یا علی
گفتم علی محراب پژواک علی سر داد
گفتم علی شمشیر ملجم هم زمین افتاد
گفتم علی اشک یتیم کوفه بر گونه
لغزید وبا خود برد دست مهربان باد
گفتم علی برخاستم ناخواسته از جا
آمد صدای مادرم از کودکی در یاد
آن روز که دستم گرفت وپابه پا برد و
شدباقدم های نخست کودک خود شاد
گفتم علی گردون جوابم داد که یاهو
گفتم علی خورشید زد از آسمان فریاد
گفتم صراط مستقیم شهر ایمان کو
کوی علی را آیه هفتم نشان می داد
نور علی رنگین کمانی هفت رنگ از عشق
نوری که دارد از خداهفت اسم نه هفتاد
گفتم علی دستم شداز گرمای دستانش
سرشار از انگیزه های خلقت و ایجاد
گفتم علی ظالم به خود لرزید دیدم که
از نام حیدر زلزله در کاخ ها رخ داد
نادعلی خواندم پر از آرامشم امروز
زیرا به ذکرش بوده ام از کودکی دلشاد
حتی همه عیّارهای کهنه کار از کوه
با یا علی رفتند سمت چشمه اوتاد
گفتم علی" داد" است حتی یکنفرهم نیست
از هیچ مسلک پاسخش باشد علی بیداد
گفتم علی،....اکبرشتابان شدبه میدان و
گفتم علی،....اصغر زبانی از رجز بگشاد
گفتم علی دنیایی از عرفان و دانابی
شد در صحیفه جمع از اندیشه سجاد
آمدعلی موسی الرضا یکباره افتاده ست
شیرین ایران از دل عاشق ترین فرهاد
بعدا علی هادی شدو یک جامعه معنا
با یک زیارت کرده ناز یار را بنیاد
این سِر ،چه بوده در علی های زمان آیا
در دامشان افتاده صید و همچنین صیاد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
پیچیده بر نخیل تو هر تاک بیشتر
مست از سبوی اسم تو افلاک بیشتر
سوگند می خورم که صدای علی علی
از سنگ هم چکیده به پژواک بیشتر
آن شب که خاک بر سر اهل زمین شده
آغوش بوتراب شده خاک بیشتر
حال یتیم های پدر مرده پشت در
خیلی بداست دختر اسفناک بیشتر
زینب که سوخت ، شاعر او هم بسوزد از
این ماجرا که سوخته خاشاک بیشتر
زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از ادبخانه
#شاه_بیت ۹۹
گر سیزدهت را به علی صرف کنی
غم های دلت جمله به در خواهد شد
#ناصر_دوستی (معاصر)
@adabkhane
#بداهه_علوی
نهج البلاغه را اگر دویست بار بخوانم
جرداق هم شوم که خط تو را خوب بدانم
باید فقط به خودت باز اتکا کنم ای مرد
با یا علی مگر که در ته این چاه نمانم
زینت کریمی نیا
#چهارشنبه_امام_رضا_جان
اینجا چه خوب خاطره هایم کلید خورد
این پنجره چقدر دخیل و گره شمرد
فولاد می شوند پنجره هایی که سوی اوست
تنها نه درد دل که دلم را تمام برد
وقتی که عشق قال ففروا الی الرضا
باید که دل به کشتی دریای او سپرد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجزخوانی حماسی حاج محمود کریمی با زبان عربی به همراه ذکر الله اکبر زائران حرم مطهر رضوی
@AkhbareFori
#شب_های_جمعه_زیارتی
سلامی از افق عشق سوی دلدارم
به آنکه بی نیت افتاده دست او کارم
از این حرم به حرم از غریب سوی غریب
به رنگ سبز بهشت و به بوی افطارم
سلام از آنکه به ابن الشبیب می گوید
بخوان فقط ز حسین و بگو از آن یارم
سلام سبز بهاری سلام فروردین
از آنکه هر چه که دارم از او فقط دارم
به سوی قدس غریب از دیار قدسی طوس
سپس به مرقد سالارم و علمدارم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
نایب الزیاره دوستان در حرم مطهر رضوی
تقدیم به #غزه عزیز
از تو که ایستاده ای امروز یاد می گیرم ایستادن را
مثل آن کودکی که تمرین کرد روی پا کم کم ایستادن را
از تو که ایستاده ای ای نخل سبزتر از طراوت زیتون
مثل قدس سترگ و مستحکم مانده ای محکم ایستادن را
کودکان یونیسف آمده اند تا پس از چند ماه برخیزند
کودکت یاد داده آنها را نحوه ی باهم ایستادن را
می خورد بر زمین و برخیزد توی آوارها غزل ریزد
کودک تو حقوق می خواند مبحث در غم ایستادن را
بغض سنگین بادبادک ها ترکید و به اشک شد تبدیل
اشک اما به ابر هم فهماند بارش نم نم ایستادن را
بس همین رمز حسبنالله است باقی اش با بقیه الله است
پشت بر کعبه با جهان گوید رمز یک عالم ایستادن را
زینت کریمی نیا(شیدای زینب)
http://eitaa.com/sheydayezeynab
عید فطر مبارک
مثل هر ماجرای برد و باخت
یک نفر برد و یک نفر پرداخت
یک نفر در خودش فرو می ریخت
یک نفر با تمام سختی ساخت
بر درختی بهار گل می کرد
بر گل دیگری خزان می تاخت
بک نفر زیر سنگ شیطان بود
دیگری آن که سنگ می انداخت
رفت تا سال دیگری آید
زنده ام تا بیاید او یا نه ؟
ماه نو نیز پشت خم دارد
قاصد عید هم که غم دارد
همه جا در میان شادی ها
چشم ما اشک و گریه هم دارد
بی جهت نیست هر چه دارایی
مثل اینکه همیشه کم دارد
این همان راز شعر و شاعرهاست
غصه ای که به دل قلم دارد
جشن عید است و من به این فکرم
می رسم من به آرزو یا نه؟
کاش می ماند ماه با انسان
مثل جانی که مانده در جانان
برق چشمان کودکان می ماند
مثل لطفی که مانده در باران
همه شب های زندگی بودند
سرخوش از عشق و آیه وعرفان
بچه گنجشک ها نمی ماندند
هیچ جایی بدون آب و نان
هوس ماه واقعی کردم
می شوم با تو روبرو یا نه؟
باز در عشق جستجو کردم
سمت باب الجواد رو کردم
چه کنم سالهاست اینگونه
به هوایی لطیف خوکردم
سالها از زلال کوثر او
جان گرفتم و در سبو کردم
هدیه عیدمن همین بس که
سوی دیدار او وضو کردم
آسمان هم قنوت می خواند
می رسد او به آبرو یا نه؟
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab