#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
💞💞💞💞💞💞💞💞
@shere_aeini
خطبه میخواند نبی و حوریان دف میزنند
عرشیان و فرشیان دور علی کف میزنند
تا گره میخورد دستان دو ماه منجلی
زیر لب میگفت حیدر :فاطمه ، زهرا: علی
هل أتی محو تماشای رخ زلزال بود
رحمت للعالمین خرسند وخوش احوال بود
کعبه امشب در طواف سوره ی شمس و ضحی ست
حیدر امشب با وضو مهمان بیت مصطفی ست
شاخ شمشادی که شد داماد ام المؤمنین
نائب بر حق برای رحمت للعالمین
دور زهرا گشت حیدر دور حیدر فاطمه
دود اسپندست و تکبیرست در این همهمه
حضرت خیرالساء چون بر لبش آمد بلی
یک نفر میگفت زهرا یک نفر میگفت علی
روی پیشانی طه سجده ی شکری نشست
خنده ای آرام بر لبهای زهرا نقش بست
از قدوم خیر و پاک حضرت خیرالنساء
کعبه از روز ازل شد سینه چاک مرتضی
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مصائب_شام
@shere_aeini
میان شعله ها درد دلم سرکش تر از بادست
همین آهی که مانده در گلویم ، مثل فریادست
علم افتاد و حس کردم که عرش افتاد،امانه
همین آشوب یعنی که ،سرت بر نیزه افتادست
پی تو تا چهل منزل ، پیاده میدویدم من
پر از آهوست این صحرا وسرگردان صیادست
تمنای تو را میکردم و سیلی جوابش بود
دو چشمم تار از تکرارهای بی حسابش بود
نگاهم کرده ای صد بار جای مادرت زهرا
چه شد از من نگه برداشتی بر نیزه ها،بابا
منم آن غنچه ای که روی زانوی تو راحت بود
ببین روییده ام اینبار مثل لاله در صحرا
دویدم در پی نی دار و پایم زخم ها برداشت
ترحم بر من دل خون نکرده دشمنت اما
به نیزه با اشاره سنگ باران شد سرت بابا
زمین میریخت از نی ها چرا خاکسترت بابا؟
تو را بر نیزه ها دیدم،مرا بر خارها دیدی؟
بگو بابا مرا در هجمه ی بیمارها ،دیدی؟
تو را بر خاک ها دیدم ،مرا بر خاکها دیدی؟
بگو بابا مرا در چنگ آدم خوارها دیدی؟
تو بی عمامه ،من معجر ، فدای تار موی تو
بگو بابا مرا با عمه در بازارها ، دیدی؟
پریشانست گیسویم ، ندارم شانه ای بابا
اگرچه مو نمانده در سر پروانه ای بابا
سرت را در طبق دیدم ،لب زخم مرا دیدی؟
بگو بابا گلت را گوشه ی ویرانه ها دیدی؟
تو بی انگشتر و من گوشواره ،مثل هم هستیم
بگو دندان شیری مرا هم جابجا دیدی؟
سه ساله صحنه هایی دیده که جای تصورنیست
بگو چون من کسی در کودکی قامت دوتادیدی
تو و نی ها منو انظار ، بین کوچه و بازار
به بابا میرود دختر ، به بابا رفته ام انگار
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
رد خونست که بر پیکر این در مانده
مثل زخمی که روی بال کبوتر مانده
لرز سختیست که بر زانوی حیدر مانده
گرد و خاکست که بر چادر مادر مانده
غم عالم به سرم ریخت ،امان از کوچه
همه ی بال و پرم ریخت ، امان از کوچه
آنقدر سوخته که چادرش از سر افتاد
دست بر شانه ی من بود که مادر افتاد
بضعه افتاد ، همه جان پیمبر افتاد
دردسر بود که در خانه ى ما شر افتاد
گره افتاده به این کار،امان از کوچه
خم شده حیدر کرار ، امان از کوچه
مانده خاکستر در ، روی پر و بال اما
مانده در گوش من آن شورش و جنجال اما
یاد آن قد خم و آن تن بی حال اما
چادری که شده در معرکه پا مال اما
بدتر این بود نه با پا ، که با سر افتاد
تا به روی کمر مادر من در افتاد
مانده نجوای شب و روز منو این کوچه
مانده این آه جگر سوز من و این کوچه
آتش و دود غم افروز من و این کوچه
حسرت مادر دیروز من و این کوچه
تکه تکه شده ام ، قحطی مرگست خدا
میکشد آه مرا ، کوچه جدا ، مرگ جدا
آسیابست که امروز سرش خلوت شد
یا تنوری که برایش غم نان حسرت شد
گریه در روزن چشمان همه دعوت شد
بوی مادر به لباس تن من عادت شد
سخت تر میگذرد ثانیه ها بی مادر
شده دلگیر همه خانه ى ما بی مادر
هیچ داغی بجز این داغ مرا پیر نکرد
بين موهای حسن این همه تأثیر نکرد
یل خیبر شکنی را نه زمین گیر نکرد
گریه چشمان مرا از غم تو سیر نکرد
آن سه تا بانی دردند ، امان از کوچه
چه جفاها که نکردند ، امان از کوچه
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_جواد #مدح_امام_جواد
وقتی ورودیه حرم باب الجوادست
یعنی سر آغاز کرم باب الجوادست
زهرا از این در در حرم پا میگذارد
پس علت چشم ترم ، باب الجوادست
اصلا مسیر قدسیان و فرشیان و
این خاندان محترم باب الجوادست
انگار صحن العتیق و انقلابش
هر جا که رفتم ، لاجرم ، باب الجوادست
نه مست انگور و می ناب و شرابم
مستم از اینکه در سرم باب الجوادست
بهر پریدن آسمان باشد ، نباشد
انگیزه ی بال و پرم باب الجوادست
نقشى که مانده از درو دیوار مشهد
در چشم های بر درم ، باب الجوادست
گاهی مسیر گریه هایم کربلا و
مشکل گشای دیگرم باب الجوادست
وقتی که دست از هرکجا کوتاه باشد
قطعا امید آخرم باب الجوادست
دیوارها شهر مرا محصور کردند
اما همه دورو برم باب الجوادست
در لحظه ی جان دادنم ، تنها امیدم
در لحظه های آخرم باب الجوادست
هر کس به هر حاجت که آمد ، دعوت اوست
وقتی ورودیه حرم ، باب الجوادست
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
@shere_aeini
بار عشق ملکوت است که جاری شده است
یازمین سجده به پاهای ثریا زده است
باز هم قامت عرش است که گلپوش شده
یا خدا گل به همه عرش معلا زده است
پیش گهواره ى سبزی که پر از آیات است
سبز از در نجف ،دامن مولا شده است
این رقیست که بر دست حسین میخندد
ماه نو هم قدم أم ابیها شده است
فاطمه در گرانمایه ی احمد امشب
روی قرآن حسین است که معنا شده است
سوریه شور عظیمیست که راه افتاده
در حرم نور به این معرکه بر پاشده است
گره کور به دستان شما افتاده
درد کوریست که از عشق مداوا شده است
حوریان هلهله دارند به دنبال شما
سر پیراهن زهراست ، که دعوا شده است
عشق بیماری سختیست،خدا رحم کند
چشم تو خیره به چشم تر بابا شده است
بر سر دست خدا عرش برین میخندد
یا بهشت است که در دست حسین جا شده است
دامن سبزشما عقده گشایی کرده
دور گهواره ی این طفل چه غوغا شده است
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
@shere_aeini
راوی کرببلایم ، جگرم میسوزد
سوز زهرست که پا تا به سرم میسوزد
زهر تسکین شده بر آتش جان و جگرم
از جفا سوخته مادر همه ى بالو پرم
در جگر آتشی از آتش صحرا مانده
جای زنجیر اسارت به برم جامانده
بوی سیبست که از خون لبم می آید
بوی دودست که از سوز تبم می آید
راوی خیمه ی افروخته و نیزارم
خاطرات بدی از آتش و صحرا دارم
من که جامانده ی ویرانه و آن بازارم
بر غم طفل سه سالست چنین میبارم
دامنش در شرر آتش صحرا میسوخت
پیش چشمان ترم چادر زهرا میسوخت
آه ، هم بازی من با لگد از پا افتاد
با تنی سوخته از دوری بابا افتاد
من که جا مانده ی آن خار و خسم میدانم
من که از دود گرفته نفسم میدانم
که چه دردیست به صحرا غم بی بابایی
غم گهواره ی خالی و غم لالایی
زهر میسوزد و خون جگرم میریزد
خاک صحراست که از موی سرم میریزد
دستو پا میزنمو گاه زمین میافتم
یاد آن سوخته ی نیزه نشین میافتم
آتش این جگر از فاجعه ی آن صحراست
از همان روز نفیر لب من یا زهراست
باقر علممو در سایه ی إنا لله
مادرم آمده با ناله و با واویلا
تا ابد هست به لب ، ناله ی هل من ناصر
شیعه حاصل شده از ، مکتب قال الباقر
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#ولادت_موسی_بن_جعفر
@shere_aeini
انفجار نور در عرش خدا رخ داده است
هفتمین خورشید در هفت آسمان افتاده است
عشق در انوار حق او چو حیدر منجلیست
عالمی مبهوت مانده احمدست او یا علیست
این مسیحا انقلابی تازه از پیغمبرست
حیدری سیرت ، علی رو ، کاظم بن جعفرست
لافتی ای تازه از نام آوری های علیست
ذوالفقارش برلبست و دُری از قلب نبیست
آیه هایش در دل قرآن تلاوت میشود
آیه های نور بر صادق عنایت میشود
امشب از گهواره ی ناهید می آید خبر
از میان حاله ی خورشید می آید خبر
در کنار بسترش موسی بن عمران آمده
آسیه زانو زده ، مریم خرامان آمده
با مسیح آمد محمد ، با محمد فاطمه
با حسن آمد حسین و پادشاه علقمه
شد اذان گویش علی و تا به أشهد میرسید
از پر قنداقه اش انگار باران میچکید
خنده هایش فاطمی و گریه هایش زینبیست
در کرامت چون حسن در عشق مانند علیست
هفتمین خورشید از آرایه ی طه پرست
گونه هایش از شمیم مادرش زهرا پرست
رحمت از دست حسن وارش چوباریدن گرفت
سوره ی والشمس بر عالم تراویدن گرفت
دوخته پیراهنش را فاطمه خیرالنساء
اینچنین شد کاظمین او شبیه کربلا
🔸شاعر:
#نرگس_غریبی
______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini