7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادتان می آید او اینجا نشست؟
ساحلی در محضر دریا نشست
هرکه دید او را به حالش رشک برد
تا شهادت محملش را اشک برد
آشنا با گریه و درد است او
با شهادت زندگی کرده است او
السلام ای محور هنگامه اش!
ای همه حرف وصیت نامه اش
دید آرامی، نشد آشفته او
ای ستون خیمه ای که گفته او
یارت ای یار خراسانی چه شد؟
ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟
ای نگین حلقه ی یکرنگ ها
رفتی ای فرمانده دلتنگ ها
در شکوه چشم تو دریای ما
ای فراتر از دو قطبی های ما
چشم هایت، مردم بیداری ات
ای فدای رسم مردم داری ات
ظلم را تشویش ناکامی تویی
روح جمهوی اسلامی تویی!
#محمد_رسولی
@shernab
هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما
هادی شدی که از همه برتر شویم ما
هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم
هادی شدی شما که کبوتر شویم ما
گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست
هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما
هادی شدی که که فاتحِ دلها شوی و بعد
از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما
هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد
هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما
هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر
از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما
زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً
وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن
آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام
ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام
ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما
یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما
#کاویانی
@shernab
مثل گيسویی که باد آن را پريشان می کند
هر دلی را روزگاری عشق ويران میکند
ناگهان می آيد و در سينه می لرزد دلم
هرچه جز ياد تو را با خاک يکسان میکند
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است
هر کسی او را به زخمی تازه مهمان میکند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نيستند
درد بی درمانشان را مرگ درمان میکند
🌸 @SherNab
تا ولولهٔ عشق تو در گوشم شد
عقل و خرد و هوش فراموشم شد
تا یک ورق از عشق تو از بر کردم
سیصد ورق از علم فراموشم شد
#ابوسعید_ابوالخیر
@shernab
به کجا میشود از معرکهی عشق گریخت؟
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
#قاسم_صرافان
@shernab
در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست
ما از آن باده کشانیم که دریا زده ایم
@shernab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صـدبـار اگــر از دسـت تـوام خون رود از دل
از در چـو درآیــی، هــمـه بیــرون رود از دل
●
لـیـلـی همـه در خـنـده و بـازیـسـت، چـه دانــد
کـز دیــده چـه ها بـر سـر مجـنـون رود از دل
●
گــر قـصـه ی عـشــق مـن و یــــارم بـنـگـارنـــد
صـد لـیـلـی و مجـنـون همه بیـرون رود از دل
●
گفتی که برون کن غم من از دل و خوش باش
آه؛ ایـن سخـن سخـت، مـرا چـون رود از دل؟
●
در قـتـل مـن ای مـه، بکـش آهستـه کـمـان را
حیـف اسـت کـه پیکـان تـو بیـرون رود از دل
@SherNab
در خیل بتان چشم تو تا زد مژه برهم
بشکست بیک غمزه صف صفشکنان را
چون لاله بجز داغ وفا هیچ نیابی
گر چاک کنی سینه خونین کفنان را
@shernab
هدایت شده از شعر ناب عاشقانه و عارفانه و اشعار آئینی
هرکه در عشق سر از قلّه برآرد هنر است
همه تا دامنه ی کوه، تحمّل دارند... ⛰
@shernab