شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند
بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند
کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد
من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند
اهل نظرانند که چشمی به ارادت
با روی تو دارند و دگر بی بَصَرانند
هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیا
بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند
ساقی بده آن کوزهٔ خمخانه به درویش
کانها که بِمُردند، گل کوزه گرانند
چشمی که جمال تو ندیدهست، چه دیدهست؟!
افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند
تا رای کجا داری و پروای که داری؟
کز هر طرفت طایفهای منتظرانند
اینان که به دیدار تو در رقصِ مِی آیند
چون میروی، اندر طلبت جامه درانند
سعدی به جفا ترک محبت نتوان گفت
بر در بنشینم اگر از خانه برانند
#سعدی
@Shere_farsi 🌱
وفور فتنه اگر هست، آسمان با ماست
که چشمِ لطف، ز دنیای دیگری داریم
#روزنگار، ۹ آبان، درگذشت
#سلمان_هراتی
@Shere_farsi 🌱
بسته پایی چون گیا اندر زمین
سَر بجنبانی به بادی بی یقین
لیک پایت نیست ، تا نَقلی کُنی
یا مگر پا را ازین گِل بر کَنی
#مثنوی_مولانا دفترسوم
📘عده ای چون گیاه که به زمین چسبیده و توان حرکت ندارد در مقابل هر گونه سخن راستین و اتفاق خاص که نیاز به حرکت دارد تنها به عنوان تایید سر خود را همانند شاخه گیاه میجنبانند
اما این استعداد و همت را ندارند که پای را از گِلزاری که خود را در آن گرفتار کرده اند بیرون بکشند و حرکت کنند
#استاد_کریم_زمانی
@Shere_farsi
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
هم در سکوت سردِ زمستان دلم گرفت
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید
هرجا گرفت نم نمِ باران...دلم گرفت
با خنده گفتمش: به سلامت...سفر بخیر...
وقتی که رفت، از تو چه پنهان...دلم گرفت
بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت
امروز جمعه نیست، ولی با نبودنت
مانند عصر جمعه ی تهران دلم گرفت
#مجید_ترکابادی
@Shere_farsi ⛱️
ای در دل من اصل تمنا همه تو
وی در سر من مایهٔ سودا همه تو
هرچند به روزگار در مینگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو
#ابوسعید_ابوالخیر
@Shere_farsi ⛵️
ای دفتر حسن تو را، فهرست خط و خال ها
تفصیل ها پنهان شده، در پرده ی اجمال ها
پیشانی عفو تو را، پرچین نسازد جرم ما
آیینه کی برهم خورد، از زشتی تمثال ها؟
#صائب_تبریزی
@Shere_farsi
باد خزان وزان شد
چهرهٔ گل خزان شد
طلایه لشکر خزان از دو طرف عیان شد
چو ابر بهمن ز چشم من چشمهٔ خون روان شد
ناله، بس مرغ سحر در غم آشیان زد
آشیان سوخته بین مشعله در جهان زد
عزیز من - مشعله در جهان زد
خدا خدا داد ز دست استاد
که بسته رخ شاهد مهلقا را
فغان و فریاد ز جور گردون
که داده فتوای فنای ما را
کشور خراب، فغان و زاری
پیچه و نقاب سیاه و تاری
وه چه کنم از غم بیقراری
تا به کی کشیم ذلت و بیماری
بیا مه من رویم از ورطهٔ جانسپاری
#ملکالشعرا_بهار
@Shere_farsi ⛵️