eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini خدا جلال دگر داد ای امیر تو را که داد از خم کوثر، میِ غدیر تو را امیر! دست تو را دست عشق بالا برد که اهل کوفه نبینند سر به زیر تو را جهان به سجده در افتاد و عرشیانِ خدای به احترام نشاندند بر سریر تو را کلید سلطنت و گنج عافیت با توست که هست در دو جهان مسندی خطیر تو را ز جور خلق، پیمبر ز پای می‌افتاد اگر نداشت به هر عرصه دستگیر، تو را پناه پیری و نان‌آور یتیمانی چگونه دوست ندارد جوان و پیر تو را تو کیستی که تو را عرش، خاک راه، امّا به خوابگاه، یکی بافۀ حصیر، تو را... یقین که تا به ابد پای‌بند مهر تو شد چگونه بود مگر، رَحم بر اسیر، تو را؟ ز ابر رحمت تو بادها چه دانستند که خوانده‌اند همه در تبِ کویر، تو را به جز تو هیچ ولی در همه جهان نشناخت کسی که دید در آیینۀ غدیر تو را 🔸شاعر : ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini رو به روی بارگاهش تا کمر خم میشوم با غلامی علی سلطان عالم میشوم قطره ای نا چیزمو جا ماندم از دریا ولی یاعلی و یاعلی میگویم و "یم "میشوم هر دمم باشد علی و باز دم هم یا علی با علی باشم اگر من,صاحب دم میشوم تا که احیا میکند نام علی هر مرده را دست بر دامان عیسی ابن مریم میشوم? خاک پای نوکرانش توتیای چشم من خاک پای نوکران حیدر از دم میشوم فاطمه مارا برای نوکریش خواسته شامل الطاف زهرا گر دمادم میشوم یا علی میگویم و زهرا بگوید جان من تا که میگویم علی گویا که محرم میشوم ارزو کردم بمیرم در نجف روزی اگر خاک درگاه ولی الله اعظم میشوم بعد مردن هم میان قبر میگویم علی تا که میگویم علی عاری ز هر غم میشوم حب حیدر هست همچون قلعه ای در عالمین با ولایش وارد این حصن محکم میشوم حب حیدر میکند ما را یقین اهل نجات بی ولای مرتضی اهل جهنم میشوم 🔸شاعر : ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini وارث مُلک تبسم ، کاظم است عشق عالمتاب هفتم ، کاظم است آفرینش ، سوره ای از مهر او بر لب هستی ، تبسّم کاظم است مُصحف اخلاص و قاموس یقین بحر عرفان را تلاطم ، کاظم است مُقتدای آسمان مردان سبز قبله ی آیینه مردم ، کاظم است ترجُمان وحدت دل های ما تابش مِهر تفاهم ، کاظم است مِی پرستان ! وقت سرمستی رسید در میستان هفتمین خُم ، کاظم است آسمان ! تبریک ، فصل هفتم است مِهر عالمتاب هفتم ، کاظم است 🔸شاعر: _________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای حیات روح مطهّــر وی بقـای عالـم اکبــر هشتمین ستارۀ عصمت هفتمیـن وصـیّ پیمبر یـا ولـیّ خالــق منّـان یـا امام موسی جعفر درِّ هفـت بحـرِ فـضیلت بحرِ شش فروزانْ گـوهر هم ز وصف خلـق، مبرّا هـم ز حـد مـدح، فراتر هم قضا تو راست به فرمان هم قـدَر تـو راست مقـدّر بـال ده بـه مـرغ عروجم تـا بـه کاظمیْـن زنـم پر کاظمیـن: قبلـۀ جان‌هـا کاظمیـن: خانــۀ دلبــر کاظمین: خاک دو مولا کاظمین: شهر دو سرور تا دهم به بارگهت جان تا نَهم به خاک درت سر کـرده‌ام مشــام دلـم را از ولایــت تــو معطّــر خاک و باد و آتش و آبند در ارادۀ تــو مسخّــر جـز درت پنـاه ندارم سیّدی مرانم از این در! گر از این درم برهانی بـاز آیـم از درِ دیگــر شیر با ولای تو خـوردم پیشتـر ز خلقـت مــادر من کی‌ام که مدح تو گویم ای همـه خدات ثناگر مــاه آفتـاب، شمـایل آفتابِ فاطمـه منظـر چـون رضات، نور دودیده همچو فاطمه به تو دختر او امــام کـلّ خــلایق ایــن حبیبـــةاللهِ داور دور بـا اشارۀ چشمت می‌زنــد سپهــر مـدوّر آن چنان که با یَدِ موسی چوب خشک می‌شود اژدر مهر تو چو خلق مـرا هم هم چو ذرّه داشته در بر خـار بـوده‌ام، شده‌ام گل خاک بـوده‌ام، شده‌ام زر کظم غیظ تو همه احمد دست و تیغ تو همه حیدر جای جـای عالـم هستی از ذُراری تـــو منــوّر بس امام‌زاده که دیدم بود نجلِ موسی جعفر این بوَد تجلّیِ زهرا ایــن بـوَد نتیجـۀ کوثر ای امــام نــور! چگونـه حبس تیره شد به تو بستر؟ تیرگی تو را شده مونس سلسله تو را شده یاور آفتاب و سلسله؟ هرگز ایــن مـرا نیایـد باور تـا ولــی‌عصـر نیـاید آن امیـد اوّل و آخـر داغ توست بر جگر ما زخم تو هماره به پیکر کاش دور حبس تو می‌شد پـر زنــم بســان کبــوتر نخل «میثم» است که دائم می‌دهـد ز اشک غمت بـر 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اي آفتـاب حُسن به زيبائيت سلام وي آسمــان فضل به دانائيت سلام در صبر شاخصي به شکيبائيـت سلام تنها تو کاظمي که به تنهائيت سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو يافت دست از آب عفــو آتش خشمت فرو نشست اي صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ايزد است بيان تو در نمــاز واجب بُود درود به جان تو در نماز اي جلوه هاي لطف خدا دودمان تـو اين دوستي است دوستي خاندان تو تو عبد صالح و به کفت قدرت خــداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب اين دعوي خطاست کي ابر هر کجا که بباري ز ملک ماست قدرت از آن توست کــه بر ابر پيــل وار فرمان دهي و شيعـۀ خود را کني سوار اي نبض روزگار بـه کفِ با کفايتــت شيرازۀ کتــاب شفاعــت ولايتت شمس و قمر دو جلـوه ز نور هدايتت گر، مي نبود جوشش بحر عنايتت تبليغ سوء رشتۀ احکام مي گسست طوفان کفر کشتي اسلام مي شکست بـاران ابــر دست تو پايــان پذير نيست دريــاي قلب پاک تو طوفـان پذير نيست مهر تو گوهري است که نقصان پذير نيست خصم تو کافري است که ايمان پذير نيست آن سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجـــود توست اي کشتي نجات به درياي حادثـات دارند شيعيان به شما چشم التفات لب تشنه ايم تشنۀ يک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خويشتن برات در آستــان قدس رضا نور عين تو دل پر زند به سوي تو و کاظمين تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پاي دردم و درمانـم آرزوست پا تا به سر نيــازم و احسانـم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضــا سوگند مي دهم به جگر گوشه ات رضا 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini می رسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرض ِسلام از راه دور نیستم دور ضریحت! در خیالم بارها- می روم گم می شوم در ازدحام از راه دور در طوافت می دوَم با پای شعرم هفت بار تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور اشک می ریزد دلم! از شوق٬ پرپر می زند دور گنبد؛ بر فراز پشت بام از راه دور آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام میگذاری مهربان... سنگ تمام از راه دور بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم زخم هایم را به دست التیام از راه دور بُعد منزل نیست... اما در حرم حالم خوش است گر چه می دانم نظر دارد امام از راه دور! 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ذره ای در نزد خورشید درخشان تو ایم تشنه ای در حسرت یک جرعه باران تو ایم سالها نان خورده ایم از سفره ی اولاد تو روزی ما می رسد چون بر سر خوان تو ایم گوشه ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان تو ایم زائران دختر تو زائران فاطمه اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان تو ایم ما غذای خانه هامان هم غذای حضرتی ست درمیان خانه هم در اصل مهمان تو ایم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور اند در حقیقت اهل جمهوری ایران تو ایم بچه های تو در ایران پادشاهی میکنند حضرت غربت نشین! مدیون احسان تو ایم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان تو ایم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می شود دین هر کس پای خود ما که مسلمان تو ایم ما مسلمان تو؟! نه...از پیر خود آموختیم پیش شانت در مقام کلب دربان تو ایم قبله ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_ بنده ی ناقابل شاه خراسان تو ایم عبد صالح بوده ای، باب الحوائج بوده ای ماهم آقا از مریدان عموجان تو ایم مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی مستی ما تمدید شد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اي آفتـاب حُسن به زيبائيت سلام وي آسمــان فضل به دانائيت سلام در صبر شاخصي به شکيبائيـت سلام تنها تو کاظمي که به تنهائيت سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو يافت دست از آب عفــو آتش خشمت فرو نشست اي صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ايزد است بيان تو در نمــاز واجب بُود درود به جان تو در نماز اي جلوه هاي لطف خدا دودمان تـو اين دوستي است دوستي خاندان تو تو عبد صالح و به کفت قدرت خــداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب اين دعوي خطاست کي ابر هر کجا که بباري ز ملک ماست قدرت از آن توست کــه بر ابر پيــل وار فرمان دهي و شيعـۀ خود را کني سوار اي نبض روزگار بـه کفِ با کفايتــت شيرازۀ کتــاب شفاعــت ولايتت شمس و قمر دو جلـوه ز نور هدايتت گر، مي نبود جوشش بحر عنايتت تبليغ سوء رشتۀ احکام مي گسست طوفان کفر کشتي اسلام مي شکست بـاران ابــر دست تو پايــان پذير نيست دريــاي قلب پاک تو طوفـان پذير نيست مهر تو گوهري است که نقصان پذير نيست خصم تو کافري است که ايمان پذير نيست آن سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجـــود توست اي کشتي نجات به درياي حادثـات دارند شيعيان به شما چشم التفات لب تشنه ايم تشنۀ يک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خويشتن برات در آستــان قدس رضا نور عين تو دل پر زند به سوي تو و کاظمين تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پاي دردم و درمانـم آرزوست پا تا به سر نيــازم و احسانـم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضــا سوگند مي دهم به جگر گوشه ات رضا 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini انفجار نور در عرش خدا رخ داده است هفتمین خورشید در هفت آسمان افتاده است عشق در انوار حق او چو حیدر منجلیست عالمی مبهوت مانده احمدست او یا علیست این مسیحا انقلابی تازه از پیغمبرست حیدری سیرت ، علی رو ، کاظم بن جعفرست لافتی ای تازه از نام آوری های علیست ذوالفقارش برلبست و دُری از قلب نبیست آیه هایش در دل قرآن تلاوت میشود آیه های نور بر صادق عنایت میشود امشب از گهواره ی ناهید می آید خبر از میان حاله ی خورشید می آید خبر در کنار بسترش موسی بن عمران آمده آسیه زانو زده ، مریم خرامان آمده با مسیح آمد محمد ، با محمد فاطمه با حسن آمد حسین و پادشاه علقمه شد اذان گویش علی و تا به أشهد میرسید از پر قنداقه اش انگار باران میچکید خنده هایش فاطمی و گریه هایش زینبیست در کرامت چون حسن در عشق مانند علیست هفتمین خورشید از آرایه ی طه پرست گونه هایش از شمیم مادرش زهرا پرست رحمت از دست حسن وارش چوباریدن گرفت سوره ی والشمس بر عالم تراویدن گرفت دوخته پیراهنش را فاطمه خیرالنساء اینچنین شد کاظمین او شبیه کربلا 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini می رسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرض ِسلام از راه دور نیستم دور ضریحت! در خیالم بارها- می روم گم می شوم در ازدحام از راه دور در طوافت می دوَم با پای شعرم هفت بار تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور اشک می ریزد دلم! از شوق٬ پرپر می زند دور گنبد؛ بر فراز پشت بام از راه دور آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام میگذاری مهربان... سنگ تمام از راه دور بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم زخم هایم را به دست التیام از راه دور بُعد منزل نیست... اما در حرم حالم خوش است گر چه می دانم نظر دارد امام از راه دور! 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هر شاعري ست در تب تضمين چشم تو از بس سرودني ست مضامين چشم تو چشم جهان به مقدمت اي عشق روشن است از اولين دقايق تکوين چشم تو ما را اسير صبح نگاه تو کرده است آقا کرشمه هاي نخستين چشم تو از ابتداي خلقت عالم از آن ازل شيعه شدم به شيوۀ آئين چشم تو مي شد چه خوب نور خدا را نگاه کرد از پشت پلکت از پس پرچين چشم تو امشب شکوه خلد برين ديدني شده وقتي شده ست منظر و آئينه چشم تو گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو چشم تو آسمان سخا و کرامت است آقا خوشا به حال مساکین چشم تو حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است در انتظار لحظۀ آمین چشم تو «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند» چه عالمي ست عالم باب الحوائجي با توست نورِ اعظم باب الحوائجي مهر تو است حلقۀ وصل خدا و خلق داری به دست خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی بر دوش توست پرچم باب الحوائجی در آستانۀ تو کسی نا امید نیست آقا برای ما همه باب الحوائجی بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه باب الحوائجی دیوانۀ سخای ابا الفضلیِ توام مانند ماه علقمه باب الحوائجی صحن و سرات غرق گل ياس مي شود وقتي که ميهمان تو عباس مي شود در ساحل سخاوت درياي کاظمين مائيم و خاک پاي مسيحاي کاظمين با دست هاي خالي از اينجا نمي رويم ما سائليم، سائل آقاي کاظمين رشک بهشتيان شده حال کسي که هست گوشه نشين جنت الاعلاي کاظمين نور الهي از همه جا موج مي زند توحيدي است بسکه سراپاي کاظمين داریم در جوار حرم، حق آب و گِل خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین ما ريزه خوار صحن و سرای کريمه ايم اين افتخار ماست، گداي کريمه ايم در سايه سار کوکب موسي بن جعفريم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم فيضش به گوشه گوشۀ ايران رسيده است يعني گداي هر شب موسي بن جعفريم هستي ماست نوکري اهل بيت او ما خانه زاد زينب موسي بن جعفريم قم آستان رحمت آل پيمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم با مهر و رأفتش دل ما را خریده است ما بندۀ مُکاتَب موسی بن جعفریم چشم اميد اهل دو عالم به دست اوست مات مرام و مشرب موسي بن جعفريم حتي قفس براش مجال پرندگي ست مديون ذکر و يارب موسي بن جعفريم دلسوخته ز ندبۀ چشمان خسته اش دلخون ز ناله و تبِ موسي بن جعفريم آتش زده به قلب پريشان، مصيبتش با دست بسته غرق سجود است حضرتش از طعنه هاي دشمن نادان چه مي‌کشيد بين کوير، حضرت باران چه مي‌کشيد در بند ظلم و کينۀ قوي ستمگري تنها پناه عالم امکان چه مي‌کشيد خورشيد عشق و رحمت و نور و سخا و جود در بين اين قبيلۀ عصيان چه مي‌کشيد با پيکرش چه کرده تب تازيانه ها با حال خسته گوشۀ زندان چه مي‌کشيد شکر خدا که دختر مظلومه اش نديد باباي بي شکيب و پريشان چه مي‌کشيد اما دلم گرفته ز اندوه ديگري طفل سه ساله گوشۀ ويران چه مي‌کشيد با ديدن سر پدرش در ميان طشت هنگام بوسه بر لب عطشان چه مي‌کشيد وقتي که ديد چشم کبودش در آن ميان خونين شده تلاوت قرآن چه مي‌کشيد مي گفت با لب پر از آهي که جان نداشت: اي کاش هيچ سنگدلي خيزران نداشت 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ذره ای در نزد خورشید درخشان تو ایم تشنه ای در حسرت یک جرعه باران تو ایم سالها نان خورده ایم از سفره ی اولاد تو روزی ما می رسد چون بر سر خوان تو ایم گوشه ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان تو ایم زائران دختر تو زائران فاطمه اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان تو ایم ما غذای خانه هامان هم غذای حضرتی ست درمیان خانه هم در اصل مهمان تو ایم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور اند در حقیقت اهل جمهوری ایران تو ایم بچه های تو در ایران پادشاهی میکنند حضرت غربت نشین! مدیون احسان تو ایم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان تو ایم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می شود دین هر کس پای خود ما که مسلمان تو ایم ما مسلمان تو؟! نه...از پیر خود آموختیم پیش شانت در مقام کلب دربان تو ایم قبله ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_ بنده ی ناقابل شاه خراسان تو ایم عبد صالح بوده ای، باب الحوائج بوده ای ماهم آقا از مریدان عموجان تو ایم مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی مستی ما تمدید شد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini