eitaa logo
شعر و سبک؛امیر عباسی
6.2هزار دنبال‌کننده
302 عکس
130 ویدیو
11 فایل
🔹 تمامی شعر های این کانال توسط حاج امیر عباسی سروده و بارگذاری میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه ورود به ماه صفر شده ماهِ صفر،مَهِ رنج و بلا دوباره زنده شد،عزای کربلا به جز محنت و غم نیست به آب و گل زینب امان از دل زینب امان از دل زینب... چو وارد شد به شام،گل خیرالنّساء شد استقبال از او،به سنگ و طعنه ها فراقِ رخِ دلبر شده مشکِلِ زینب امان از دل زینب امان از دل زینب... چه گویم از غمِ،سرِ بالای نِی زِ اشک عترت و،شراب و بزمِ مِی لب و چوبِ حرامی شده قاتل زینب امان از دل زینب امان از دل زینب... @sherosabk
زمینه حضرت رقیه سلام الله از ازل دل شد،با غَمَت همراه یا رقیه یا رقیه عشق ثارُالله در عزای تو،روی لب ها آه یا رقیه یا رقیه عشق ثارُالله شد تازیانهٔ عدو،نوازشِ تو از جفا آمد برای دیدنت،آن سر بریده از قفا خرابه شد غرقِ نور،شبیهِ وادیِ طور بابا به دیدار تو،آمد زِ دِیر و تنور واویلتا واویلا... گفتی اِی بابا،من شدم پرپر روضه هایم شد شبیهِ روضهٔ مادر چه بگویم از،آتش و معجر روضه هایم شد شبیهِ روضهٔ مادر بابا قسم به غربتت،این شامیان خیلی بدند هر کجا گفته ام پدر،منِ سه ساله را زدند خود را نموده هر جا،بر من سپر ای بابا شرمندهٔ عمّه ام،مرا ببر ای بابا واویلتا واویلا... @sherosabk
نوحه مجلس یزید از این مصیبت،دل ‌شده بی تاب آل عصمت و،مجلس شراب آه و واویلا... دستانِ بسته،قلبِ شکسته دلهای یاران،در غم نشسته آه و واویلا... عاقبت بعد از،عُمری عزیزی وامصیبت از،حرفِ کنیزی آه و واویلا... قلب زینب بر،غم مبتلا بود جانش میانِ،طشت طلا بود آه و واویلا... لالهٔ زهرا،گَشته پژمرده در پیش زینب،خیزران خورده آه و واویلا... @sherosabk
زمزمه روضه حضرت رقیه سلام الله علیها چطوری توصیفش کنم،سوزِ دو چِشمای تر و چطور با واژه ها بگم،درد و دل یه دختر و قسم به اشک بی کسی،گریه کنا خوب میدونن که دخترای کوچولو،بابایی ان بابایی ان یه روز توی خرابه اي،یه دخترِ سه ساله بود صبح تا غروب کارش فقط،گریه و اشک و ناله بود صدا میزد ببین بابا،منم همون دخترِتم تَنَم همه کبوده و،خیلی مثه مادرتم بابا ببین که دخترِت،نخوابیده شب تا سحر جونِ علیّ اصغرِت،منم بِبَر منم بِبَر @sherosabk
نوحه اسارت اهل بیت علیهم السلام اهل بیت عصمت و،سختیِ اسارت و دشمن و جسارت و،ظلم و جور و غارت و رنج و درد و غربت و روی نِی سر،دُختِ حیدر داده از کف نورِ عین وامصیبت وامصیبت آه و واویلا حسین واویلا واویلا... کوفه و شام بلا،سخت تر از کربلا دل به مِحنت مبتلا،غرقِ در اشک عزا عترت خیرالنسا در عزاشان،گشته گریان چشم اهل عالَمین وامصیبت وامصیبت آه و واویلا حسین واویلا واویلا... @sherosabk
نوحه اسارت اهل بیت علیهم السلام کوفه و شام و جِسارت،زینب و داغ اسارت خاطراتِ تشنگی و،خیمه های رفته غارت میشود منزل به منزل،شعله ور از غصه هر دل همسفر گردیده زینب،با یک عدّه دزد و قاتل تا ابد بی حدّ و بی کران لعنت حق بر شمر و سَنان واویلا واویلا واویلا.... هر کجا اشک یتیمان،شود از دیده روانه میشود مَرهَم بر این غم،ضربه های تازیانه ای امان از کینه های،فتنه گر های پلید و هَجمه های بی شمارِ،جیره خور های یزید و احوال زارِ آل عصمت چشم خونبارِ آل عصمت واویلا واویلا واویلا.... ای خوشا ذکر و عبادت،بنده را باشد سعادت در مسیر حق و باطل،هم اسارت هم شهادت زین شرافت تا قیامت،هر دلی رود قرارش که حسین بن علی داد،همهٔ دار و و ندارش داده بَهرِ حیّ ذوالجلال جان و مال و فرزند و عیال واویلا واویلا واویلا.... @sherosabk
نوحه جا ماندن دختری امام حسین علیه السلام از کاروان اسرا بین راهِ کوفه تا شام در یکی از این منازل دختری جا مانده در دشت با غم و اندوه در دل تشنه و گرسنه و ناتوان می دَویده در پیِ کاروان یا حسین یا حسین یا حسین... در فِراق عمّه زینب اشک سرخ او روانه ناز او را میکشیدند دشمنان با تازیانه مُضطَرِب میانِ صحرا شده روی او شبیه زهرا شده یا حسین یا حسین یا حسین... در مسیر دین و قرآن ما و دل از خود گُسَستَن درسِ این ریحانه بر ما هست از هستی گذشتن ذکر یا حسین عبادت بود اوج عاشقی شهادت بُوَد یا حسین یا حسین یا حسین... @sherosabk
نوحه مصائب شهر شام شام و ظلم و جسارت واویلا واویلا اهل بیت و اسارت واویلا واویلا واغربتا واویلا واویلا واویلا... دلها از غم شکسته واویلا واویلا آه از دستان بسته واویلا واویلا واغربتا واویلا واویلا واویلا... ستمگری و آزار واویلا واویلا زینب بر سرِ بازار واویلا واویلا واغربتا واویلا واویلا واویلا... دل بر غم مبتلا بود واویلا واویلا سر ها بر نیزه ها بود واویلا واویلا واغربتا واویلا واویلا واویلا... روی یاس و کبودی واویلا واویلا محلهٔ یهودی واویلا واویلا واغربتا واویلا واویلا واویلا... @sherosabk
نوحه مصائب شهر شام ای وای ای وای ای وای ای وای... در ‌شام به عترت جفا شد دیگر نگویم چه ها شد دست زن و بچه بسته قلب زینب شد شکسته ای وای ای وای ای وای ای وای... دیدند مصیبت و آزار آلِ حیدر سرِ بازار زهرا گریان از این عزا خون بر دیدهٔ مرتضیٰ ای وای ای وای ای وای ای وای... آه از رنج بی حساب و آه از مجلس شراب و آه از گریهٔ بی امان آه از ضربتِ خِیزران ای وای ای وای ای وای ای وای... @sherosabk
مرثیه ی خروج از شام و زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سوز و نوا می روم از شام بلا می روم به کرببلا می روم از شام بلا می روم در این مصائبی که دیدیم بر ما عجب زاری نمودید خوش میهمانداری نمودید ای شامیان بی مروّت ما می رویم با اشک و ناله جان شما جان سه ساله در میان شهرتان دردانه جامانده در شرار بی کسی پروانه جامانده این مصیبت بر که گویم که در این غربت گوهر ما گوشه ی ویرانه جامانده آن دختر ماتم دیده آن کودک غم کشیده حرف و سخنش چنین بود با رأسِ زِ تن بریده بابا کجا بودی ببینی یاس سپیدت را تو نیلی از ضربه های سخت سیلی بابا کجا بودی ببینی یاست شده از کینه پرپر خیلی شدم شبیه مادر این چهل منزل چها دیدم منِ مضطر یک شبی جا مانده ام از آل پیغمبر نیمه شب زجر لعین من را چو پیدا کرد زد مرا بابا ، چه گویم بر تو ای دلبر 🔴 اشعار این زمزمه در حدود سال ۸۷ سروده شده @sherosabk
مرثیه ی مصائب شام افسانه ای شنیده ام از پیر مِیْ فروش کو گفت ناقِلَمْ به تو از جانب سروش افسانه ای ز دیو پلید و پری عشق زآنان که بود نیّتشان همرهیّ عشق افسانه ای به رنگ حقیقت ز نقل عام احیای رستخیز قیامت به شهر شام یک شهر بود و ملّتی از نسل أهْرِمَن اصحاب کفر و از علی و فتحِ در سخن یک شام بود و صبح تجلّی مهر ظلم قوم یهود، جادوی جلّاد، سحر ظلم بحر جفا و زورقِ از غم شکسته ای یک کوچه ای و زینبی و دستِ بسته ای آنجا که آه درد غریبی به سینه بود نسبت میان آینه با سنگ کینه بود ظلم یهود ، بسکه عیان بود و برملا شرمنده گشت موسیِ عمران ز مصطفی عیسی در آسمان چهارم به سر زنان یوسف به مصر اشک، پریشان و موکَنان دانی چرا دل همه شد بی قرار و صبر دانی چرا فلک همه بگریست مثل ابر چون ناقۀ حریم ولا بی جهاز شد دست عدو به قصد جسارت دراز شد این شرح غم دگر نَبُوَد در خورِ لِسان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان 🔴 این شعر در سال ۸۳ سروده شده @sheroaabk
مرثیه ی حضور آل الله صلوات الله علیهم اجمعین در مجلس یزید لعنة الله علیه با دلی بشکسته و پر اضطراب کاروان شد واردِ بزم شراب قلب زینب غرق اندوه و غم و دور تا دورش همه نامَحرم و در دل گیتی شرر افتاده بود سر، میان طشت زر افتاده بود عذر میخواهم زِ سلطان نجف چوب در دستِ یزیدِ بی شرف بی حیا از بُغضِ بابای حسین خیزران میزد به لبهای حسین 🔴✍️ شهریور ماه ۱۴۰۳ ✅🔴 کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان تلگرام 👇 https://t.me/sherosabkamirabbasi ✅🔴 کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان ایتا 👇 https://eitaa.com/sherosabk ✅🔴 کانال رسمی شعر و سبک حاج امیر عباسی در پیام رسان بله 👇 ble.ir/join/MjZjMzdmOD