eitaa logo
شعرِ تر
10 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
0 فایل
عاشقانه‌ها، تک مصرع ها و شعر های دلنشین
مشاهده در ایتا
دانلود
انگشت به لب مانده ام از قاعده عشق؛ ما «یار ندیده» تبِ معشوق کشیدیم...
کجا رسد به تو مکتوب گریه آلودم؟ که باد هم نبرد کاغذی که نم دارد!
مثل یک پنجره که زل زده تا ماهش را.. عاشقی قسمت ما کرده فقط آهش را حسرت دیدنت از دور برایم کافیست کم نکن از دل من لذت کوتاهش را
ای دلارامی که جان ما "تویی" بی تو ما را یک نفس آرام نیست...
هرگز گمان مبر که دلم را شکسته‌ای . . . . . . با هر قدم که دور شدی، استخوان شکست...
غلام همَّتِ شنگولیان و رندانم نه زاهدان که نظر می‌کنند پنهانت غزل شمارهٔ ۱۴۸
غلامِ همَّتِ دُردی کشانِ یک رنگم نه آن گروه که اَزْرَق لباس و دل سیَهَند غزل شمارهٔ ۲۰۱
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم....
عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد منِ رند و سه وجب زلف پر از فر چه شود؟!
ای دوست قبولم کن و جانم بستان مستم کن و از هر دو جهانم بستان با هرچه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان
شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست وین جان به لب رسیده در بند تو نیست گر تو دگری به جای من بگزینی من عهد تو نشکنم که مانند تو نیست
ماییم و نیمه جانی، آن هم به لب رسیده...
میانِ عاشق و معشوق فَرق بسیار است چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
ديدي که يار چون ز دل ما خبر نداشت ما را شکار کرد و بيفکند و برنداشت ما بي خبر شديم که ديديم حسن او او خود ز حال بي خبر ما خبر نداشت ما را به چشم کرد که تا صيد او شديم زان پس به چشم رحمت بر ما نظر نداشت
یک سینه پر از قصه هجر است، ولیکن از تنگدلی طاقت گفتار ندارم
لاف عشق و عاشقی را وه چه آسان میزنیم خود خزانیم و دم از شوق بهاران میزنیم
او به ظاهر گشت عاشق؛ ما به معنا سوختیم...
اینم ازون حرفایی که خیلیا باهاش مشکل دارن ولی خیلیا هم باورش دارن😶 دیر یا زود آتش هر عشق میخوابد کمی..❤️‍🔥 صبر کن نسبت به هم بی اعتنا هم می شویم😞
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من.... ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت...
نظرات استاندار البرز در اولین ساعات انتخابات👆👆👆 استان البرز در مشارکت در کشور استان آخر شده🤣🤣🤣 واقعا حماسه آفریدند... تنها استان زیر 30 درصد مشارکت... 🥺
بوسه هایی که بدهکاری همین جا پس بده! در قیامت سخت می‌گیرند حق الناس را..
به یاد اولین بیت از کتاب خواجه افتادم شروع عشق آسان است، بعدش دردسر دارد...
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند
شعرِ تر
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند #علی_صفری
🌱ببخشید، ولی دلم نیومد شعر کاملش رو براتون نفرستم... ازون شعراییه که آدم نمیدونه باهاش بخنده یا گریه کنه😶 قیافم موقع خوندن این شعر: 😶‍🌫 دیدنش حال مرا یک جور دیگر می کند حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می کند! در نگاهش یک سگ وحشی رها کرده و این جنگ بین ما دو تا را نابرابر می کند حالت پیچیده ی مویش شبیه سرنوشت عشق را بر روی پیشانی مقدر می کند! آنقدر دلبسته ام بر دکمه ی پیراهنش فکر آغوشش لباسم را معطر می کند رنگ مویش را تمام شهر می دانند ، حیف پیش چشم عاشق من روسری سر می کند با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند ... دوستش دارم ولی این راز باشد بین ما هر کسی را دوست دارم زود شوهر می کند!!
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم...
مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی