eitaa logo
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
1.7هزار دنبال‌کننده
496 عکس
88 ویدیو
42 فایل
برای معرفی عرفا و اولیا الهی گمنام ، میتوانید ، به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی مرحوم حاج محسن عسکری ، شهر : 2️⃣قسمت دوم : 🌿بزرگترین رویداد زندگی مرحوم حاج محسن عسکری از زبان خودش «وقتی به تهران آمدم، یک روز در حالی که خیلی خسته شده بودم در خیابان‌های تهران از این طرف به آن طرف می‌رفتم و راه را گم کرده بودم. گذرم به هیأت آذریبایجانی ها افتاد. آنجا بود که با حاج رسول آشنا شدم و رسم عاشقی را آموختم. او یکی از عاشقان و شیفتگان حسینی و واقعاً دیوانه امام حسین علیه السلام بود. وقتی او به گریه می‌افتاد، انگار چهره‌اش و شکل صورت او را به دیوانگی و عاشقی امام حسین علیه السلام نقش می‌بستند.» «اگر گاهی کسی او را به‌طور مثال در روزهای تاسوعا و عاشورا می‌دید که با مشت بر سرش می‌زد برایش زننده نبود. او هر کاری را که در عزاداری‌ها انجام می‌داد، برای کوچک و بزرگ و زن و مرد و پیر و جوان گریه‌آور بود؛ حتی اگر کسی تا آن موقع برای امام حسین علیه السلام اشکی نریخته بود، زمانی که حاج رسول را در حال گریه و ناله می‌دید به گریه می‌افتاد.» ــــــ همه افرادی که مثل حاج محسن ضجه‌ها و حالت‌های عاشقانه رسول ترک را دیده‌اند به‌محض شنیدن نام او به یاد آقا و مولای رسول ترک، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می‌افتند. حاج محسن با یادآوری نام دوستش در حالی که حس عجیبی در وجودش می‌نشیند، می‌خواند: «عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست/ تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست/ اجزای وجودم همگی دوست گرفت/ نامی است ز من بر من و باقی همه اوست» 🌱به حرف‌ها توجه نکن این پیرغلام اهل‌بیت علیه السلام با بیان اینکه اگر چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن باشد آنچه در مجالس امام حسین علیه السلام هست همه معادلات زندگی افراد را تغییر می‌دهد و سامان می‌دهد صدایش به لرزه می‌افتد و می‌گوید: «خوب یادم می‌آید یکی از افرادی که در زمان طاغوت همیشه به هیأت می‌آمد، سرهنگ آقا صفی بود. با اینکه همیشه لباس‌های مرتب و به روز تن می‌کرد، ولی با لباس فرم به مجالس روزهای جمعه می‌آمد. خیلی دوست داشتم دلیلش را بدانم اما جرأت نمی‌کردم بپرسم. زمانی خیلی بار انتقادات از ایراد گرفتن شاعران و مداحان هیأت‌های تبریز روی من بود. یک روز سرهنگ جلوی مرا گرفت و گفت: می‌دانی چرا من با این لباس نظامی و رسمی به هیأت امام حسین علیه السلام می‌آیم؟ من که مدت‌ها این سؤال در سرم بود، گفتم: بفرمائید چرا؟ دستش را بر شانه گذاشت و گفت: به این دلیل که همه بدانند در دستگاه امام حسین علیه السلام اگر سرهنگ هم باشی سربازی بیش نیستی و باید نوکری کنی. بارها دیده‌ای که من با این لباس، دیگ غذا را جابه‌جا می‌کنم. حتی کفشداری هیأت را می‌کنم. می‌دانی چقدر بابت این کارهایم مرا از طرف ارتش بازخواست کرده‌اند؟ شاید به‌اندازه موهای سرت؛ ولی باور کن هر بار دستشان به گرد پایم هم نمی‌رسد. چون به اهل‌بیت علیه السلام چسبیده‌ام. اگر دستت می‌اندازند که ایرادشان را می‌گیری تا مجلس امام حسین علیه السلام پربار شود غصه نخور؛ برو مداح شو و خودت بخوان. درس‌ات را بخوان. چه عیبی دارد در دستگاه امام حسین علیه السلام مهندسی نوکر باشد.» 🍀وقتی مداح شدم وقتی انسان در مسیر درست حرکت کند به‌جایی می‌رسد که چاره‌ای جز تسلیم شدن ندارد. این پیرغلام اهل‌بیت علیه السلام در حالی‌ که دستانش را به نشانه تسلیم بالا می‌برد، می‌گوید: «اینجا بود که تصمیم گرفتم مداحی را شروع کنم و تحصیلاتم را تا جایی که می‌توانم ادامه دهم. اوایل که شروع به خواندن کردم، صدایم گیرایی نداشت. مجلس خراب‌کن بودم. یک روز یکی از کفش جفت‌کن‌های هیأت به من گفت: فلانی تو مجلس را خراب می‌کنی؛ از این هفته دیگر خودت نیا. چون همه به من می‌گویند که بگو این آقا دیگر نیاید. آن موقع از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شدم و دلم شکست. در آن حال به حضرت زهرا (س) متوسل شدم تا عنایتی کنند.» حاج محسن نرم نرم ادامه می‌دهد: «آقای ذهنی‌زاده از شاعران خوب تبریز در جلسه ما می‌خواند. یک روز که ایشان سرماخوردگی عجیبی داشت به ایشان پیشنهاد کردند که بخواند. گفت که مریض است و نمی‌تواند بخواند. گفتند یک چهار خطی بخواند. ایشان با همان حال بیمار و میان سرفه‌هایش خواند. مجلس تقریباً گرفت. آنجا بود که با خودم گفتم این می‌تواند نوعی سبک باشد. چرا من این‌جوری نخوانم. حالا که صدا ندارم. الآن خیلی افراد هستند که عین من می‌خوانند. بعد از اینکه من این‌طوری خواندم، این‌جور خواندن باب شد.» حاج محسن می‌گوید که قریب به ۵۰ سال در هیأت‌های فارسی‌زبان مثل «فاطمیون» و «بنی‌فاطمه» می‌خواند: «دکلمه‌خوانی در قدیم نبود؛ بیشتر شاعران برای محافل خودشان، دکلمه و با صدا می‌خواندند. یکی از ویژگی‌های خواندن در بین فارس‌ها و آذری‌زبان‌ها صداست.» @shia5t
معرفی مرحوم حاج محسن عسکری ، شهر : 3️⃣قسمت سوم : 🎙گوشه ای از مصاحبه عقیق با مرحوم حاج محسن عسکری : ❓چطور شد که شما پایتان به مجالس فارسی زبان باز شد؟ روز ششم محرم زمان هویدا هیئت دولت قرار بود بیاید مسجد آذربایجانی ها. آقای فلسفی در مسجد آذری ها منبر می رفت، قرار شده بود که بعد از ایشان یک نفر یک ربع بخواند چون نمی‌شد هیات دولت خیلی در مجلس بماند.قبلاً برنامه شده بود که یک نفر انتخاب بشود که بعد از آقای فلسفی بخواند. گفتند که کی بخواند؛ چون چند خواننده قوی بود در تهران. آقای حاج حسین برنجی و آقای حاج حسین جهاز چی و چند نفر خواننده معروف در تهران بود. اما قرعه به نام من افتاد. در آن روز خوشبختانه شعری قوی كه آقای ذهنی زاده ساخته بود و فرستاده بود را خواندم؛ این را رادیو صبحش پخش کرد. این پخش شد و حاج عباس زریباف از هیات بنی فاطمه آمدند دنبال من. يك قسمت از شعر که یادم هست این بود: آزادگان عالم و مردان روزگار شیران شرزه در همه میدان کارزار در مکتب حسین علی خوانده اند و بس درس شجاعت و عزت و شرف و وقار گردن به بند بندگی کس نمی نهم گر زیر تیر دشمن و گر بر فراز دار دنیا به دیده دلشان پست و بی بهاست نام نکوی مرد به از قصر زرنگار در مکتب حسین صغیر و کبیر نیست گو پیر سالخورده و گو طفل شیرخوار اینها را خواندیم و مرحوم سراج شنیده بود و آمدند دنبالم و رفتیم و با ايشان آشنا شدیم و انصافاً خیلی حق گردن من دارد شيخ رضاسراج. ❓دوست داشتید که پسر داشتید و جای شما را می گرفت. مداح می شد. دوست داشتم پسندم آنچه را جانان پسندد. ولی اگر پسر داشتم در این شرایط نمی گذاشتم مداح شود. چون فضای هیئات امروز را نمی پسندم. ❓خیلی سیاه نمی بینید، نیمه خالی لیوان را نمی بینید؟ خیلی سیاه می بینم و حق دارم. ببینید امام حسین(ع) شهید نشده که من مغازه زرگری باز کنم. من نمی گویم که پول گرفتن ایرادی دارد .ائمه دادند و اینها هم گرفتند، فروختن ایراد دارد. تعیین کردن ایراد دارد. هر چی بدهی کم است و هر چه بگیرد زیاد است. اگر بخواهد امام حسین(ع) را بفروشد هر چی بدهد کم است. اما اگر بخاطر دلش باشد هر چی بگیرد زیاد است. ❓به نظر شما مداحی یک چیز ذاتی است یا اکتسابی؟ می خواستم بدانم که اگر من کلاس بگذارم و مداحی را آموزش دهم آیا آخرش مداح از آن بیرون می آید یا نه؟ اولاً این را باید بدانند که خیلی ها بودند آمدند که خیلی فوری هم فراموش شدند. خیلی ها ماندگار شدند. خیلی از شاعرها را که معروف شدند معلوم است که امضا کردند و معروف شده. این شعر«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»را هر کسی که یک مقدار ادبیات بداند می فهمد نه مراعات نظیر دارد و نه قواعد ادبیات ولی معروف شده. معلوم است که خودشان امضا کردند و این را گرفتند . خوانندگی هم همین است . من گاهاً در خلوت خودم می گویم که یا اباعبدالله بعد از پنجاه سال نمی توانی به من بگویی برو. پنجاه سال من را نگه داشتی. اگر به دردت نمی خوردیم همان روز اول ما را رها می کردی. علاقه را گرفتن و یا توفیق را ازما گرفتن که برای این ها سخت نبود و کاری نبود. قبول کرده منتها باید این قبولی را مراعات کنند.همه مداحان و هیئتی ها . بدون دعوت نمی شود جایی رفت . بدون اجازه پیش مدیرکل نمی شود رفت. دستگاه امام حسین(ع) خیلی بالاتر از این هاست. مسلماً اجازه داریم بیاییم. منتها این جاش خیلی قابل تأمل است که دعوت شدیم ولی اسم مان را قلم نزنند.دفعات بعد از قلم نیفتیم. همیشگی باشیم. @shia5t
معرفی مرحوم حاج محسن عسکری ، شهر : 4️⃣قسمت چهارم : 🎙گوشه ای از مصاحبه عقیق با مرحوم حاج محسن عسکری : ❓شعر های خودتان را هم می خوانید در جلسات؟ خیلی جوان بودم و به آقای ذهنی زاده خیلی علاقه داشتم و شعر های ایشان را بیشتر می خواندم. تابستان بود و خانواده اش رفته بود ارومیه و من رفته بودم که پیش ایشان باشم. نصف شبی دیدم که صدای ناله و زاری و گریه می آید. خوابیده بودم. خیال کردم که ایشان برای نماز شب بیدار شدند . نفس هایم را حبس کردم که حال ایشان را نگیرم. نیم ساعت گذشت که دیدم نه فقط گریه می کند. یک تکانی خوردم که متوجه شد که من بیدار شدم. گفت که داداش بیدارت کردم. گفتم که حاج آقا من بیدار بودم. گفت که داداش حالا که بیدار شدی یک بیت شعر به ذهنم رسیده، اجازه بده چراغ راروشن کنم حیف است. تا اسم شعر را شنیدم مثل فرفره پریدم و کاغذ و مداد را آوردم و حالا ۳ نیمه شب،این یک بیت را از روی یک روایتی که از خانم زینب(س) نقل است که آن شب یک بیت شعر کرده بود، نوشته بود که «به سایه ی شتری زآفتاب برده پناه/کسی که عالم امکان به زیر سایه ی اوست» خیلی شعر است. دقیقاً ۳۰ سال بعد از این شعر زنده بود. شاید بیش از ۳۰۰ تا بیت شعر گفته بود ۳۰ سال بهش التماس کردم که بابا این بیت را دو تا کن که ما ازش استفاده کنیم.می گفت که آن حال بیاد تا من بیت دومش را بگویم. رهبر جمله زیبایی دارد ولی متأسفانه زیاد پرورده نشد. در یکی از مجالس مقدمه محرم فرمودند که مداح مادح خودش می باشد. یعنی چه. یعنی من علی را نمی توانم معرفی کنم خودم را معرفی می کنم. من علی را اینقدر شناختم و لیاقت علی شناسی بیشتر از این نداشتم. خودم را مدح می کنم علی را نمی توانم معرفی کنم. قدرت شناختم از علی این قدر است. «کرده خدا بهشت را خلق برای فاطمه/بوی بهشت نشنوی جز به رضای فاطمه» نظرم در این بیت شعر است. «منطق لال من کجا مدح و ثنای او کجا/ کرده خدای لم یزل مدح و ثنای فاطمه» اگر یک کنکور پروین شناسی بگذارند من را نمی گذارند که تو از پروین چه می دانی. یک کنکور حافظ شناسی باشد مولوی شناسی باشد باید کسی که دکتری حافظ شناسی داشته باشند برود. می خواهم بگویم که پروین اعتصامی را معرفی نمی توانم بکنم آمدم حضرت زهرا(س) را معرفی کنم. آمدم حضرت سید الشهدا(ع) را معرفی کنم. نه خودم را معرفی می کنم که من اینقدر حضرت سیدالشهدا(ع) را می شناسم به عنوان شاعر. هر وقت توانستم که چنین شعری بنویسم چاپ می کنم. ❓حاج آقا فرمودید که ۵۱،۵۲ سال دم زدن در دستگاه ابا عبدالله و خواندن در غم و شادی اهل بیت(ع) و نوکر این خانه بودن چیزی هست که از اهل بیت(ع) بخواهید به شما بدهند یا نگهش دارند؟ سر امام حسین(ع)، سر مبارک، دست خیلی ها افتاده. دست شمر افتاد، دست خولی افتاد، دست راهب افتاد، چقدر فرق کرد. آن سعادت دنیا را در یک شب گرفته ، او یک عمر ساربان امام حسین(ع) بوده، شب آخر آمده انگشتش هم بریده و رفته. بعد از پنجاه سال یا دویست سال هم که باشد باید تو خوف و رجا بود. باید بگوییم که اللهم اجعل عواقب اموری خیرا. 🍁کاش آقا به استقبالم بیایند از حال خیلی از نوکران اباعبدالله علیه السلام شنیده‌ایم که لحظه آخر عمر زمزمه و حالی خاص داشتند. عسکری درباره آخرین آرزوی زندگی‌اش می‌گوید: دوست دارم و امیدوارم که لحظه مرگم آقا به استقبالم بیایند و من هم بلند شوم و بگویم آقا ممنونتم. ۵۰ سال است که می‌خوانم و حالا مزد این‌ها را می‌خواهم. در طریق نشر دین و بسط کیش/ با وقار زینبی رفتم به پیش/ یا بلند می‌شوم می‌گویم که آقا من همان هستم که ۵۰ سال است که می‌خوانم: جانبازی و مرگ سرخ و شمشیر/ بهتر ز حیات ننگ و تحقیر/ بیعت نرسد به روبه از شیر/ باران اگرم ببارد از تیر/ این ره بروم که راهم این است. در طریق نشر دین و بسط کیش / با وقار زینبی رفتم به پیش یا بلند می شوم می گویم که آقا من همان هستم که پنجاه سال است که می خوانم: جانبازی و مرگ سرخ و شمشیر/ بهتر زحیات ننگ و تحقیر بیعت نرسد به روبه از شیر/ باران اگرم ببارد از تیر این ره بروم که راهم این است 🍂سرانجام ایشان 28 آبان ماه 1399 شمسی ، بعد از نزدیک به پنجاه سال شاعری و مدیحه سرایی اهل‌بیت (ع) ،بر اثر بیماری به دیدار حق شتافت و در شهر تبریز ، در قبرستان وادی رحمت ، قطعه صدیقین به خاک سپرده شد. @shia5t
☀️تغییر مسیر زندگی افراد ، در راه اهل‌بیت علیه السلام ادامه مطلب در پست بعدی👇👇👇 @shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
☀️تغییر مسیر زندگی افراد ، در راه اهل‌بیت علیه السلام ادامه مطلب در پست بعدی👇👇👇 @shia5t
☀️تغییر مسیر زندگی افراد ، در راه اهل‌بیت علیه السلام 👤مرحوم حاج محسن عسکری از دلسوختگان حسینی : 🔻خیلی‌ها دقیقاً این شرایط را با تمام وجودشان لمس کرده‌اند که وقتی کسی در مسیر امام حسین علیه السلام قدم برمی‌دارد، زندگی‌اش آسان و روان می‌شود. «امثال حاج رسول (تُرک) که مورد عنایت امام حسین علیه السلام قرار گرفته‌اند، زیاد هستند ولی متأسفانه برخی افراد فکر می‌کنند اینها بر مبنای خواب یا ساختگی است. باید بگویم که این دست از آدم‌ها سخت در اشتباه هستند. چون نمی‌توانند فراتر از مسائل دنیوی را ببینند و درکی در برابر واقعیت‌های عرفانی داشته باشند. ولی برای دیدن این داستانی که تعریف می‌کنم به تبریز بیایند تا نشانشان دهم. در یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان ۲ مرد مست از کوچه ما عبور می‌کردند. در خانه ما باز بود. آنان وارد شدند. وقتی دیدند که ما روضه می‌خوانیم گوشه‌ای نشستند و بدون توجه شروع به صحبت با هم کردند. وقتی مجلس تمام شد یک لیوان وسط هیأت دیدند. یکی از آن‌ها گفت: این را بردار زیر پای کسی نرود. آن ۲ نفر با همان حال از هیأت بیرون رفتند. همان شب هر دوی آن‌ها یک خواب مشترک می‌بینند که حضرت عباس علیه السلام در مجلسی که حضرت زهرا (س) نشسته‌اند، فهرست خادمان مجلس را برای بانو قرائت می‌کند. حضرت زهرا (س) هم پاداشی برای هر یک در نظر می‌گیرد. وقتی اسم‌ها تمام می‌شود خانم می‌فرماید: کسی دیگر نمانده است؟ حضرت ابوالفضل علیه السلام می‌فرماید: ۲ مرد مست هم بودند که با کمال بی‌ادبی در مجلس نشسته بودند. خانم می‌گوید: اسم آن ۲ نفر را هم به‌عنوان خادم بنویسید. یکی از آن‌ها لیوانی را بر سر راه گریه‌کنان پسرم دید و به دیگری گفت که آن را بردارد. فردای آن روز آن ۲ نفر پیش من آمدند و با چشمی گریان خوابی را که دیده بودند تعریف کردند. من هم به آن‌ها گفتم: شما راهی را رفتید که اشتباه بود. اما حالا می‌توانید برگردید و از رستگاران و صالحان شوید و توبه کنید. اکنون آن ۲ نفر از خادمان دستگاه امام حسین علیه السلام هستند.» @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره ی مرحوم حاج محسن عسکری از مرحوم آیت الله بهجت در مورد عظمت مقام حضرت زهرا سلام الله علیها 👤مرحوم حاج محسن عسکری : این شعر را در مجلسی در خدمت مرحوم آیت الله بهجت خواندم که : بوسه اش نی ز روی عادت بود بلکه از امر حق اطاعت بود بعد از مجلس خدمت آیت الله بهجت رسیدم و در مورد درستی یا نادرستی خواندن این غزل سوال کردم؛ ایشان فرمود: هر جا دیدی خریدار دارد ، حتما این غزل را بخوان از زبان بنده هم نقل کن : رسول‌خدا حتی یک‌بار هم برای بوسیدن دست حضرت زهرا سلام الله علیها دست ایشان را بالا نیاوردند، بلکه همیشه خودشان خم می‌شدند و دست خانم را می‌بوسیدند... @shia5t
27.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مداحی که در حضور علامه امینی شعرش را فراموش کرد. مرحوم حاج محسن عسگری از دلسوختگان حسینی در این کلیپ ، نکاتی مهم و قابل استفاده به مداحان و شاعران و خادمان حسینی می گوید... @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره ی مرحوم حاج محسن عسگری از مرحوم علامه امینی نام حسین (ع) بس است برای گریستن... @shia5t
📸عبد صالح خدا مرحوم حاج آقای ابوالحسنی و دلسوخته ی آستان حسینی مرحوم حاج محسن عسکری محرم ۱۳۸۵ حسینیه زینبیون هییت انصار الزهراء تهران @shia5t
از چپ : مرحوم فخر الذاکرین مرحوم حاج فیروز زیرک کار دلسوخته ی آستان حسینی مرحوم حاج محسن عسکری @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روزی از مرحوم ایت الله بهجت در مورد یکی از روضه ها سوال کردم... 🎙مرحوم حاج محسن عسکری @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞برنامه "با حسين(علیه‌السلام) حرف بزن" و صحبت های مرحوم حاج محسن عسکری ديدن تو را هميشه اطراف حسين! @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از درگه هر ناکس و کس ،روی بتابید شاهنشه ما ، بنده نواز است ، بیایید 🎙مرحوم حاج محسن عسکری @shia5t
👤آقای رحیم مالکی : چندسال پیش بود ماه محرم نزدیک شده بود. افتخار داشتم درهیئتی خدمت حاج‌‌محسن‌ (عسکری) باشم روضه حضرت ابوالفضل(ع) میخوندن وسط روضه گفت : روی سخنم با مداحان جوان هست؛ جوان روز عاشورا نزدیکه آن روز هرجا که رفتی واسه روضه خوندن ، مبادا بعد روضه تو دلت خوشحال بشی عجب مردم رو گریوندم!عجب روضه ای خوندم! این گناه هست و تاوان سنگینی باید بپردازی! @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر حاجت و مطلب زِ خدا میطلبی تو ، مردانه بزن دست به دامان ابوالفضل ع 🎙با نوای حاج محسن عسکری @shia5t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره ی مرحوم حاج محسن عسکری از استاد شهریار و بهترین شعر استاد شهریار 👤مرحوم حاج محسن عسکری از دلسوختگان حسینی : به استاد شهریار گفتم شما هم در حق امام حسن مجتبی علیه السلام جفا کرده ای . گفت: چرا؟ گفتم :چرا که برای امام حسن علیه السلام شعری نسروده ای . استاد شهریار گریه اش گرفت و گفت: فلانی من بهترین شعر عمرم برای امام حسن مجتبی علیه السلام است. گفتم من ندیدم. گفتند از قضا از بر هستی و خیلی ها این شعر را حفظ اند ، منتهی توجه نکرده ای ولکن دقت نمیکنند، ان شعر را برای امام حسن مجتبی ع سروده ام. پس از ان شروع کرد معروف ترین غزلش را خواند که شاید ندانید برای امام حسن مجتبی ع سروده اند و مناسبت هایش را هم شرح داد که من هم شرح می دهم برایتان : تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آئی که نیستم در آستان مرگ که زندان زندگیست تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل یک روز خنده کردم و عمری گریستم طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم گوهرشناس نیست در این شهر شهریار من در صف خزف چه بگویم که چیستم @shia5t
مزار مرحوم حاج عبدالعظیم ذهنی زاده تبریزی شاعر توانمند اهل بیت و از اساتید حاج محسن عسکری (قبرستان وادی رحمت تبریز) @shia5t
📸ادب و تواضع دلسوخته ی آستان حسینی ، مرحوم حاج محسن عسکری به روایت تصویر آیت الله جوادی آملی نقل می کند که به علامه طباطبایی عرض کردم : آقا! درس اخلاقی بفرمایید.ایشان فرمودند: اخلاق گفتنی نیست، عمل کردنی است. مرحوم حاج محسن عسکری در این تصویر ، ادب و تواضع و اخلاق را به صورت عملی آموزش می دهند. اما نکته ی مهم در این عکس این است که این سه بزرگواری که نشسته اند ؛ اگر چه مرحوم عسکری از روی ادب تواضع بدین شکل نشسته اند ، اما بدیهیات ادب حکم می کند که اگر حاج محسن عسکری ریششان را در آستان حسینی هم سفید نکرده بودند و یک فرد معمولی هم بودند ، چون سنشان از ان سه بزرگوار بیشتر است ، یکی از این بزرگواران باید جای خود را به ایشان می دادند که ایشان بنشینند یا این که یک صندلی برای ایشان می اوردند و اگر ایشان قبول هم نمی کرد که در صندلی بنشیند ، به احترام ایشان ، باید ان سه بزرگوار نیز در روی زمین می نشستند.انتشار چنین تصاویری صورت خوشی ندارد ، خصوصا که یک روحانی بدین شکل بنشیند و پیرمرد ریش سفیدی بدین صورت در کنارش باشد ، مخاطبی که اشنایی با مرحوم عسکری ندارد ، برداشت اشتباه از این تصویر می کند و به روحانیت نیز بدبین می شود، که چرا احترام نمی گذارد به افراد پا به سن گذاشته.این مطالب از این باب عرض شد که عزیزان در موقع عکس گرفتن یا دیدار با خوبان و افراد پا به سن گذاشته ، حتما به رعایت کردن ادب و احترام و شان ان بزرگوران توجه داشته باشند. @shia5t
مزار دلسوخته ی آستان حسینی مرحوم حاج محسن عسکری ، در قبرستان وادی رحمت تبریز ، قطعه صدیقین @shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
معرفی مرحوم حاج محسن عسکری ، شهر #تبریز : 1️⃣قسمت اول : 💢حاج محسن عسکری ، از دلسوختگان و دلدادگان
🔻برای دسترسی به ابتدای مطالبِ مربوط به معرفی زندگینامه ی دلسوخته ی آستان حسینی مرحوم حاج محسن عسکری در کانال ، به لینک زیر مراجعه فرمایید : eitaa.com/shia5t/1018 @shia5t
معرفی آیت‌الله حاج میرزا علی آقا شیرازی (اصفهانی) ، شهر : 1️⃣قسمت اول ⭕️عارفی که نهج‌البلاغه مُجسّم و مُسلّم بود «حاج میرزا علی آقا شیرازی» (۱۳۷۵-۱۲۹۴ ق)، فقیه ، عارف ، حکیم، زاهد عابد، ادیب و طبیب ماهر، از مفاخر علمی و عملی شیعه و از شاگردان سید محمدباقر درچه‌ای و آخوند کاشی بود. وی مبنای درس اخلاق و جلسات وعظ خویش را بر محور نهج البلاغه قرار داد و گروه کثیری از شهرهای مختلف در محضرش گرد آمدند. شهید مطهری از شاگردانش، وی را «نهج البلاغه مجسم» می دانست. ☀️در شیراز دیده به جهان گشود؛ اما از آنجا که سال‌های بسیاری از عمر خود را، چه در دوران تحصیل و چه در دوران تدریس، در اصفهان سپری کرد، به "اصفهانی" هم مشهور شد. او تحصیلات خود را در شیراز آغاز کرد و سپس راهی اصفهان شد تا محضر بزرگانی مانند آیات آخوند ملا محمد کاشی، جهانگیر خان قشقایی، شیخ اسدالله قمشه‌ای، شیخ عبدالحسین محلاتی و میرزا کمال الدین ابوالهدی کرباسی را درک کند. میرزا علی در اصفهان، همچنین از درس سراسر معنویت آیت‌الله سید محمدباقر دُرچه ای نیز بهره مند و جذب معظم له شد. باید گفت همه این استادان، از برترین دانشمندان و انسان های با تقوا زمان خود بوده‌اند که به طور مثال به نقل قول آیت‌الله بروجردی درباره آیت‌الله آخوند ملا محمد کاشی اشاره می‌شود:"ایشان مجتهد در معقول و منقول بود که هنگام شب و سحر، ذکر ملکوتی "یا سُبّوح" و "یا قُدّوس" از حجره این حکیم الهی بلند بود؛ تا آنجا که برخی بزرگان نقل می‌کردند که وقتی ایشان ذکر می‌گفت؛ گویی درختان هم با ذکر وی هم نوا می‌شدند." علاقه میرزا علی به طب قدیم هم سبب شد تا وی به محضر حاج میرزا محمدباقر حکیم باشی بشتابد و از درسش استفاده کند. و اما هجرت به عراق، سکونت در جوار بارگاه نورانی امام امیرالمؤمنین (ع) و استفاده از درس علمای بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف، بخش دیگری از زندگی سراسر نور آیت‌الله میرزا علی آقا شیرازی است؛ آنجا که در درس آیات شیخ الشریعه اصفهانی، ملأ محمدکاظم خراسانی و سید محمدکاظم طباطبایی یزدی حاضر شد و خوشه‌ها برچید. پس از آن بود که آیت‌الله میرزا علی شیرازی به اصفهان بازگشت و به تدریس روی آورد و وقتی از وی تقاضا شد تا درس اخلاق بگوید، تمرکز خود را بر متن کتاب شریف نهج البلاغه قرار داد و از آن پس، هیچ درسی نمی‌گفت مگر آنکه از اقیانوس عمیق و شگرف نهج البلاغه هم گوهری بر می‌گرفت و به شاگردان تقدیم می‌کرد. چنین شد که نهج البلاغه به محور درس‌های این عالم ربانی تبدیل شد و حتی طلابی از عتبات عالیات هم برای درک درس اخلاق و مواعظ تأثیرگذار او به اصفهان می‌شتافتند. آوازه آیت‌الله میرزا علی آقای شیرازی چنان گسترده شد که وقتی آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی تصمیم گرفت تا درس اخلاقی در حوزه علمیه قم سامان دهد، با وجود بزرگان زیاد در این حوزه مبارکه، از معظم له دعوت کرد تا از اصفهان به قم بیاید و درس بگوید؛ امری که شهید مطهری را با آیت‌الله میرزا علی شیرازی آشنا کرد و سبب شد تا شهید مطهری، روزهایی از هفته را به اصفهان برود و از دریای دانش آن استاد بزرگ بهره مند شود. همین امر سبب شد تا رابطه‌ای عمیق بین این استاد و شاگرد ایجاد شود و پس از آن بود که گهگاهی، آیت‌الله میرزا علی آقای شیرازی هم به قم می‌آمد و در حجره شهید مطهری اقامت و با علما و مراجع دیدار می‌کرد. اینچنین است که علاوه بر آیت‌الله مطهری بزرگانی مانند آیات سید روح الله خاتمی، شیخ احمد فیاض و همچنین آیات مشکات و ملکان و استاد سید جلال الدین هُمایی از خرمن وجودی آیت‌الله میرزا علی آقا شیرازی بهره بردند و سیراب شدند.فقیه عارف حاج آقا رحیم ارباب نیز از شاگردان خاص حاج میرزا علی آقا بود، وی به حاج آقا رحیم احترام بسیاری می گذاشت و در اصفهان به نماز جمعه او حاضر می شد. و اما آیت‌الله شیخ جواد جبل عاملی، یکی دیگر از شاگردان استاد است که درباره وی می‌گوید:"خدمت حاج میرزا علی آقا که مرد مذهبی بود، درس تفسیر قرآن و نهج البلاغه می‌رفتم که واقعاً کم نظیر بود و برای کسانی که این جلسات علمی را درک نکرده‌اند؛ تصورش مشکل است. آنچه می‌گفت، از دل بر می خاست و بر دل می نشست." شاگرد دیگر معظم له هم آیت‌الله فاضل لنکرانی است که درباره استاد چنین فرموده است:"مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ... انصافاً اخلاقیِ علمی و عملیِ متجسّم بود و هر کس که با ایشان برخورد می‌کرد، مورد تأثیر و جاذبه او قرار می‌گرفت." @shia5t
معرفی آیت‌الله حاج میرزا علی آقا شیرازی (اصفهانی) ، شهر : 2️⃣قسمت دوم ✍️آیت اللّه میرزا علی آقای شیرازی به روایت شهید مطهری 🍃عشق و ارادت داشتن به اهل بیت شهید مرتضی مطهری درباره استادش، آیت اللّه میرزا علی آقای شیرازی می گوید: «مرحوم حاج میرزا علی آقا، ارتباط قوی و بسیار شدیدی با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش داشت. این مرد در عین اینکه فقیه و حکیم و عارف و طبیب و ادیب بود و در بعضی از قسمت ها، مثلاً طب قدیم و ادبیات، تراز اول بود و قانون بوعلی را تدریس می کرد، منبر می رفت و موعظه می کرد و ذکر مصیبت می فرمود، کمتر کسی بود که در پای منبر این عالم مخلص متقی بنشیند و منقلب نشود. خودش، نام رسول اکرم صلی الله علیه و آله یا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را که می برد، اشکش جاری می شد. یکی از سال ها در دهه عاشورا، حضرت آیت اللّه بروجردی از ایشان برای منبر در منزل خودشان دعوت کردند. ایشان در منزل آیت اللّه بروجردی منبر می رفت و مجلسی را که افراد آن، بیشتر از اهل علم و طلاب بودند، سخت منقلب می کرد، به طوری که از آغاز تا پایان منبر ایشان، جز ریزش اشک ها و حرکت شانه ها، چیزی مشهود نبود». 🍁توسل به نهج البلاغه و پرهیز از نام و نشان شهید مرتضی مطهری از استاد بزرگوارش، حاج میرزا علی آقا شیرازی چنین نقل می کند: آیت‌الله حاج میرزا علی آقا شیرازی از بزرگانی است که در تدریس فقه و اصول و عرفان و ادبیات و حتی طبّ هم، حتماً از نهج البلاغه می‌گفت و در حقیقت با نهج البلاغه می‌زیست. ایشان هر وقت به قم می آمد، علمای تراز اول قم با اصرار از او می خواستند که منبر برود و موعظه کند. منبرش، بیش از آنکه «قال» باشد، «حال» بود. قبل از برخورد با وی، این کتاب (نهج البلاغه) را نمی شناختم ، او نهج البلاغه مجسّم و مسلّم بود؛ او با نهج البلاغه می زیست و با نهج البلاغه تنفس می کرد. روحش با این کتاب می تپید و نبضش با این کتاب می زد و بر روی منبر، غالبا از نهج البلاغه استفاده می کرد. مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته و برای من محسوس بود که روح این مرد با روح امیرالمؤمنین (ع) پیوند خورده و متصل شده است. نهج البلاغه به او حال می‌داد و روی بال و پر خود می نشاند و در عوالمی که ما نمی‌توانستیم درک کنیم، سیر می‌کرد. جمله‌های این کتاب ورد زبانش بود و به آن‌ها استشهاد می‌کرد.برای ما درگیری او با نهج البلاغه، که از ما و هر چه در اطرافش بود، می برید و غافل می شد، منظره ای تماشایی و لذت بخش و آموزنده بود. غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان اشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود. خودش، نام حضرت رسول اکرم (ص) و یا حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) را که می‌برد، اشکش جاری می‌شد.من درک محضر این استاد را از ذخائر گران‌بهای عمر خود می‌دانستم و حاضر نبودم آن را با هیچ چیزی معاوضه کنم. سخن دل را از صاحب دلی شنیدن، تأثیر و جاذبه و کشش دیگری دارد. نماز جماعت عجیبی می‌خواند و وقتی سوره فجر را در نماز تلاوت می‌کرد و به آیه "و جیءَ یومئذ بجهنّم یومئذ یتذکّر الانسان و أنّی له الذّکری" می‌رسید، شانه‌هایش می‌لرزید و به گریه می‌افتاد. از امام جماعت شدن پرهیز داشت. سالی در ماه مبارک رمضان، با اصرار زیاد او را وادار کردند که این یک ماهه را در مدرسه صدر اصفهان اقامه جماعت کند. با اینکه به صورت مرتب نمی آمد و قید منظم آمدن سر ساعت معین را تحمل نمی کرد، جمعیت بی سابقه ای برای اقتدا به او شرکت می کردند، به طوری که نماز جماعت های اطراف خلوت شد. او هم که متوجه چنین قضیه ای شده بود، دیگر ادامه نداد. 🔻او از بزرگ‌ترین اهل معناست که من در عمر خود دیده‌ام." رَحْمَةُ اللّه عَلَیْهِ رَحْمَةٌ واسِعَةٌ... 🌼فریاد رسی سید الشهداء علیه السلام شهید مطهری درباره ارادت و علاقه شدید استادش، میرزا علی آقای شیرازی به امام حسین علیه السلام و فریاد رسی آن حضرت از استادش در شرایط بحرانی، چنین گفته است: «ایشان یک روز ضمن درس در حالی که دانه های اشکشان بر روی محاسن سفیدشان می چکید، این خواب را نقل کردند: در خواب دیدم، مرگم فرا رسیده است و خود را جدا از بدنم دیدم و مشاهده کردم که بدن مرا به قبرستان، برای دفن می برند. مرا به گورستان بردند و دفن کردند و رفتند. من تنها ماندم و نگران که چه بر سر من خواهد آمد؟ ناگهان سگی سفید را دیدم که وارد قبر شد. در همان حال حس کردم که این سگ، تندخویی و بداخلاقی من است که تجسم یافته و به سراغ من آمده است. مضطرب شدم. در اضطراب بودم که حضرت سیدالشهداء علیه السلام تشریف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور، من آن را از تو جدا می کنم». همای اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را گذری بر مقام ما افتد حباب وار بر اندازم از نشاط کلاه اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ نسیم گلشن جان در مشام ما افتد @shia5t
معرفی آیت‌الله حاج میرزا علی آقا شیرازی (اصفهانی) ، شهر : 3️⃣قسمت سوم شهید مطهری همچنین در مورد ایشان می گوید : آشنایی با او انقلاب بزرگی در من پدید آمد و عاشق کتاب نهج البلاغه شدم؛به خود جرات می دهم و می گویم او به حقیقت یک «عالم ربانی » بود اما چنین جراتی ندارم که بگویم من «متعلم علی سبیل نجاة » بودم . یادم هست که در برخورد با او هماره این بیت سعدی در ذهنم جان می گرفت: عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز «عالم ربانی » نیست تا آنجا که من اطلاع دارم مردم اصفهان عموما او را می شناختند و به او ارادت می ورزیدند، همچنانکه حوزه علمیه قم به او ارادت می ورزید . هنگام ورودش به قم، علمای قم با اشتیاق به زیارتش می شتافتند . ولی او از قید «مریدی » و «مرادی » مانند قیود دیگر آزاد بود. با همه اینها من ادعا نمی کنم که او در همه دنیاهای نهج البلاغه وارد بود و همه سرزمینهای نهج البلاغه را فتح کرده بود . او متخصص برخی از دنیاهای نهج البلاغه بود و در آنچه متخصص بود خود بدان «متحقق » بود، یعنی آن قسمت از نهج البلاغه در او عینیت خارجی یافته بود . نهج البلاغه چندین دنیا دارد: دنیای زهد و تقوا، دنیای عبادت و عرفان، دنیای حکمت و فلسفه، دنیای پند و موعظه، دنیای ملاحم و مغیبات، دنیای سیاست و مسؤولیتهای اجتماعی، دنیای حماسه و شجاعت . . . این همه از یک فرد، دور از انتظار است . او توانسته بود بخشی از این اقیانوس عظیم را بپیماید و بر قسمتهایی از آن احاطه یابد . وقتی آیت الله سید محمدرضا خراسانی، رئیس حوزه علمیه وقت اصفهان از ایشان خواست برای طلبه های مدرسه، مباحث اخلاقی مطرح کند، به تدریس نهج البلاغه روی آورد. او وقتی سخن می گفت، تسلط و تبحرش آشکار می شد. یکی از شاگردانش، سید رضا سیادت موسوی می گفت: «غیرممکن بود حاجی لب به سخن بگشاید و از نهج البلاغه چیزی بر زبان نیاورد». آیت الله سید اسماعیل هاشمی نیز گفته است: «آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی از بزرگ علمایی است که در میان اهل علم و همه مردم قداست وافری داشت در همان اوقات نخستین که برای تحصیل علوم دینی به اصفهان آمدم، از محضر این بزرگمرد استفاده می کردم، به خصوص که در خطب و بیان نهج البلاغه تخصصی خاص داشتند و قطع نظر از تبحر در ادبیات و خطب شریف، آن معنویتی که در خطبه ها نهفته بود، از سیمای این انسان وارسته مشاهده می گردید». شیخ مهدی خلف زاده که از سال ۱۳۲۴ ه.ق در درس نهج البلاغه ایشان شرکت می نمود و هم حجره ایشان بود، از انقلاب درونی استاد در حال شرح نهج البلاغه سخن گفته است.عالمان بزرگی مانند شیخ جواد جبل عاملی و سید روح الله خاتمی نیز در درس و تفسیر نهج البلاغه این عارف متعبد شرکت نموده اند. از حالت روحانی استاد و تأثیر بخشی بر خلق و خوی شاگردان سخن گفته اند. آیت الله شیخ جواد جبل عاملی می گوید: خدمت حاج میرزا علی آقا که مرد مذهبی بود، درس تفسیر قرآن و نهج البلاغه می رفتم که واقعا کم نظیر بود و برای کسانی که این جلسات علمی را درک نکرده اند، تصورش مشکل است. آنچه می گفت، از دل برمی خاست و بر دل می نشست. آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی که در سال ۱۳۲۷ ه.ش حاج میرزا علی را در اصفهان دیده، می گوید: یکبار او را در بیت آیت الله بروجردی (در قم) دیدم. فرمود: سید رضی در نهج البلاغه خطبه ها را تقطیع کرده و دارم قطعات حذف شده را جمع می کنم و متوجه شده ام که این تقطیعات گاه مخلّ مقصود است. مرحوم آیت‌الله میرزا علی آقای شیرازی چنان در اقیانوس نهج البلاغه به غواصی پرداخت که گویی با نهج البلاغه زندگی می کرد.اُنس فراوانی با نهج البلاغه داشت و به سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام به شدت عشق می ورزید و از قیل و قال دنیا و هوا و هوس رها بود. از عوامل عمده توفیق ایشان در رسیدن به کمالات معنوی، انجام فرائض دینی، عبادات و مستحبات و پرهیز از محرمات، مداومت بر ادعیه و زیارات بود، در مدرسه صدر چون به نماز می ایستاد، با وجود این که می خواست در اختفا نماز بخواند و از امامت جماعت پرهیز داشت، هنوز در رکعت اول بود که صحن و ایوان مدرسه از نمازگزار پر می شد. به دنیا اعتنایی نداشت، اما حالات زاهدانه او را از وضع محرومان غافل نمی کرد و رسیدگی به دردمندان جزو برنامه هایش بود. اقشار گوناگون مبالغی را به عنوان سهم امام به وی می دادند ولی در مسیر بین محل درس تا منزل همه پولها را به نیازمندان می داد و چون به خانه می آمد، دیگر چیزی در جیبش نبود.وقتی مشغول تدریس شد، گاه در باغچه مدرسه صدر و روی خاک ها می نشست. خانه مسکونی اش به عیالش که از سادات بود، تعلق داشت. @shia5t
معرفی آیت‌الله حاج میرزا علی آقا شیرازی (اصفهانی) ، شهر : 4️⃣قسمت چهارم لازم به ذکر است که آیت‌الله میرزا علی آقای شیرازی (اصفهانی) در دوران حیات پُربار خود، به تحقیق و تصحیح علمی کتب ارزشمندی هم همت گمارد که "تفسیر تبیان" شیخ طوسی و همچنین کتاب "زاد المعاد" علامه مجلسی از آن جمله است. معظم له همچنین تحقیق کتاب "مَن لا یحضُرُه الطّبیب" را نیز برعهده گرفت و به سرانجام رساند. آن عالم جلیل القدر در عین حال، دروس دیگر و از جمله تفسیر قرآن، فقه، عرفان و ادبیات را هم تدریس و البته آموخته‌های خود از طبّ را نیز با تدریس کتاب ارزشمند "قانون" شیخ الرئیس ابو علی سینا، به علاقه مندان منتقل می‌کرد. 🍂آن عالم عامل و فقیه و دانشمند ربانی سرانجام در بیست و چهارمین روز از ماه جمادی الاول سال 1375 هجری قمری در اصفهان به آسمان پر کشید تا بر اساس وصیت نامه‌اش، به قم منتقل شود و پس از تشییعی باشکوه، در جوار آستان مقدس فاطمی (س) و در قبرستان شیخان، در خاک آرام گیرد... @shia5t