#مظلومیت_عجیب_و_غریب_شیخ____فضل_الله_نوری_
هنوزصحبت#_شیخ__فضل_الله_نوری با مردم تمام نشده بودکه #یوسف_خان_ارمنی_عمامه را از سر شیخ برداشت وبه طرف جمعیت پرتاب کرد.
شیخ دل پردردی داشت فرمود:
((#هذه_کوفه_صغیره))
پس از #دار_زدن_و_شهادت_شیخ جماعت کثیری از به اصطلاح #مجاهدین و غیره ریختند توی حیاط وبا#قنداق_تفنگ_
و#لگدانقدر به آن جنازه زدند که#خونابه
از سر و صورت ودماغ و گوش آن بزرگوار برروی #محاسنش جاری شد😭😭😭
آنها که دستشان نمی رسید #اب_دهان_
می انداختند😭😭
#یک_مرتبه دیده شد یک نفر از سران
مجاهدین وارد حیاط نظمیه شد، مردم عقب رفتند وبرای او راه باز کردند
جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، جلو همه
#دگمه_های_شلوارش را باز کرد.........😭😭😭😭😭😭😭😭😭
به #سر_و_صورت آن جنازه.......
مردی نیز با لباس مشکی، عصا بدست وارد شد وهمین طور که تماشا می کرد به ترکی فحش نثار شیخ می کرد، این شخص کاردار #سفارت_عثمانی بود.
#قسم_به_مقدسات_عالم_در_گودال_کربلا_کوفیان_چنین_معامله_نکرده_بودند
#پیرم_خان_ارمنی (رییس نظمیه) قصد #سوزاندن جنازه را داشت ولذا حاضر به دادن ان نبود، بالاخره باتلاش بسیار زیاد
موافقت نمود و گفت:خیلی خوب، کفن کنید جنازه راتحویل آنها بدهید، مشروط به این که شبانه دفن کنند و هیچ گونه
صدا و عزاداری نباشد.....
کتاب اسلام مجسم آیت الله نوری همدانی ج1ص 188،187، 186با تصرف