💠کسی که این نماز را درآخرین روز ماه ذی الحجّه بخواند گناهان سال گذشته او بخشیده میشود
در آخرین روز ذی الحجه دو رکعت نماز خوانده شود: در هر رکعت 1 مرتبه سوره حمد و۱۰ بار سوره توحید، و 10 مرتبه آیه الکرسی. و بعد از نماز این دعا خوانده شود:
«اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ، وَ لَنْ تَرْضَهُ لِي، وَ لَمْ تَنْسَهُ، وَ دَعَوْتَنِي إِلَى التَّوْبَةِ مِنهُ بَعْدَ جُرأتِي عَلَيْكَ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي، اللَّهُمَّ وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي، وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ»
👈🏻مرحوم کفعمی می نویسد:
بعد از این دعا ، خداوند گناه سال گذشته این فرد را می آمرزد، و در این هنگام
😫شیطان فریاد بلندی می کشد و می گوید: چقدر در این سال خود را به زحمت انداختم.
📚(مصباح کفعمی، ص408)
@sheytan_rajim
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔻گاهی خدا با یک بلا یا سلب نعمت، نگاه ما را درست میکند
🔻مراقب باش نگاهت خراب نشود؛ گاهی برای درستشدنش رنج زیاد لازم است!
🔻 #زاویه_دید (ج۲)- ۲
🔸 ابلیس تا آخر عمر روی ما کار میکند که طرز نگاه ما را خراب کند. نباید طرز نگاه هرکسی را دریافت کنیم؛ باید بدانیم این کسی که دارد نگاهش را به ما منتقل میکند کیست و نگاهش چگونه است؟
🔸باید مراقب باشیم که نگاه و زاویۀ دید ما را خراب نکنند، اگر نگاه ما خراب شد گاهی برای درستکردنش درد فراوان و رنجهای سنگین لازم است.
🔸گاهی خدا میخواهد به بندهاش بگوید «فلان مشکلِ تو بزرگ نیست» ولی او قبول نمیکند و میگوید خیلی بزرگ است! لذا خدا یک مشکل بزرگ برایش پیش میآورد تا بفهمد مشکل بزرگ یعنی چه! گاهی با یک بلای سخت، میفهمی که نگاهت خراب بوده و باید درستش کنی.
🔸بعضی وقتها، از یک نعمت بزرگ برخوردار هستیم اما قبول نمیکنیم که این نعمت بزرگی است. لذا خداوند با سلب آن نعمت، نگاه ما را عوض میکند و آنوقت میفهمیم که واقعاً نعمت بزرگی بوده است.
👤علیرضا پناهیان
🚩دانشگاه هنر- ۹۶.۷.۷
👈 متن کامل:
panahian.ir/post/5576
@Panahian_ir
4- همنشینی با هوسرانان
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مُجالَسَةُ أهلِ الهَوى مَنْساةٌ للإيمانِ ، و مَحْضَرَةٌ للشَّيطانِ
امام على عليه السلام : همنشينى با هوسرانان باعث از ياد رفتن ايمان و حاضر شدن شيطان است. (نهج البلاغة : الخطبة 86)
و هم چنین داریم ، کسانی که ارزش عمر خود را دانسته اند با هر شخصی رفت و آمد نمیکنند و از لغو معرضند ( روی گردان )
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ( مومنون 3 )
https://eitaa.com/sheytan_rajim
وسوسه های شیطان
4- همنشینی با هوسرانان الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مُجالَسَةُ أهلِ الهَوى مَنْساةٌ للإيمانِ ، و مَحْ
در عصر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابى بود. بعد از جریاناتی عقبه، به یکتائى خدا و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) گواهى داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد.
این خبر به گوش دوست عقبه یعنى «ابى» رسید، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شدید کرد و حتى گفت: “تو از جاده حق منحرف شده اى”
و نیزگفت : “من از تو خشنود نمى شوم مگر اینکه در برابر محمد(صلی الله علیه و آله) بایستى و او را توهین کنى و… “
عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید.
دوست ناباب او «ابى» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و بدست رزم آوران اسلام کشته شد.
تا توانى میگریز از یار بد
یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
( منبع: داستان دوستان (اثر حجه الاسلام محمدی اشتهاردی) با اندکی تلخیص )
https://eitaa.com/sheytan_rajim
با عرض سلام خدمت اعضای محترم کانال
شاید بعضیا براشون سوال بشه که آیا ما فقط مشکل و مانعمون شیطانه ؟🤔
با عرض معذرت نخیر این یکیشه 😳
خاطره ای جالب از آیت الله علی صفایی حائری که نشان میده ما چقدر در طول روز اسیر هستیم
♦️طولانیه متن اما ارزش داره
👇👇👇
من شايد اوائل بلوغم بود كه بر خودم نظارتى را شروع كرده بودم و در چهار مسأله ارزيابى و تدبّر داشتم: (خلق - نفس - دنیا - شیطان )
الف- حالتهايم: مىديدم كه اميد، يأس و قدرت، عشق و نفرت، كينه، محبت، در من رخنه مىكنند و حالتهاى خستگى، وازدگى، هراس و تنهايى و ... در من رفت و آمد دارند.
ب- مىديدم از صبح كه پلك چشمهايم باز مىشوند تا شب چه كارهايى و حركتهايى براى من هست و چه سرعتها و شتابها و چه آرامشها و كندىهايى در كارهايم، همراهم هستند.
ج- با توجه به اين دو مرحله از حالتها و حركتهايم دنبال عامل و انگيزهى اينها راه افتادم كه محركهاى من چه چيزهايى هستند. راستى دنياى شلوغ و جالبى بود. مىديدم هر حركت سادهى من چقدر رابطه، چقدر بستگى دارد. حتى هنگامى كه دست به سرم مىكشيدم و يا گردنم را مىخاراندم و يا سرم را بر مىگرداندم و يا بر مىخواستم و يا آرام آرام از سرعت پاهايم كم مىكردم و يا سينهام را صاف مىنمودم و يا نفسم را در سينهام حبس مىكردم، مىديدم كه در تمام اينها چقدر عمق و معنا نهفته است.
اينجا بود كه با بازيگرىِ نفس آشنا شدم و ديگر در هر حركتى درسها مى ديدم و پيامها مىشنيدم.
يك روز با چند نفر از دوستانم از جايى مىگذشتيم. چند نفر از خانمهاى پوشيده، آرام مىرفتند. يكى از آنها كودكى را در بغل داشت، كودك سخت گريه مىكرد و دخترك او را عوضى بغل گرفته بود و به مادرش كه از دور مىآمد تشر مىزد كه بيا بيا بچهات را بگير، حوصلهام سر رفت. مادرش با او هنوز خيلى فاصله داشت و او هم به راحتى مىتوانست بچه را ساكت كند و لااقل مىتوانست او را درست بغل كند و اين طور ناشيانه او را به هق نكشد.
من بىاختيار خندهام گرفت، خندهى من و تمام حركتهاى او معناهايى داشتند. دوستانم بىتوجه بودند، از خندهام پرسيدند، گفتم كارهايى كه با سادگى از آنها مىگذريم، از اعماق خبر مىدهند.
به خاطر اين كه نشان بدهم كه هنوز دخترم و شوهر نكردهام و براى اين كه خواستگار بگيرم، بچهاى را كه مىتوانم بغل كنم عوضى مىگيرم و حرفى را كه مىتوانم به مادرم آهسته بگويم، كه چرا بچهات را نمىگيرى، بلند و خشن مىگويم و اين همه به خاطر اين است كه خودم را نشان بدهم كه هنوز بچهاى ندارم و خواستگار مىخواهم.
اين بازيگرىها در تمام حركتها نهفته است. تفاوت اين كه يك دسته محكوم اين عاملها هستند و ناخودآگاه، فرمانبردار هستند و يك دسته با آگاهى و توجه از اين بهره مىگيرند. تفاوت سادهها با شيطانها در همين است كه آن يكى را مىتوانى بخوانى، اما اين، سخت پيچيده و خودش را پنهان كرده است، در هر حال، هر دو همراه عاملهايى هستند كه آنها را به جريان مىاندازد. من مىخواستم اين عاملها را شناسايى كنم، جداً بىشماره بودند. هر حركت من از چند تايى از اينها مايه مىگرفت، مجبور بودم آنها را دسته بندى كنم.
يك دسته عواملى بودند كه در من غوغا داشتند. خواستهها، نيازها، هوسها و تحريكها، درونى خودم بودند كه آرامم نمىگذاشتند و به راهم مىانداختند؛ ♦️نفس.
گاهى خودم كارى نداشتم و ديگر تأمين شده بودم، ولى مىگفتم نمىشود نرفت، نمىشود نيامد. مردم حرف مىزنند. اينجا بود كه نگاهها، حرفها، توقعهاى مردم، مرا به حركت مىانداخت، مىچرخاند؛ ♦️خلق.
گاهى نه حرفى بود در بيرون و نه محركى در درون، اما جلوهها و زينتها، لذتها و شهرتها و ثروتها و رياستها، انسان را، نفس مرده را، آرزوهاى خفته را بيدار مىكردند و جان مىدادند و نمىدانى با چه شورى به راه مىكشيدند و چه شعلههايى در اين تنور خاموش مىآفريدند. ♦️ دنیا
گاهى نه حرفها و نه هوسها و نه جلوهها، هيچ يك از اينها در من اثرى نداشتند، اما وسوسهها، تلقينها، زير گوشىها مرا ضعيف مىكردند و به راه مىانداختند و توانم را مىبردند كه: يُوَسْوِسُ فى صُدُورِ النّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ. ♦️شیطان
و وسوسهگرهايى كه پنهانى و آرام از درون، عقلم را مىگرفتند، مهارم مىزدند و با من بحثها و گفت و گوها داشتند كه چرا نشستهاى؟ مگر پا ندارى؟ شايد مىترسى؟ مگر فلانى چه چيزى داشت كه نترسيد؟ اصلًا تو خيلى قوىتر هستى. چرا اين قدر عقب مىكشى؟ راه بيفت، زود باش، معطل نكن، آخ، اصلًا بنشين، خيلى زحمت نكش و ديگر نمىرسى، دير جنبيدى، نمىدونم شايد بهش برسى، نمىدونم. بدو بدو ...
اين وسوسهها و تحريكها را به راحتى در خودم مىشنيدم و با خودم ...
استاد علی صفایی حائری : روش نقد ج 2 ص 29
@sheytan_rajim
هدایت شده از عکس و کلیپ تربیتی
109.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه بخواهید چه نخواهید، محیط روی انسان به شدت تاثیر میگذارد. مراقب باشید کجا میروید و با چه کسی معاشرت میکنید.
@aksneveshte110
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) : همنشین خوب بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از همنشین بد است
@sheytan_rajim
🌿 جواب استاد صفایی به نامهی یک جوانِ گرفتارِ مشکلات جنسی
بسمه تعالى
حضور محترم برادر خوبم سلام
محسن جان نامه پر شور و صادقانه تو را خواندم از صداقت و از سوز تو لذّت بردم. گر چه تو در رنج و سختى دست و پا مىزنى ولى براى من كه علامت زندگى و حركت و مبارزه را در تو مىبينم اين تب و تاب و اين عكس العملهاى متفاوت معناى ديگرى دارد.
من به خاطر تجربههاى زيادى كه دارم براى تو چند نكته را بازگو مىكنم؛
1 ـ اين فراز و نشيبها تمام شدنى نيست. مادام كه راه نيفتادهاى مشكل برخورد و تصادف ندارى، فقط مشكل ماندن و گنديدن هست. با شروع حركت درگيرى شروع مىشود و با تصميم و انتخاب تو، مبارزه شدت مىيابد. هر چه قدر ارزش تو و انتخاب تو و عمل تو بيشتر شود، هجوم وسوسهها و شيطنتها زيادتر خواهد بود. من از هجوم وسوسهها و درگيرىها مىفهمم كه ارزش بيشترى به دست آوردهام. از هجوم راهزنها بايد بفهمى كه متاع و كالاى ارزشمندى دارى، پس براى مبارزه آماده باش! اين مبارزه در سه جبهه شكل مىگيرد :
در مرحله ذهن و شناخت،
در مرحله قلب و ايمان و عشق
و در مرحله عمل و تمامى زندگى.
هجوم وسوسه و شك عامل شناخت عميقتر و بينشتر است.
تو به جاى اين فرار و پنهان كردن، به شك جواب مناسبتر بده. سؤالاتت را جمع بندى كن و از شكها و وسوسههاى مهاجم سؤال كن و آنها را مرتب و منظّم بساز.
در مورد انسان و جهان و خدا و بهشت و جهنّم و دين و مذهب، برخوردهاى ريشهاى و بنيادى را آغاز كن، ولى اين تمام كار نيست. كار با عقب نشينى شيطان اين جبهه، تازه شهوات و جاذبههاى ديگر شكل مىگيرد. بعد شبهات، شهوات و جاذبهها سر بر مىدارند.
و هر روز يك جور شهوت؛ از شهوت جنسى و زن گرفته تا شهوت مال و ثروت و قدرت و رياست. شهوات را نمىتوان با حرف كنترل كرد. احساس را با احساس بزرگتر و عشق را با عشق نيرومندتر بايد مهار كرد. و اين جبهه دوم مبارزه است. و تازه علم و عشق براى مبارزه كافى نيست، كه با وجود ايمان باز هم انحراف و گرفتارى و وسوسه هست و اين است كه بايد در مبارزه توجّه داشت كه زمينه فساد را فراهم نكرد؛ مثل همان داستان ويدئو و حتّى براى تأمين نيازها و شهوات اقدام عقلايى كرد و براى انتخاب همسر از بستگان و اقوام، به صورت عقد بسته برنامه گذاشت و يا با ورزش و دوستان مناسب و دير به رختخواب رفتن، مبارزه را دنبال كرد. و تازه با اين همه شناخت و عشق و تمرين و واكسيناسيون، باز ممكن است كه انسان در عمل بلغزد و به فسادى مبتلا بشود، پس سعى كن كه زود باز گردى و توبه كن و نااميد نباش. گناهى كه به توبه متصل شود و تو را به خدا تسليم كند از طاعتى كه تو را مغرور سازد بهتر است.
2 ـ نكته دوم اين كه دوستان مناسب را جستجو كن و فضاى مناسب را فراهم كن. گوسفندِ تنها، طعمه گرگ مىشود. تنهايى آفت بدى است. در تنهايى به فكر توليد و تكثير باش و دوستان را خلق و يا كشف كن.
3 ـ به مشكلات هجوم بياور. زندگى يعنى مشكل و انسان يعنى كسى كه اين مشكلات را از ميان بر مىدارد، نه خودش را ببازد و خودكشى كند.
اگر مشكلات را محاصره نكنى، مشكلات تو را محاصره مىكنند و نااميد و ذليل مىسازند.
4 ـ براى تمركز جديد، شهوات را با ازدواج و يا ورزش و دوستان خوب كنترل كن.
و ترس از آينده و رنج نااميدى را با تكيه بر فضل خدا و محبّت او مهار كن؛ كه خود باختگى در شهوت و ترس و نااميدى سه پايه محكم شيطان هستند.
5 ـ در هر حال تو با اين همه افت و خيز طبيعى هستى و سعى كن به جريان بالاتر از اين طبيعت همگانى دست بيابى اين سعى شامل شناخت و عشق و تمرين و عمل و در هنگام ناتوانى و زمين خوردن حتى عجز و اضطرار تو مىشود؛ كه «أَمَّن يُجيبُ الْمَضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» را فراموش مكن و مؤمن عاجز مىشود اما مأيوس هرگز.
با انتظار رشد بيشتر.
على صفائى حائرى- 25 / 8 / 75
📚 مشهور آسمان، ص 244
📚 رد پای نور در خاطرات من، ص 74
@sheytan_rajim
#تشکیک در عزاداری امام حسین ع شغل شیاطین
لَقَدْ قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص حِينَ أَخْبَرَنَا بِهَذَا الْخَبَرِ أَنَّ إِبْلِيسَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ يَطِيرُ فَرَحاً فَيَجُولُ الْأَرْضَ كُلَّهَا فِي شَيَاطِينِهِ وَ عَفَارِيتِهِ فَيَقُولُ يَا مَعْشَرَ الشَّيَاطِينِ قَدْ أَدْرَكْنَا مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ الطَّلِبَةَ وَ بَلَغْنَا فِي هَلَاكِهِمُ الْغَايَةَ وَ أَوْرَثْنَاهُمُ السُّوءَ إِلَّا مَنِ اعْتَصَمَ بِهَذِهِ الْعِصَابَةِ فَاجْعَلُوا شُغُلَكُمْ بِتَشْكِيكِ النَّاسِ فِيهِمْ وَ حَمْلِهِمْ عَلَى عَدَاوَتِهِمْ وَ إِغْرَائِهِمْ بِهِمْ وَ بِأَوْلِيَائِهِمْ حَتَّى تَسْتَحْكِمَ ضَلَالَةُ الْخَلْقِ وَ كُفْرُهُمْ وَ لَا يَنْجُوَ مِنْهُمْ نَاجٍ.
آن موقعى كه پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اين خبر را بما مي داد ميفرمود: شيطان در آن روز براى خوشحالى كه دارد پرواز ميكند و در كل زمين جولان میدهد و به شياطين خود مىگويد:
اى گروه شياطين! ما مطلوب خود را از فرزندان آدم دريافت نموديم و هلاكت آنان را بنهايت رسانديم و بدی را برای آنان به ارث گذاشتیم. مگر آن افرادى كه به اين گروه (یعنی سیدالشهداء و اهل بیت) متوسل شوند. شما همّ و توان خود را در این قرار دهید كه در دل مردم نسبت به ایشان شک ایجاد کنید، مردم را بر دشمنى آنان وادار كنيد، مردم را با ايشان و دوستانشان دشمن نمائيد تا پايه گمراهى خلق و كفرشان مستحكم شود و احدى از آنان نجات پيدا نكند.
https://eitaa.com/sheytan_rajim