روزهای کرونایی ۸
بسم الله الرحمن الرحیم
سه نفر خانم در اتاق بستری بودند.
چند بار یا الله گفتیم تا آمادگی داشته باشند و وارد اتاق شدیم.
احوالپرسی کردیم و هدیه ها را تقدیم کردیم. وقتی بسته های کوچک نمک و تسبیح را تقدیمشان کردیم خانمی که جوانتر بود نگاهی به تسبیح کرد و بعد با هیجان خاصی بلند شد و روی تخت نشست. نگاهش کردم احساس کردم میخواهد چیزی بگوید. ساکت ماندم تا صحبت کند.
گفت کاش از خدا چیز دیگری خواسته بودم.
پرسیدم جریان چیست؟ جواب داد داشتم با خودم میگفتم کاش تسبیح داشتم برای ذکر گفتن که شما برایم تسبیح آوردید. کاش از خدا چیز بزرگتری خواسته بودم.
گفتم حالا که خدا این خواسته شما را براورده کرده فرصت هست و باز هم از خدا بخواهید.
خواستن از پرودگار عالم و نیاز ما به او یکی از دریچه هایی است که خدا برای ارتباط با ما قرار داده است. خدا از هر کداممان یکی ساخته یعنی ما هر کدام با ویژگیها و شرایطی که داریم برای خدا تک هستیم. خدا ما را خلق کرده و به ما دستور داده تا از او بخواهیم تا رشد کنیم و به ما عطا کند. بقیه اش دیگ به همت ما بستگی دارد. چون گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست.
قبل از ورود به بیمارستان با مدیر بیمارستان پرسیدم که هدیه دادن تسبیح اشکال ندارد و ایشان جواب دادند اگر در بسته بندی باشد اشکال ندارد. تسبیح را انتخاب کردیم برای هدیه چون ایام رجب ایام ذکر است و بیماران هم فرصت کافی برای ذکر دارند.
دیشب با #دکتر_محمودیه و #آقای_محسنی ریاست و مدیریت محترم بیمارستان و جمعی از همکاران از بیماران و کارکنان #بیمارستان_حضرت_ولیعصر_اراک دیدن کردیم.
از همه همکاران پرتلاش و دلسوز کمال قدردانی را دارم و برایشان از خداوندطلب عافیت و توفیق دارم.
علی حسنوند
۲۵ اسفند ۹۸
اراک
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh