eitaa logo
شعر ناب عاشقانه و عارفانه و اشعار آئینی
374 دنبال‌کننده
260 عکس
75 ویدیو
1 فایل
گلچین اشعار عاشقانه و عارفانه وآئینی 🌸 ارتباط با ما و انتقادات و پیشنهادات: @RuholahQ روح‌الله قادری
مشاهده در ایتا
دانلود
در عشق زنده باید، کز مُرده هیچ ناید دانی که کیست زنده؟ آن کو ز عشق زاید @shernab
دزدیده چون جان می‌روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون می‌روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من خوش میروی درجان من خوش میکنی درمان من ای دین و ای ایمان من ای بحر گوهردار من از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من @shernab
هر موی زلف او یکی جان دارد ما را چو سر زلف پریشان دارد دانی که مرا غم فراوان از چیست زانست که او ناز فراوان دارد @shernab
هزار جانِ مقدس، فدایِ رویِ تو باد که در جهان چو تو خوبی، کسی ندید و نزاد   هزار رحمتِ دیگر نثارِ آن عاشق که او به دامِ هوایِ چو تو شَهی، افتاد @shernab
علت عاشق ز علت‌ها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست @shernab 📝اصطرلاب : وسیله‌ای برای محاسبه وضعیت ستارگان و سيارات
تا بداند كه شب ما به چه سان ميگذرد غم عشقش دِه و عشقش دِه و بسيارش دِه @shernab
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار از این خانه بر این بام برآیید آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی بنمایید یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما پرده شمایید @shernab
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان بکُش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو @shernab
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش به جُز از وصل تو، خشنود نکرد! @shernab
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر که شود صید عشق، کی شود او صید مرگ؟ چون سپرش مه بود، کی رسدش زخم تیر؟ جملهٔ جان‌های پاک، گشته اسیران خاک عشق فروریخت زر، تا برهاند اسیر @shernab
🔹آیت الله خامنه ای : 🔺 در تربت بنده قبر قطب الدین حیدر را دیده ام. یک وقت از پرسیدم: شما وقتی در ترکیه تبعید بودید به زیارت قبر در قونیه نرفتید؟ 🔻ایشان بلافاصله و بدون تأمل گفتند: (( ، نه، نشد. وقتی ما را به آنکارا بردند، به من گفتند: اگر می خواهید به قونیه بروید، شما را ببریم. من مایل بودم لیکن احتمال دادم که می خواهند کار سیاسی بکنند لذا گفتم : نه نمیخواهم بروم. بعد هم ما را به بورسا بردند و نشد.)) 🔺 به ایشان گفتم : حالا که شما تأسف میخورید، بیایید من شما را ببرم مزار قطب الدین حیدر. نزدیک ماست. او هم برای خودش کسی است. 🔻ایشان خندیدند و گفتند: ((نه دیگر، الان فرصت چنین کاری را ندارم)) 🔸در همان منطقه بین تربت و گناباد، مهنه قرار دارد که قبر بوسعید ابوالخیر در آنجاست و من آن را زیارت کرده ام. وقتی آنجا رفتم، پارچه ی روی سنگ قبر را کنار زدم، دیدم روی آن (به گمانم) نوشته شده بود: هذا قبر ابوسعید ابوالخیر. 📗 کتاب منشور حوزه و روحانیت، ج ۸، ص ۱۴۹ [ تاریخ : ۱۳۸۲/۹/۱ ] @shernab