سر به دوش گل‌رخی طناز داشت مرد میدان با خدایش راز داشت بی خبر بودیم و در خوابی عمیق او ولی آن وقت شب پرواز داشت نور باران می شد از رویش زمین با بُت ظلمت سری ناساز داشت عزت ایمان شد و خواری کفر رفتنش هم در خودش اعجاز داشت نقش بسته روی قبرش بس که او غیرتی سنگین سر "سرباز" داشت ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

مـن و جـــدا شدن از تو؟ نگو! خدا نکند شروع غصـــــه ام از نو؟ نگو! خدا نکند جـــــوانه‌ای بزند در مسیــــــــر ما کینه به قدّ گنــــــدمی یا جو؟ نگو! خدا نکند تپش اسیــــــــــر شلــــوغیِ دردها باشد درون سینه‌ی هــــــــردو، نگو! خدا نکند دوباره برف جدایی، دوباره یخ کش دل دوباره خــانه‌ی سرد و.... نگو! خدا نکند خــلاصه ســـــوز دلـم را برای تو گفتــم؛ مـن و جـــدا شدن از تو؟ نگو! خدا نکند ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

جمعه بیکاری ما بود که یادت کردیم😔 روز کاری شده و باز فـراموش شدی😔 ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

اگـــــــــرچه در دلـم درد کمی نیست برای زخـم هـــــــــایم مرهمی نیست پرم از غصـه، ســــوز و آه... امــــــــا خدایا! چون تو می‌بینی غمی نیست ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

تقدیم به همراهان با وفای کانال لبهای شما خندان🌺 تن و دینتان سلامت🌺

بعضی‌ تمــام وعده‌ها از یادشان رفت حالا که دیگــــــر بر خــر دنیا سوارند آقای ما! در گوششان یاسین نخوان و از "غیرت دینی" نگـــو! اینهـــا ندارند #مسئولین‌بی‌غیرت ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

روی مسیــــر زنــــدگی آخــــرِ سِیرِ من تویی رو به بهشت آرزو منطـق طیــــــــر من تویی خواب‌ نرو که‌ بخت‌ من‌ دوباره‌‌خواب می‌رود‌ باز بکـــــن دو چشـم را صبح بخیر من تویی ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh

در نجف مهمان مولا بود جمع مومنین خواست آنها را کند سیرابِ جام انگبین فاطمه برخاست از خوبان پذیرایی کند با شتاب آمد جلو بانوی جان ام البنین گفت بی بی جان مبادا باشم و دستان تو اخت باشد با سیاهی یا سفیدی، نازنین! هستم اینجا خادم درگاهتان هر روز و شب جان فدایت شاهبانوی زمان! ماه زمین! هستی‌ام را داده‌ام در راه اهل بیت‌تان باز هم قربانتان دارایی این کمترین پس به من بسپار هر امری که داری و فقط صدر مجلس باش و کار خادم خود را ببین راستی آن مشک کوثر را بده عباس من تا بگرداند به فرمان امیرالمؤمنین #یاام‌البنین‌سلام‌الله‌علیها ✍#اسماعیل‌علیخانی ✒️@sherkadeh