شعرِ تر
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند #علی_صفری
🌱ببخشید،
ولی دلم نیومد شعر کاملش رو براتون نفرستم...
ازون شعراییه که آدم نمیدونه باهاش بخنده یا گریه کنه😶
قیافم موقع خوندن این شعر: 😶🌫
دیدنش حال مرا یک جور دیگر می کند
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می کند!
در نگاهش یک سگ وحشی رها کرده و این
جنگ بین ما دو تا را نابرابر می کند
حالت پیچیده ی مویش شبیه سرنوشت
عشق را بر روی پیشانی مقدر می کند!
آنقدر دلبسته ام بر دکمه ی پیراهنش
فکر آغوشش لباسم را معطر می کند
رنگ مویش را تمام شهر می دانند ، حیف
پیش چشم عاشق من روسری سر می کند
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام
آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند
...
دوستش دارم ولی این راز باشد بین ما
هر کسی را دوست دارم زود شوهر می کند!!
#علی_صفری
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه
کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی
#فروغی_بسطامی
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
شعرِ تر
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد!!!؟!
مهم نیست شاعرش #شهریار ه مهمه که حقه...
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
اینم یه شعر با طعم عبارات نیمه فلسفی... و البته حرف دل:
عمریست بین ماندن و رفتن معطّلیم
لعنت به جبر دائمی انتخابها!
#سیدمهدی_موسوی
اصلا مهم نیست که با مبانی تربیتی درباره «اختیار» مخالفه، «مهم اینه که حرف دله»👇
ما را به جبر هم که شده، سر به زیر کن
خیری ندیده ایم ازین اختیار ها😔😢
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
رضا خان هم اگر می دید با چادر چه زیبایی؛
جهان پر می شد از قانون چادر های اجباری..👀
#مجید_ترکابادی
چی بگم والا🙄
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
اینم یادی از دوران شیرینی که همه مون خیلی حسرت از دست دادنش رو می خوریم؛
#کودکی😞
دلبسته به سکههاي قلّک بودیم
دنبال بهانههاي کوچک بودیم
رؤیای بزرگ تر شدن خوب نبود
ايکاش تمام عمر کودک بودیم
#میلاد_عرفان_پور
۱۶ اسفند ۱۴۰۲