eitaa logo
پاتوق بچه شیعه ها
2.7هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
111 فایل
نکات ناب اخلاقی و اعتقادی و گاهی سیاسی ارتباط با مدیر کانال @alihasanvand
مشاهده در ایتا
دانلود
✒ هفت‌سین سلیمانی ح‌سین ق‌دیانی: نه که فکر کنی فراموشت کرده‌ایم‌ها، هنوز مادربزرگ باور نکرده رفتنت را، فکر می‌کند برمی‌گردی، گریه می‌کند هرروز! دل مادر شهید را تو بیشتر شکستی تا پدرم! چرا هم‌چین کردی حاج‌قاسم؟ کجا رفتی مرد؟ هی می‌خواهیم سر خودمان را با گرم کنیم، باز فکر تو، شرر بر این جان وامانده می‌زند! دکترها گفته‌اند؛ خوب نیست عزیز این‌قدر گریه کند، چشمش خراب می‌شود! یا ننه‌مریم که برای مصطفای خودش این‌قدر اشک نریخت که برای تو! دهه‌ی ۶۰ را برگردانی به حدقه‌ی چشم ملت، راحت شدی؟ حالا فقط با احمد کاظمی و حسین پسر غلام‌حسین بپر! همین را می‌خواستی دیگر! که خودت بروی آن بالا، آن‌سوی افق؛ ما هم هرروز مثل ابر بهار وقتی تصاویرت را بر در و دیوار شهر می‌بینیم گریه کنیم! گفتم چهلمت که بگذرد، پدربزرگ بی‌خیال می‌شود، فراموشت می‌کند؛ نه که خاک سرد است! پیرمرد بی‌چاره، صبحی عزیز فهمید که عکس تو را گرفته دستش، دارد یواشکی گریه می‌کند! قبول کن رفتنت جوری بود که حتی پیرمردان را هم یتیم کرد؛ نقل دختربچه‌ها نیست که! تو کوه بودی، تکیه بودی، قهرمان بودی، حاج‌قاسم بودی و همین برای ما بس بود! عمرا فکر نمی‌کردیم به شهادت برسی، از بس مسخره می‌کردی مرگ را؛ در بلندی‌ها، در صحراها! انگار مرگ را به بازی گرفته بودی که یک کلاه الکی سرت می‌گذاشتی و می‌رفتی خط‌مقدم شام، انگار نه انگار جبهه‌ی مقابل پر از یزید است! کربلای ۵ را تجربه کرده بودی و دیگر از هیچ کربلایی ترس نداشتی! ملکه‌ی ذهنت بود نقش‌ها و نقشه‌ها! رفتنت اشک را ملکه‌ی چشمان‌مان کرده! داغت چه‌طور داغی است که سرد نمی‌شود، که وسط متن طنز، یک‌آن یاد تو می‌کند این قلم، بغض می‌کند، می‌زند زیر گریه؟! نکند داری اشک‌های ما را می‌پایی! چقدر دوری و چقدر نزدیک! این ۵۰ روز بس بود! بیا جان حسین پسر غلام‌حسین! بیا آقایی کن و برگرد! بیا بهار نزدیک است؛ امسال تو پرستو باش! کجای خانه را بتکاند زینب، وقتی تو نیستی، وقتی خاطره می‌بارد از هر جای خانه، از هر جای شهر، از هر جای کشور؟ چه کنیم با داغت؟ فقط بدان بد رفتی، خیلی دل شکستی! ندیده بودم این‌قدر گریه‌ی را می‌داند خیلی وقت است! پسر بودی برای همه‌ی پیران و پدر بودی برای همه‌ی جوانان و برادر بودی برای همه‌ی میان‌سالان و همین که در بیت کنار سید می‌نشستی، خیال‌مان راحت بود! کمی از آن خنده‌ها می‌کنی باز؟ آن خنده‌ها که چشم را وسطش می‌بستی و سرت را می‌دادی پایین و بعد دوباره می‌آوردی بالا؟ یعنی چطور دلت آمد حاج‌قاسم؟ حالا امسال بهار، همه‌ی هفت‌سین عزیز، سین اول سلیمانی است... پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh