eitaa logo
شعر ناب عاشقانه و عارفانه و اشعار آئینی
372 دنبال‌کننده
260 عکس
75 ویدیو
1 فایل
گلچین اشعار عاشقانه و عارفانه وآئینی 🌸 ارتباط با ما و انتقادات و پیشنهادات: @RuholahQ روح‌الله قادری
مشاهده در ایتا
دانلود
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین ما این رازها بینی و بین الله ! من استغفار کردم از نگاه تو ؛نمی‌دانم اجابت می‌شود این توبه کردن های با اکراه @shernab
کیستی ای بی گمان علت خلق جهان کیستی ای از ازل تا به ابد جاودان @shernab
پاییز! ای عبور شگفت انگیز از کوچه باغ و مزرعه و جالیز ای از ترانه از غزل آکنده ای فصل بیت های پراکنده پیراهنِ معاشقه تن پوشت رنگین کمان برگ در آغوشت @shernab
آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید.... به تماشای خدا آمده بود اما حیف او به دیدار رضا آمده بود اما حیف قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا پنجره باغ ارم وا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد تا که ما روضهء بسیار بخوانیم در آن روضه های در و دیوار بخوانیم در آن @shernab
(نگاه مادری) نگاه مادری حتی به هیزم می‌کند زهرا و آتش را پر از گل‌های گندم می‌کند زهرا مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید که زینب را در این چادر تجسم می‌کند زهرا به گوشت خورده آیا آب آتش را بسوزاند میان موجی از آتش تلاطم می‌کند زهرا ملائک کودکی را از میان شعله ها بردند و با آهنگ لالائی تکلم می‌کند زهرا دلیل زندگی را در تماشای علی می‌دید علی را در شلوغی ناگهان گم می‌کند زهرا صدای پای رفتن از در و دیوار می‌آید علی تابوت می‌سازد تبسم می‌کند زهرا علی را با چه حالی از میان کوچه‌ها بردند که با خاک عبای او تیمم می‌‌کند زهرا نمی‌گنجد درون خاک اقیانوس بی پایان مزارش را نهان در قلب مردم می‌کند زهرا @shernab
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهراست مادر من و من بی قرار او آن نام را می آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز پیغمبران پیاده می آیند و او سوار فریاد می زنند که سر خم کنید هان تا از صراط بگذرد آیات سجده دار هر جا نگاه می کنم انجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار اینها که گفته ایم یکی بود از هزار اما هنوز شیعه مصمم...امیدوار... @shernab
727.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هلا شاعر هرآن جایی که غم شد بر دلت غالب بگو آهسته با خود یا علی بن ابی طالب تو سلطان نجف هستی، پر از دُر کن جهانم را در ایوان طلایت از طلا پر کن دهانم را خودت تقدیر شعرم را پر از شور و شعف بنویس برایت از پدر گفتم، برایم یک نجف بنویس @shernab
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت در حیرتم آخر بنویسم چه برایت من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم عالم شده سجاده، افتاده به پایت 🌸به علت طولانی بودن ابیات قسمت کوتاهی بارگذاری شد مابقی ابیات را از🔺ویدئوی بالا نوش روحتان کنید ... @shernab
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است تو را حس کرده‌ایم ای نور مستور که می‌تابد به ما گرمایت از دور اگر در نیمۀ شعبان بیایی جهانم می‌شود نورٌ علی نور @shernab
هدایت شده از فصل پنجم
از زبان حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها، خطاب به برترین انسان هستی حضرت سید الانبیاء رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله: دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانه‌ی عشق کاشتم، در قفست رها شدم ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی شود، هم‌نفس خدا شدم سفره‌ی دل برای من، باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمه‌ی حرا شدم قطره‌ی من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم http://eitaa.com/joinchat/2791374852Cb49b0358a0 کانال جامع فصل پنجم 🔺
کیستی ای بی گمان علت خلق جهان کیستی ای از ازل تا به ابد جاودان @shernab
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می آمد صدای ناله های پنج تن از من از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو جدا کردند سر از تو جدا کردند تن از من میان معرکه هم زخم هم جان باختن از تو میان خیمه ها هم سوختن هم ساختن از من تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من گلوی زیر خنجر از تو دست و پا زدن از من دلم خوش بود با پیراهنت آن هم به غارت رفت پس از تو رخت بر بسته است شوق زیستن از من غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو که می پرسد نشانی های زینب را وطن از من (ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق) کسی نشنید جز توصیف زیبایی سخن از من از آن بتخانه ها چیزی نماند آنجا که بر می خاست طنین تیشه ی پیغمبران بت شکن از من منم حسن ختام باشکوه داستان تو پس از این اسوه می سازند اساطیر کهن از من @shernab