eitaa logo
شعر مقاومت و پایداری
116 دنبال‌کننده
153 عکس
36 ویدیو
9 فایل
مقاومت و پایداری در آیینه ادبیات و هنر @mn_amin ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر: خطوطِ شهادت یک نفر مدام بر افکارم ضربه می زند گمان می کنم صدای ترکش انفجار در حوالی بیروت است بیدار شو! نخوابیدم فقط خواب درون افکارم جاری است! بلند شو بس است دیگر فریاد مزن اسلحه از فریاد نمی ترسد! جا به جای افق های روشن کودکان فلسطینی سکوت می کنند اینجا اسلحه صدای سکوت است! جنگ درون قافیه ها جاریست مرزها را نمی شناسد اخوی برادر باز هم غریبانه خوابیدی؟ آه غربت چقدر درد دارد! مگر همین دیروز همسنگرت میان آغوشت شهید نشده بود! دور می روی؟ نزدیک می شوم به غریبانه هایت به ابتدای سر فصل های آفرینش مقاومت پایداری تهران بیروت بیروت تهران تمام خطوط شهادت هنوز فعال خواهند بود صدای کودکان غزه از پشت خط می آید دینگ جنگ ادامه دارد... https://eitaa.com/sheremoghavemat
شور خون‌خواهی پریشان در پریشان در پریشان است حال ما شبیه زلف خون‌افشان شام مسجدالأقصی دل ما زیر آوار است در شب‌های بمباران خدایا طاقت ما رفت از کف، لا تُحَمِّلنا... خبرها تلخ و غمگین، سرخ و خونین، داغ‌ها سنگین تپش‌های دل ما دم به دم اَلغَوث و أدرِکنا ببین خون می‌چکد از آیه والتین والزیتون ببین خون می‌چکد از سطر سطر سورۀ إسرا دوباره هق هق نوزادها و روضۀ اصغر دوباره خندۀ کودک‌کشان ظهر عاشورا به دیده گریه داریم و به ابروها گره، آری نه دارد حزن ما پایان، نه دارد خشم ما پروا ز گریه چشم ما پر شد، خشاب خشم ما پر شد ز خون سیراب خواهد گشت تیغ انتقام ما همین خشم و همین غم، مژدۀ آزادی قدس است می‌آید لشکر ما، کانَ وَعد اللهِ مفعولا مگر آرام می‌گیریم؟ ما و شور خون‌خواهی اگر کشتند در آغوشمان امروز مهمان را شهیدی تازه آمد یا حسین بن علی اینک تو بر این کشتۀ دور از وطن آغوش خود بگشا ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 https://eitaa.com/sheremoghavemat
آتشی در دلم افتاده و غم شد آغاز عطرِ یک لالهٔ پرپر شده می آید باز مردِ میدانِ شجاعت به زمین افتاده باز از حلقهٔ عشّاق نگین افتاده مقصدش مثل تمام شهدا شد آخر رفت در وادیِ دلدادگی آخر با سر هر که خواهانِ شهادت بشود مجنون است ماندگاریِ اهالیِ جنون در خون است نیمه شب عازم پرواز شد و جان میداد آسمانی شد و دل را به شهیدان میداد عاشقِ حق طلبی بود و مسیرش معلوم بود مانندِ ؛...قوی اما مظلوم رفت در نیمهٔ شب با ترورِ لامذهب دور از خاک وطن آمده جانش بر لب نامش آرامش ، نگرانش هست در جبههٔ حق تا به ابد جاویدان وای بر آن جریانی که خیانت ها کرد بر چنین مردِ جوانمرد جسارت ها کرد وای بر مکرِ نفوذی و به تدبیراتش لعنت الله علیه است یقیناً ذاتَش بینهایت دلمان سوخته! چونکه داریم- پیش از داغِ ، غم ِ داغ؛ تازه ست! چه آشوب شده احوالم هم سوخته قلبش به خدا از این غم دستِ صهیون شده لبریزِ جنایاتی سخت پس از این میشود آغاز مجازاتی سخت کُشت فرماندهٔ نام آورِ با تقوا را کُشت مهمانِ مجاهد وَ عزیزِ ما را مانْد دور از وطن و مقتل او شد تهران کارِ خونخواهی او هست به دستِ ایران گرچه در خونِ خودش غوطه ور و پرپر شد شک نکن پیکرِ اسلام مقاوم تر شد گرچه در خانهٔ ما آمد و مهمان جان داد پس از این سخت وَ قوی تر به نبرد امکان داد چشم داریم به آغازِ فراخوانِ لشکرِ فاطمیون، حیدریون، بسم الله... میدهد خاتمه بر ظلم و ستم؛ فتحِ قدس هست نزدیک به والله قسم فتحِ قدس! https://eitaa.com/sheremoghavemat
در دوستی و سلام ما شک نکنید در راستیِ کلام ما شک نکنید تهدید امام ما که توخالی نیست بر قدرت انتقام ما شک نکنید ________________________________ بی شک همه داغدار اسماعیلیم ما منتظرِ غرّش صد سِجّیلیم ای لشکر حق، بزن که ما خواهانِ نابودیِ صد در صدِ اسرائیلیم https://eitaa.com/sheremoghavemat
قسم به تین و به زیتون، قسم به آزادی به انتفاضه‌ی غیرت، به چشم آبادی قسم به چفیه‌ی خونین، به راویان سحر قسم به حجله‌ی ویرانِ صبحِ دامادی قسم به واژه‌ی غزّه، قسم به خون شهید دوباره می شنوی چنگِ نغمه‌ی شادی قسم به داغِ دلِ مادرِ ستمدیده که سبز می‌شود آخر، خزان آن وادی قسم به نون و قلم تا دوباره بنویسد سلام قدس عزیز! ای نماد آزادی https://eitaa.com/sheremoghavemat
ای قلبِ تپنده‌ی پُر از دردِ حماس انداخته خونت به دل خصم، هراس ما نیز چو جمکران برافراشته‌ایم بر سینه ی خویش بیرق سرخِ تقاص https://eitaa.com/sheremoghavemat
پوچی و اُفولِ دیو، معلوم شده‌ست سرمستیِ او گذشته، مغموم شده‌ست این جمله، شده زمزمه‌یِ حق‌طلبان؛ هنگامه‌یِ خونخواهیِ مظلوم شده‌ست https://eitaa.com/sheremoghavemat
عقاب تیزپرواز شوق پرواز دیگری در اوست او که از آسمان خبر دارد خلبانی که مقصدش ماه است چه نیازی به هم‌سفر دارد؟ او که وقتی زمین خاکی هم زیر پایش به لرزه می‌افتد بهتر است آخرین قدم‌ها را برود روی ابر بردارد ابرها هر زمان مسیرش را... نه ندیده کسی نظیرش را از عقابان تیزپروازش آسمان باز هم مگر دارد؟ مثل دریا، شبیه اقیانوس می‌شناسند رودها او را آشنای تمام ساحل‌هاست بس که امواج زیر سر دارد او که بی‌اعتنا به رنگ فصول سبز شد در اواخر پاییز پس خدا هم برای رفتن او جامه‌ای سرخ در نظر دارد آسمان ابری است و بعد از او اصفهان پایگاه دلتنگی‌ست آه پرواز اصفهان - قزوین قصد تأخیر در سفر دارد ✍🏻 🏷 🇮🇷 https://eitaa.com/sheremoghavemat
راه صدق ز سنگ خاره، جواهر درست نتوان کرد علاج پَستی دونان به پُست نتوان کرد اساس ملک به عدل است و گر جز این باشد به هیچ قاعده آن را درست نتوان کرد اگر زمام سپردی به رهزنانِ طریق سفر به آنچه که مقصود توست نتوان کرد.. طمع به چیدن ریحان ز مزرعی که در آن به جای گل، علف هرزه رُست نتوان کرد قسم به دامن پاکیزه، اتّکا به کسی که از طهارت خود دست شست نتوان کرد به راه صدق چو خواهی به انتها برسی وفا به اهل ریا از نخست نتوان کرد به راست یا که به چپ، هر طرف که بنشینی بدان که تکیه به دیوار سست نتوان کرد ✍🏻 🏷 🇮🇷 https://eitaa.com/sheremoghavemat
اللّهُمّ صَّلِ عَلَی السَیِّدِالسَّاداتِ الأعاظِمِ، أحمَدَ بنِ موُسَی الکاظِمِ، اَلشَّهیِدِالمَظلُومِ، الَّذِی کانَ کَریماً جَلیلاً وَرِعاً و کانَ أُبُوهُ عَلَیهِ السَّلامُ یُحِبُّهُ وَ یُقَدِّمُهُ وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بنِ مُوسَی الکاظِمِ، العَابِدِ الزَّاهِدِ وَ صَلِّ عَلی حُسَینِ بنِ مُوسَی الکاظِمِ الَّذِی قُتِلَ مَظلُوماً کَأفضَلِ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِن أولِیائِکَ https://eitaa.com/sheremoghavemat
تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد تصور کن علی باشی و تنها، آن‌طرف اما سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد... تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعه‌ای؟ باید برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد! تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد تصور کن کسی که می‌برد با خود تو را، شمر است تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات می‌لرزد؟ اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟ هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم چه باعث می‌شود یک مرد تا این حد متین باشد گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازه‌ای وا شد گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد :: جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟ تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد! 📝 🌐 https://eitaa.com/sheremoghavemat