده باشد
یعنیحقیقتجزایننیستیعنیکهحق باخدیجهست
در شهر مکه یتیمی غمگین بی مادری نیست
تاریخ وقتی نوشته اُمّ الیَتامی خدیجه ست
در روزمحشر که مردم راه گریزی ندارند
تا دست مارا بگیرند فریاد ما یا خدیجه ست
برعکس نام حمیرا که شد سزاوار آتش
اسمی که با نور حک شد در عرش اعلا خديجه ست
تبیلغ های سقیفه شکر خدا بی نتیجه ست
تا دین ما حُبّ زهراست دلهای ما با خدیجه ست
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
@shere_aeini
با اینکه سحر وقت خوش راز و نیاز است
دستِ منِ بدْ مَست سوی جام دراز است
غم نيست مرا ساقي اگر مستنواز است
(اَلْمِنَّةُ لِلّه كه در ميكده باز است)
از عرش خدا دلبر دلخواه رسيده ست
بَهبَه،حسن بن علي از راه رسيده ست
ديدند همه ماهِ رُخِ ماه دعا را
چارُم نفر از مجمع اصحاب كسا را
ديدند ثمر دادنِ طوباي خُدا را
انداخــتنِ شك به دل قبله نما را
يك قبله ي ديگر به جهان آمده امشب
آقاي جوانانِ جَنان آمده امشب
چونتير كهاز خالِ هدفبوسه گرفته
از اين گُهرِ ناب، صدف بوسه گرفته
از خاك كف پاش، شرف بوسه گرفته
از لعل لبش ،شاه نجف بوسه گرفته
اين طفل كه آيينه ي رُخسار نبي شد
بوسيدن او شربت افطارِ نبی شد
او سِرِّ خَفي،بَرِّ وَفي،حَقِّ حقيق است
در مُلك كرامت مَثَلِ بحر عميق است
با بنده ي درگاه خود از لطف رفيق است
"العِزّةُ لله"اش اگر نقش عقيق است
یعنیكه بفهمیدهميناستوهمیناست
عزّت ، همه از آنِ خداوند مُبـین است
مانند حسن در دوجهان نيست كريمي
در رحمت مخصوصه جز او نيست رحيمي
چون نعمت حُبّش به خدا نيست نعيمي
در حدّ حسن با فقرا كيست صميمي؟
جز او به كرم كيست كه نامي شده باشد؟
هم سُفره ي بيمار جُزامي شده باشد
بخشيد سه دفعه همه ي زندگي اش را
تا فاش كند مرتبه ي بندگي اش را
دارندگي اش را و برازندگي اش را
اي ماه، ببين قدرت تابندگي اش را
برداشته شد تيرگي از طلعتِ خورشيد
چون سجده به نور رُخ او كرد درخشيد
از وِيْس نگو چون كه اُويس قرني نيست
از لعل نگو چون كه عقيق يمني نيست
از حُسن نگو پيش كسي كه حسني نيست
اكنونكهمرا فرصتِشيرينسخني نيست
هرچند كهچنديستنگفتمسخناز عمد
امشب همه جا جار زدم یا حسن از عمد
عطر نفس گرم حسن بوي خدا داشت
با اهل نظر او نظري عُقده گُشا داشت
از سفره ي او سائل او خاطره ها داشت
مثل پدرش ، أُنس دلش با فقرا داشت
از شانه ي خود مثل علي كار كشيده
طعم رطبش را همه ي شهر چشيده
ديدند همه مرحمتِ دائم از اين مرد
باشد تبعيّت همه جا لازم از اين مرد
تكريم كند ماه بني هاشم از اين مرد
آنجاكه بَرَد ارثِ وفا، قاسم از اين مرد
با تيغ خود آتش به سر اهل ستم ريخت
از بانگ أنا بنُ الحسنش دشت بهم ريخت
وا كرد عمو تا كه برايش بغلش را
با سنگ شكستند سبويِ عسلش را
دادند چه بد پاسخُ ضربُ الاجلش را
كردند مُبدّل به قصيده غزلش را
هم نيزه به پهلوش بدهكار شد آخِر
هم زير سم اسب گرفتار شد آخِر
سوگند به مظلوميت احمد مختار
سوگند به حقّانيت حيدر كرّار
سوگند به آن ناله ي بين در و ديوار
از حفصه بري هستم و از عايشه بيزار
تاريخ گواه است كه در عالم ايجاد
با تيغ حسن هر كه در افتاد وَر افتاد
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
@shere_aeini
خاكي كه چون عرش خدا شأنش رفیع است
بي بقعه درگاهي ست كه نامش بقــیع است
اينجا قيامت را به خلوت مي توان ديد
زيرا كه پنهان در دلش چندين شـفیع است
از عرض حاجت بي نيــازي زائر اينجا
چونكه مَـزورَت* هم عَليم و هم سَميع است
با چار امامي كه کریم بن الكريــمند
حتّيٰ کرم در این حرم عبد مُطیع است
مهمان همیشه کاسه اش سرشار فیض است
آنجا که صاحب خانه را طبعي مَنیع است
همسايه ي مكّه ست وقتي كه مدينه
پس هرکه پابوسش می آید مُستطیع است
زائر ! نمي فهــمي زيارت كرده يا نه !
آنقدْر كه سِــير زمان اينجا سَـريع است
آيــنده اش را كه تصــوّر مي كنم باز
در ذهنم از اين صحن تصويري بَديع است
بعد از ظهورِ حضرت مَـعشوق ، بي شك
اينجا تمام فصلهايش چون رَبيــع است
با خاك يكسان كرده هركس اين حرم را
روز قيام منتـقم ، وضعش فَجــیع است
اين خاكها شد زير و رو،مرثيه خوان گفت:
امشب گُريزم ، روضه ي طفل رَضيع است
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
@shere_aeini
خاكي كه چون عرش خدا شأنش رفیع است
بي بقعه درگاهي ست كه نامش بقــیع است
اينجا قيامت را به خلوت مي توان ديد
زيرا كه پنهان در دلش چندين شـفیع است
از عرض حاجت بي نيــازي زائر اينجا
چونكه مَـزورَت* هم عَليم و هم سَميع است
با چار امامي كه کریم بن الكريــمند
حتّيٰ کرم در این حرم عبد مُطیع است
مهمان همیشه کاسه اش سرشار فیض است
آنجا که صاحب خانه را طبعي مَنیع است
همسايه ي مكّه ست وقتي كه مدينه
پس هرکه پابوسش می آید مُستطیع است
زائر ! نمي فهــمي زيارت كرده يا نه !
آنقدْر كه سِــير زمان اينجا سَـريع است
آيــنده اش را كه تصــوّر مي كنم باز
در ذهنم از اين صحن تصويري بَديع است
بعد از ظهورِ حضرت مَـعشوق ، بي شك
اينجا تمام فصلهايش چون رَبيــع است
با خاك يكسان كرده هركس اين حرم را
روز قيام منتـقم ، وضعش فَجــیع است
اين خاكها شد زير و رو،مرثيه خوان گفت:
امشب گُريزم ، روضه ي طفل رَضيع است
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
گل از گلم وا میشود در هر شب جمعه
غم از دلم پا میشود در هر شب جمعه
گلهای اشکم با سلام گریهداری باز
تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه
روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب
با گریه زیبا میشود در هر شب جمعه
زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور
کمکم مداوا میشود در هر شب جمعه
وقتی خدا از عرش میآید به دیدارت
صحن تو غوغا میشود در هر شب جمعه
با نالههای " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز
خون بر دل ما میشود در هر شب جمعه
تا روضهخوان میگوید از شرحِ وداعِ تو
غم تا کمر تا میشود در هر شب جمعه
جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن
با گریه معنا میشود در هر شب جمعه
پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدیست
تحویل زهرا میشود در هر شب جمعه
میراثی از چشم کبود حضرت یاس است
چشمی که دریا میشود در هر شب جمعه
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام
@shere_aeini
گُذرِ روضه از این مرحله زجرآور بود
شرح اوضاعِ بدِ قافله زجرآور بود
ریسمان بود و گلوهای زِ گُل نازكتر
بیش از آن هُرم تنِ سلسله زجرآور بود
بیش از آتش و خاكستر و سنگ لب بام
پای كوبی و دَف و هلهله زجرآور بود
چند كودك ز روی ناقه زمین افتادند
بانگ افتادن از آن فاصله زجرآور بود
مثل خُشكیدگی صورتِ نیلوفرها
اشكِ پاهای پُر از آبله زجرآور بود
خارجی خواندنِ اولادِ علی و زهرا
بیش از هرچه در آن غائِله زجرآور بود
به خُدا بیشتر از بددهنی كردنِ شِمر
دیدنِ قَهقَههء حرمله زجرآور بود
گفتم الشّام وَ الشّام وَ الشّام، از بس
طرزِ توضیح در این مسئله زجرآور بود...
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #ادینه
ما را در آورده از پا، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری؟ تا کی دل و بی قراری
این خانهها بی حضورت، زندان زجر و شکنجهست
شوقی به خواندن ندارد، در این قفسها، قناری
#محمد_قاسمی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #ادینه
ما را در آورده از پا، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری؟ تا کی دل و بی قراری
این خانهها بی حضورت، زندان زجر و شکنجهست
شوقی به خواندن ندارد، در این قفسها، قناری
#محمد_قاسمی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
گل از گلم وا میشود در هر شب جمعه
غم از دلم پا میشود در هر شب جمعه
گلهای اشکم با سلام گریهداری باز
تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه
روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب
با گریه زیبا میشود در هر شب جمعه
زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور
کمکم مداوا میشود در هر شب جمعه
وقتی خدا از عرش میآید به دیدارت
صحن تو غوغا میشود در هر شب جمعه
با نالههای " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز
خون بر دل ما میشود در هر شب جمعه
تا روضهخوان میگوید از شرحِ وداعِ تو
غم تا کمر تا میشود در هر شب جمعه
جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن
با گریه معنا میشود در هر شب جمعه
پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدیست
تحویل زهرا میشود در هر شب جمعه
میراثی از چشم کبود حضرت یاس است
چشمی که دریا میشود در هر شب جمعه
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
آنکه مرا به اشک غمش استحاله کرد
دل را به فیض خون جگر دشت لاله کرد
با سر سپرده هاش مرا هم پیاله کرد
بر آستان خویش سرم را حواله کرد
دل از ازل ، اسیر غم و اشک و ناله بود
قربانی نگاه نگاری سه ساله بود
درهای عشق رو به دلم گر که باز شد
از لطف این سه ساله ی سائل نواز شد
دستم گدای عشق شد و بی نیاز شد
“ذاکر” اگر که صاحب این امتیاز شد
از لحظه ی نخست دلش با رقیّه بود
یک عمر گرم زمزمه ی یا رقیّه بود
این خانمی که در دل سقّا علم زده ست
با خنده ای نظام جهان را به هم زده ست
هر بار در خیال دو چشمم قدم زده ست
فوراً بساط شاعری ام را رقم زده ست
او پیر عاشقی ست ؛ نگویید کودک است
“انگار فاطمه ست که در قاب کوچک است”
جایی که شانه های علمدار جای اوست
بی شک حسین فاطمه هم مبتلای اوست
استاد حُجب و عفّت و شرم و حیای اوست
زینب که عرش ذرّه ای از خاک پای اوست
او در جلالت و عظمت بی قرینه شد
آیینه ی تمام نمای سکینه شــد
در جاودانگیّ خودش ، بیکرانه است
حال وهوای هر نفسش شاعرانه است
زیباترین بهانه ی هر عاشقانه است
لعنت بر آنکه منکر این نازدانه است
درد دل همه به نگاهش دوا شده ست
حاجات ما کنار ضریحش روا شده ست
چشمی به یاد حضرت شیب الخضیب ، تر
چشمی ز داغِ گونه ی خدّ التّیب ، تر
بود از تمام اهل حـرم بی شکیب تر
مثل پدر غریـب ولی نه ، غریب تر
گنج حسین بوده و در خاک می رود
دارد از این خرابه به افلاک می رود
با سر پدر رسیده کنارش ، عجب سری !
در کربلا گذاشته از خود چه پیکری !
صورت بهشتِ زخم ، بمیرم چه منظری !
بالای دست دخترکش ، بر چه منبری …
چشمش که بسته بود پُر از شرم اشک شد
در دامن سه ساله ی خود گرم اشک شد
جایی که سیّدالشّهدا گریه می کند
با گریه هاش ارض و سما گریه می کند
بر حال شام ؛ کرب و بلا گریه می کند
همراه با حسین ؛ خدا گریه می کند
او رفت و عشق را به زمین و زمان سپُرد
لب را گذاشت بر لب بابا و جان سپُرد
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
حسّی از عشق فراتر متولّد شده است
نور در قالب اَختر متولد شده است
جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است
ماه بانوی مُطهّر متولّد شده است
گفت ارباب پس از بوسه زدن بر دهنش
طفل نَه ، قند مکرّر متولّد شده است
فاطمه آمده از سلسله ی فاطمیون
کوثر از تیره ی کوثر متولّد شده است
می شود از حرکات و سکناتش فهمید
عشق عبّاس دلاور متولّد شده است
آخرین" فاطمه سادات " حسین آباد است
این که در خانه ی دلبر متولّد شده است
بی سبب نیست اگر حیدریون سرمستند
نوه ی حضرت حیدر متولّد شده است
دختر زینت دوش نبی آمد ، یعنی
زینت دوش برادر متولّد شده است
عطر مادر شده از هر نفسش ، استشمام
گر چه در کِسْوت خواهر متولّد شده است
أمّ اسحاق تو رفتی ولی از دامانت
غنچه ای ناز و مُعطّر متولّد شده است
توأمان است غم و شادی امروز حسین
همسرش رفته و دختر متولّد شده است
تا که آماده ی جُنباندن گهواره شود
زودتر از علی اصغر متولّد شده است
کوچ او مثل پرستوست ، غریبانه و تلخ
گر چه مانند کبوتر متولّد شده است
بعداً از " أَیتمنی " گفتن او می فهمیم
خبره ی روضه ی منبر متولّد شده است
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان #آدینه
@shere_aeini
ما را در آورده از پا، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری؟ تا کی دل و بی قراری؟
این خانهها بی حضورت، زندان زجر و شکنجهست
شوقی به خواندن ندارد، در این قفسها، قناری
ای عیدِ جمعه، ز هجرت، روز عزای عمومی
ای چشمها در فراقت، از اشک، چون رودِ جاری
در بوته امتحانت، مثل طلا ذوب گشتیم
ممنون، دل سنگ ما را دادی چه نیکو عیاری
نه کوفی بیوفائیم، نه اهل مکر و ریائیم
ما بنده تحت امریم، تو صاحبُ الاختیاری
مالک نبودیم اگر نیست شور علی در سر ما
میثم نبودیم اگر نیست تقدیرمان سربداری
هر کس گدایت نباشد، فقر و فلاکت سزاش است
در چشم ما گنج قارون، بی توست عینِ نداری
از قول کعبه اجازه ست از تو بپرسم سوالی
کِی دست پُر مِهر خود را بر شانهام میگذاری؟
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ماه_رمضان #وفات_حضرت_خدیجه
@shere_aeini
رودیکهخودرافداکرددرراهدریاخدیجه
ست
مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست
هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند
از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست
گر تو ابا المومنینی او مادر مومنین است
پس یا مُحمّد یقیناً کُفوِ تو تنها خدیجه ست
هر نعمتی در بهشت است جزو ثمرهای طوبی ست
زهرا که شأنش اجلّ است در اصل طوبی خديجه ست
حوا و هاجر گواهند از هر لحاظی بسنجیم
خاتون عُقبا که زهراست خاتون دنیا خدیجه ست
او ریشه ی لیلة القدر او برتر از اَلفِ شَهر است
در آن مقامی که اُمِّ اُمِّ أبیها خدیجه ست
در عشق نسبت به مولا میزان اگر بوده زهرا
در وادی حب احمد معیار و مبنا خدیجه ست
آن زن که مال حلالش مانند شمشیر حیدر
دین خدا را نگهداشت؛عُمری سرِ پا خدیجه ست
وقتی که در حقّ حیدر او مادری کرده باشد
یعنیحقیقتجزایننیستیعنیکهحق باخدیجهست
در شهر مکه یتیمی غمگین بی مادری نیست
تاریخ وقتی نوشته اُمّ الیَتامی خدیجه ست
در روزمحشر که مردم راه گریزی ندارند
تا دست مارا بگیرند فریاد ما یا خدیجه ست
برعکس نام حمیرا که شد سزاوار آتش
اسمی که با نور حک شد در عرش اعلا خديجه ست
تبیلغ های سقیفه شکر خدا بی نتیجه ست
تا دین ما حُبّ زهراست دلهای ما با خدیجه ست
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ماه_رمضان #وفات_حضرت_خدیجه
@shere_aeini
سه سال آخر عُمرش شکستهتر شده بود
بلی شکستهتر از فـرطِ دردِ سـر شده بود
تمام بال و پر او کبود و زخمی بود
که پیــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود
بـلایِ شِعْب به پایان رسیـده بود امّــا
خدیجه بیشـتر آمادهی خطر شده بود
چه قدر دیر به محبوبه اش رسـید نبی
چه قدر زود گُلش عازمِ سفر شده بود
زنی که پیـک اَجَل تحت امرِ مَردش بـود
به اختیار خودش بود مُحتضر شده بود
نبی به فکـر وصـایایِ همسـرش بود و
غمش به خاطرِ زهراش بیشتر شده بود
شبیه فاطمه اش بود و در سه نوبتِ تلخ
خدیجه صاحب عزای سه تا پسر شده بود
چه قـدر جَـدّه این خاندان اذیّت شـد
چه قدر مادر سادات خونْ جگر شده بود
چگونه بگذرم؟ از اینکه بین شعله و دود
به قلب فاطمه اش داغ حمله ور شده بود
خدیجه سنگ ز. کُـفّـار خورد و دخـتر او
سرش شکستهی بی حُرمتیِ در شده بود
نداد فاطمه رُخصت، وگرنه در آتــش
بنا به سوختـن آن چهل نفر شده بود
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
@shere_aeini
خاكي كه چون عرش خدا شأنش رفیع است
بي بقعه درگاهي ست كه نامش بقــیع است
اينجا قيامت را به خلوت مي توان ديد
زيرا كه پنهان در دلش چندين شـفیع است
از عرض حاجت بي نيــازي زائر اينجا
چونكه مَـزورَت* هم عَليم و هم سَميع است
با چار امامي كه کریم بن الكريــمند
حتّيٰ کرم در این حرم عبد مُطیع است
مهمان همیشه کاسه اش سرشار فیض است
آنجا که صاحب خانه را طبعي مَنیع است
همسايه ي مكّه ست وقتي كه مدينه
پس هرکه پابوسش می آید مُستطیع است
زائر ! نمي فهــمي زيارت كرده يا نه !
آنقدْر كه سِــير زمان اينجا سَـريع است
آيــنده اش را كه تصــوّر مي كنم باز
در ذهنم از اين صحن تصويري بَديع است
بعد از ظهورِ حضرت مَـعشوق ، بي شك
اينجا تمام فصلهايش چون رَبيــع است
با خاك يكسان كرده هركس اين حرم را
روز قيام منتـقم ، وضعش فَجــیع است
اين خاكها شد زير و رو،مرثيه خوان گفت:
امشب گُريزم ، روضه ي طفل رَضيع است
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
@shere_aeini
حتّي بدون صحن و گنبد هم صفا دارد
اين خاك غير از بوي غم بوي خُـدا دارد
مُشتي از آن را چند سال قبل بـو كردم
ديدم كه عـطري مـثـل خاك كـربلا دارد
گرچه تبرِك جُستن از اين خاك ممنوع است
حتّي غُبـارش هم درونِ خـود شفا دارد
با اينكه از چشم تمام خلق ناپيداست
از جنس نور اين آستان صحن و سرا دارد
آري اگر خورشيد بر دارد كُلاه از سر
از فرط نورانيّت اين صحـن ، جا دارد
جايي كه در آن چار تا معصوم مدفونند
حـدّ اقل در حـدّ عـرشِ حـق ، بها دارد
دارد هرآنچه این زمین از خیر و از برکت
بي شُبهه از دستِ امام مُجتبي دارد
اينجا چقدر آدم به يـادِ حضرت سجّاد
حال مُناجات و تـضـرّع در دعا دارد
باافتخار اين خاك در هر لحظه مي گويد:
مثل امام باقر من را كُجـا دارد ؟
بايد كه اينجا فِقهِ ناب جعفري آموخت
اينجا تَشـيُّع قيمتي بيش از طلا دارد
اصلاً بقيع اين حالت زار و پريشان را
از شرم قـبرِ حضرتِ خيرُ النّسا دارد
با بودن أمّ البنين اينجا ، دَمِ مغرب
بی روضه ي عبّاس هم چشمم بُكا دارد
از روضه ي بازوي زهرا رد شدم امّـا
اشـك همه بـوي دو تا دستِ جُدا دارد
عبّاس،عبّاس است چه با دست چه بي دست
هر طور باشد او ادب دارد ، وفا دارد
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
@shere_aeini
خاكي كه چون عرش خدا شأنش رفیع است
بي بقعه درگاهي ست كه نامش بقــیع است
اينجا قيامت را به خلوت مي توان ديد
زيرا كه پنهان در دلش چندين شـفیع است
از عرض حاجت بي نيــازي زائر اينجا
چونكه مَـزورَت* هم عَليم و هم سَميع است
با چار امامي كه کریم بن الكريــمند
حتّيٰ کرم در این حرم عبد مُطیع است
مهمان همیشه کاسه اش سرشار فیض است
آنجا که صاحب خانه را طبعي مَنیع است
همسايه ي مكّه ست وقتي كه مدينه
پس هرکه پابوسش می آید مُستطیع است
زائر ! نمي فهــمي زيارت كرده يا نه !
آنقدْر كه سِــير زمان اينجا سَـريع است
آيــنده اش را كه تصــوّر مي كنم باز
در ذهنم از اين صحن تصويري بَديع است
بعد از ظهورِ حضرت مَـعشوق ، بي شك
اينجا تمام فصلهايش چون رَبيــع است
با خاك يكسان كرده هركس اين حرم را
روز قيام منتـقم ، وضعش فَجــیع است
اين خاكها شد زير و رو،مرثيه خوان گفت:
امشب گُريزم ، روضه ي طفل رَضيع است
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
@shere_aeini
گل از گلم وا میشود در هر شب جمعه
غم از دلم پا میشود در هر شب جمعه
گلهای اشکم با سلام گریهداری باز
تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه
روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب
با گریه زیبا میشود در هر شب جمعه
زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور
کمکم مداوا میشود در هر شب جمعه
وقتی خدا از عرش میآید به دیدارت
صحن تو غوغا میشود در هر شب جمعه
با نالههای " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز
خون بر دل ما میشود در هر شب جمعه
تا روضهخوان میگوید از شرحِ وداعِ تو
غم تا کمر تا میشود در هر شب جمعه
جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن
با گریه معنا میشود در هر شب جمعه
پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدیست
تحویل زهرا میشود در هر شب جمعه
میراثی از چشم کبود حضرت یاس است
چشمی که دریا میشود در هر شب جمعه
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
__________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
دوش دیدم از لبت پیمانه حاجت می گرفت
از شراب کهنه ات میخانه حاجت می گرفت
عاشقي در گريه می زد حرفهایش را به تو
سرخوشي با نعره ی مستانه حاجت می گرفت
عاقلی سودی نمی بخشید ، در کوی جنون
زودتر از هر کسی دیوانه حاجت می گرفت
بی صدا می سوخت شمع و در طواف شعله اش
تا سحر بال و پر پروانه حاجت می گرفت
با همان یک بار در سالی که آمد تا حرم
نوکرت با نام تو روزانه حاجت می گرفت
آنکه دستش بود کوتاه از توسّل بر ضریح
بیشتر از آب سقّاخانه حاجت می گرفت
شاه شاهان جهان هستی تو، پس با این حساب
سائل از درگاه تو شاهانه حاجت می گرفت
نیمه ی شب رفتم از کنج حرم تا شهر شام
پیش بانويي که در ویرانه حاجت می گرفت
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
@shere_aeini
به لطف خدای جوادالائمّه
گدايم ، گدای جوادالائمّه
غريبم نخوانيد ياايّهاالنّاس
شدم آشنای جوادالائمّه
رسيدم به آزادگي تا دلم شد
اسير ولای جوادالائمّه
ازآن صورت گندمين بوي گندم
گرفته هوای جوادالائمّه
رضاي خداي امام رضا را
بجو در رضای جوادالائمّه
اگر عاشقي هر نفس مثل سايه
برو در قفای جواد الائمّه
تو و جنّت و قصر و حور،آي زاهد
من و خاك پای جوادالائمّه
ملك در لباس كبوتر مي آيد
به ايوانْ طلای جوادالائمّه
نه تنها فلك،عرش هم تكيه داده
به گلدسته های جوادالائمّه
شميم دل انگيز مشهد مي آيد
ز صحن و سرای جوادالائمّه
در اين آخر ماه ذي القعده بايد
بسوزم برای جوادالائمّه
مرا بيمه ام مي كند تا محرّم
لباس عزای جوادالائمّه
زنی بود و ظلم و دف و پايكوبي
عطش بود و نای جوادالائمه
در حجره را بسته اند، آه خانه
شده كربلای جوادالائمّه
بريده بريده ، شكسته شكسته
مي آيد صدای جوادالائمّه
دم العطش شد دم وا حسينا
عوض شد نوای جوادالائمّه
شبيه حسين ، آه آبش ندادند
صدا زد ، بميرم جوابش ندادند
كنيزان شنيدند آهش بلند است
جوابي به حال خرابش ندادند
اگر منع كردند از شرب آبش
ولي جا به بزم شرابش ندادند
تنش را رها بر روي بام كردند
ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند
دم آن همه كفتر باوفا گرم
كه تحـويل بر آفتابش ندادند
تنش از سر بام در كوچه افتاد
ولي نعل ها پيچ و تابش ندادند
دگر سنگها بغض خود را نشانِ
گُلِ روی از خون خضابش ندادند
زماني كه تشييع شد،رهگذرهـا
عذابي به عاليـجنابش ندادند
ولي آه ، در گودي قتله گاهي
غروبی ، غريبی پس از بي سپاهي
تنش زير سُمّ ستوران رها شد
به بغض علي يكصد و ده هجا شد
همين كه سرش رفت روي سنان ها
نشستند در موج خون آسمان ها
در آمد ز عمق جگر ، آهِ زنها
كه در بين گودال مي گفت تنها
زني قد خميده : بنيّ بنيّ
گل سر بريده : بنیّ بنيّ
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
بسكه تصويري از اندوه به هر مرحله داشت
خوشي كودكي از خاطر او فاصله داشت
به حسابي كه پسر آينه دار پدر است
او هم از كوفه و از شام، فراوان گله داشت
صنم سلسله مويي كه دل ما با اوست
سالها دور گلويش اثر از سلسله داشت
چون ولي بود بلا ديد ، ولي سنگين تر
پاي او بيشتر از عمّه ي خود، آبله داشت
بعد پنجاه و سه سال از غم جانسوز عطش
جگر سوخته ، با آب خنك مسئله داشت
دل او محفل يك روضه ي زهرايي بود
انس با فاطمه ي سوخته ي قافله داشت
كينه از شمر به دل داشت ولي بيش از آن
نفرت از خولي و بغضي به دل از حرمله داشت
شام ديده ست كه در بزم شراب اموي
نطق كوبنده ي او حالت يك زلزله داشت
لب به نفرين نگشود اين نوه ي شاه كرم
بسكه در صبر همانند حسن حوصله داشت
آه برعكس همه ، موقع طفليش ، اين مَرد
خاطرات بدي از ساز و كف و هلهله داشت
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
بسكه تصويري از اندوه به هر مرحله داشت
خوشي كودكي از خاطر او فاصله داشت
به حسابي كه پسر آينه دار پدر است
او هم از كوفه و از شام، فراوان گله داشت
صنم سلسله مويي كه دل ما با اوست
سالها دور گلويش اثر از سلسله داشت
چون ولي بود بلا ديد ، ولي سنگين تر
پاي او بيشتر از عمّه ي خود، آبله داشت
بعد پنجاه و سه سال از غم جانسوز عطش
جگر سوخته ، با آب خنك مسئله داشت
دل او محفل يك روضه ي زهرايي بود
انس با فاطمه ي سوخته ي قافله داشت
كينه از شمر به دل داشت ولي بيش از آن
نفرت از خولي و بغضي به دل از حرمله داشت
شام ديده ست كه در بزم شراب اموي
نطق كوبنده ي او حالت يك زلزله داشت
لب به نفرين نگشود اين نوه ي شاه كرم
بسكه در صبر همانند حسن حوصله داشت
آه برعكس همه ، موقع طفليش ، اين مَرد
خاطرات بدي از ساز و كف و هلهله داشت
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
@shere_aeini
یک نـفـر بـرخاسـته
یک نفـر در هیبـت یک شـیر نَـر برخاسته
در دفاعِ از حُـسـین
تیـغ بُـرّانی به شـکل یک سِــپر برخاسته
قـبل احـلیٰ مِنْ عَسَل
نغمه شیرینی از کوهِ شکر برخاسته
در غـریبستان درد
قـبل قــومِ خـود، به یاری پـدر برخاسته
وقـت رزمش”یاعلی»
از دهـانِ بـاز شمــشیر دو سر برخاسته
از تماشایش مَلَک
با نـوایِ”هٰا عَلیْ، کیفَ بـشر» برخاسته
مصطفی و مرتضی ست
آمده خورشیدْ میدان، یا قمر برخاسته؟
آمـده خـیر البَشَـر
نالـه واویلتــایِ اهـلِ شَـر برخاستــه
از صفوفِ دشمنان
وقت رویارویی اش”أَیْنَ المَـفَر» برخاسته
تیغ هاشان شد غلاف
چون تصوّر شد، نبی بار دگر برخاسته
آتشی برپا شـده
از مـیان دشـت، بـویِ دردِسـر بـرخاسـته
وای وای از آن عمود
که به قصدِ بوسه بر این فرقِ سر برخاسته
نیزهای در پهلویش
پیش پایِ شاه عطشان تا کمر برخاسته
میخَرد سُـلطانِ عـشق
هرکسی را در غمش آه از جگر برخاسته
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
@shere_aeini
دوّمین بار است در شهر نبی ، در سوخته
خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته
کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست
آستــان صـادق آل پیـمبـر سوخــته
ارثِ زهراییِ این آقاست که کاشانه اش
بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته
او نمی سوزد میان شعله ها و مانده ام
با جسارت ، عدّه ای گفتند کوثر سوخته
آتشی که از در و دیوار بالا رفته است
بی گمان بر غربت اولاد حیدر سوخته
هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کرده است
هم دلش بهرِ بنی الزّهرا مکرّر سوخته
شک ندارم هر زمانی آب دیده ، ساعتی
گوشه ای رفته به یاد حلق اصغر سوخته
بسکه می پیچد به خود از سوزش زهر جفا
پیکرِ شیخ الائمه ، پای تا سر سوخته
چشمهای اهلبیتش کاسه ی اشک ست وخون
بیشتر از هرکسی موسی بن جعفر سوخته
سالیانی پیش تر از قومشان در کربلا
خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
___
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_جواد #مدح_امام_جواد
#مدح_حضرت_علی_اصغر
@shere_aeini
من از ازل گدایم و او از ازل جواد
مثل رضا و مثل خودش بی بَدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد
در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دست خُداست دست امامِ جوادِ من
عرش خُداست روضهی باب المُرادِ من
لطف زیاد اوست که مانده به یادِ من
یکجمله است نغمهی هر بامدادِ من
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
او را دلیل بارش باران نوشته اند
در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند
چشم و چراغ شاه خراسان نوشتهاند
روی عقیق دست کریمان نوشته اند
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
با مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو
شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو
ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو
در پردهای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت
باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت
گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت
شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ماییم سائل سر بازار کاظمین
هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین
بیچارهی رضا و گرفتار کاظمین
گفتیم با تمامی زوّار کاظمین
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر
اینجا نیامدهست پی سیم و زَر فقیر
پُرکردهاست کیسهیخود را اگر فقیر
یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ای دل به شادی دل آل عبا بخوان
پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفای امامِینِ ما بخوان
مصراع آخرست بیا با رضا بخوان
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
=========================
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
@shere_aeini
ای دختر جلالت و ای خواهر وقار
بانویمُلکِعصمتو ناموسِ کردگار
ایماندهدرتو هیبت حیدر بهیادگار
ایانعکاسِ فاطمه در چشمِ روزگار
پیشت چراغها همه بی استفادهاند
از سایهی تو نور به خورشید دادهاند
تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی
تا جلوهگاه آیهی قالوا بَلی شوی
در قامت زنان شرف"لافتی" شوی
زینبشدیکه زینتِ شیرخدا شوی
هر چند گفتهاند که امّ المصائبی
با جُوشنِ حجاب، اسدُاللهِ غالبی
جایی که امر نامگذاریت با خداست
اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست
آری حسابِفهم تو از دیگران جداست
علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست
باآنزبان کهگفتهای"یک" "دو"نگفتهای
ای سِرّ اَعظمی که کماکان نَهفتهای
کوهاز صلابتِ تو در عالم اشارتیست
هفتآسمان؛زِ وُسعتِقلبت کنایتیست
نقل روایت تو چه نیکو عبادتیست
اینکه غلام کوی تو باشم سعادتیست
منّت خُدای را که همین است مذهبم
من شیعهی حسینیِ اسلامِ زینبم
از هردو سمت؛نسبتِتو میرسد به نور
خورشیددرحضورتو چونمیکند ظهور
از ظِلّ سایه ات به ادب میکند عبور
فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب الصّبور
اُختُالحسین،درعظمتکیستمثلتو؟
اقرار میکنم احدی نیست مثلتو
ازتو بهوقتحادثهطوفانشکستخورد
اولاد عاهه در دل میدان شکستخورد
از زخم پات خار مُغیلان شکستخورد
کوفهدُرستلحظهیطُغیانشکستخورد
این شهر مثل صید اسیر کمند شد
فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد
دیدی هلال را به سرِ نِی بهوقتظُهر
دیدی خمیده شد کمرِ نِی بهوقتظُهر
آتش نشست بر جگرِ نِی بهوقتظُهر
جا ماند بر تنت اثرِ نِی بهوقتظُهر
آنهاکهمَست؛دور و برت نعرهمیزدند
باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند
با اینکه مثل فاطمه بیبال و پر شدی
تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی
هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی
هرجا که شعله بود تو پروانهتر شدی
آه دلِ شکستهات از عرش هم گذشت
وقتیکه ریخت دُرّ حسینی میان طشت
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
==================================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini