eitaa logo
شعر شیعه
7.5هزار دنبال‌کننده
569 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند "دودمه" نه در این مکان باید شاعران "چاردم" درست کنند با کریمان "کریم خانی"ها قطعه ی "آمدم" درست کنند دورگنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هرچیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه ی طرح ِ از حرم تا حرم درست کنند @shia_poem
من بیمار، مداوا نکند خوشنودم  غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم  هیچ کس نیست، که باری ز دلم بردارد  عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم!  اشک بس ریخته ام، هرکه ببیند گوید  سرو بشکسته ی خم گشته، کنار جویم!  گه ز حق، مرگ طلب می کنم و گه گویم  کاش می بودم و غمخوار علی می بودم  زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست  سند مستندم: بازوی خون آلودم!  من نفس می زدم و او کف افسوس به هم  من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم؟!  ای اجل! پا به سر من ز محبت بگذار!  جز تو کس نیست که از لطف کند خوشنودم @shia_poem
اصلاً خودَش می خواست اینجا کَم ‌بماند او رفت تاکه هم نماند هم بماند عالِم ترین عَلامه ها گفتند : او رفت تا در غمِ این عالِمه عالَم بماند از بس که عفت داشت باید روضه اش هم در چادری از جنس ابریشم بماند (دَر)ها همه یک روضه ی بازند تا باز این زخمِ بازِ شیعه بی مَرهم بماند در روضهْ چایِ (قند پهلو) هم برآن شد تا داغمان در (سینه) تازه دم بماند! بانو نشد در مهربانی سُست هرگز تا پایه های عَرش هم محکم بماند شُد صورتَش یک سیبِ سُرخ امّا بَدان را بخشید تا روی زمین آدم بماند آری شکستند و شکستند و شکستند هم حرمتَش را هم دلَش را هم... بماند! @shia_poem
وقتی که حال و روز تو بهتر نمی شود  در چهره ام امید میسر نمی شود    با زحمتی دو دیده به من بازکن گلم  آیینه از نگاه، مکدر نمی شود    پرپر مزن میان قفس، ای شکسته پر  این پر برای پر زدنت پر نمی شود    از میخ در حکایت شرم مرا بپرس  رویم سپید پیش پیمبر نمی شود    بر روی زخم گونه ی خود جان مرتضی  مرهم گذار، گوشه معجر نمی شود    داغت عجیب پشت علی را شکسته است  از پا فتاده، فاتح خیبر نمی شود    باشد، حسین را به برم می کشم، برو! اما بدان، محبت مادر نمی شود   با التماس گفت: مرو! پیش من بمان  زهرا اشاره کرد که : دیگر نمی شود   @shia_poem
ناله کم کن تا نبینی بر لبانم آه را غصه ی تو داده بر من این غمِ جانکاه را   میکنی این خانه را خود رو براه و میبری از دو پای حیدرت بانو توانِ راه را   خوب میدانم چه دردی در وجودت میکشی زانکه دیدم دودِ بر در...خونِ بر درگاه را   با پرِ چادر مپوشان صورتت از روی من تا ببینم محرمم آن چهره ی چون ماه را   رو به درگاه خدا کن دست خود بالا ببر کن دعایی حالِ این قوم بدِ گمراه را   گر که میخواهی نمیرم جان زهرا قطع کن گریه های جانگداز و ناله ی ناگاه را   میروی تو میرود سنگ صبورِ خانه ام میروم تا پر کنم از غصه هایم چاه را    @shia_poem
دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب- صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب می خوانمش و معتقدم سورۂ یوسف از عشق تو دارد به خدا سجدۂ واجب این سائلِ هر هفته رسیده ست گداتر پس «أوفِ لَناالکیلْ» به کوریِ اجانب می دیدمت ایکاش زمانی که گرفتم... از دستِ پر از برکتِ تو جیره مواجب شرمندۂ سنگینیِ پروندۂ خویشم شرمنده ام از این همه عصیان و معایب هر بار به یادت گرهی کور گشودم- شد بیشتر از پیش حضورت به مراتب ای آرزویِ بهجت و شیخ احمد کافی ای حسرتِ دیرینۂ ادیان و مذاهب برگرد که چشمانِ به راهم شده کم سو کمرنگ شده تابش ِ خورشید و کواکب شد هر ورق از دفتر من باطله ای محض تا گوشۂ چشمان تو شد لبّ مطالب! @shia_poem
خاک حرم رسید، دوا نیز داده شد آب حرم رسید، شفا نیز داده شد ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم ما جلوه خواستیم، خدا نیز داده شد اصلاً بهانه هاست که ما را می آورد با دادن بهانه، بها نیز داده شد هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود در این حرم نخواسته ها نیز داده شد از بس کریم بود که درهم خرید و رفت در ازدحام، حاجت ما نیز داده شد اصلاً به خواهش کم ما اکتفا نکرد ما سنگ خواستیم، طلا نیز داده شد گفتم رضا، عطای حسینی نصیب شد گفتم حسین، امام رضا نیز داده شد می خواستم به مشهد تو راهی ام کنند دیدم برات کرببلا نیز داده شد @shia_poem
قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد تا خراسان رضا آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد «بُعد منزل نبود در سفر روحانی» هر سلامی بفرستیم , علیکم دارد می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد عکسم افتاد در آیینه ی صحنت ، دیدم شیشه این جاست که با سنگ تفاهم دارد ای کریمه چه عجب از کرم و بخشش تو که گدا در حرمت حق تقدم دارد از سر لطف تو در جمعیت شاعر ها «شاطر عباس قمی» فیض تکلم دارد روسیاه است ولی باز کلاغ دل ما از سر گنبد تو حسرت گندم دارد @shia_poem
در میان قنوت میگویم ربنا آتنا حرم مشهد دلِ تنگم ترانه میخواند روبه گنبد طلا حرم مشهد چقدر عشق میکنم وقتی میرود دل کجا حرم مشهد میشوم حاجی ضریح رضا کعبه ی دلربا حرم مشهد بهترین خاطرات زندگیم فوق عرش خدا حرم مشهد ضامن آهوان دلداده به من تشنه ام بده باده @shia_poem
خنده بس کن دگر ای .. اشعار طوفانی و انتقادیِ اجرا شده در همایش دل مردم سپر تیرِ بلاست این چه ظلمی ست که بر مردم ماست غفلتِ دولتیان فتنه فزاست اعتراض ار کنی ای دوست به جاست صفِ ما از صف اشرار جداست بارها گفته شده در منبر گفتنی‌ ها زِ زبانِ رهبر بس کنید این همه طغیان دیگر درد را نسخۀ تدبیر دواست صفِ ما از صف اشرار جداست مرغِ حق شو سر هر بام نرو قدمی جز ره اسلام نرو ای مسلمان پی برجام نرو پنج بِعلاوه ی یک دام بلاست صفِ ما از صف اشرار جداست نه به ما وعدۀ یارانه بده نه برو دست به بیگانه بده مردشو پاسخِ مردانه بده حرف رهبر بشنو راهگشاست صفِ ما از صف اشرار جداست گر تدابیر موکّد می‌شد راه بر فتنه‌گران سَد می‌شد شد ولی آنچه نباید می‌شد در کمین لشکرِ ابلیس دقاست صفِ ما از صف اشرار جداست دشمن اندیشه ی بت سازی داشت در زمینِ وطنم بازی داشت این حنا ؛ رنگِ براندازی داشت غافل از اینکه خدا همره ماست صفِ ما از صف اشرار جداست گرم شد از نفسِ پاییزی جان زنجان و دم تبریزی که کشیدند به شورانگیزی خط بطلان به جناحِ چپ و راست صف ما از صف اشرار جداست نه شمال و نه یمین ، هست خطا رهی از جاده طریق الوسطا بنما مهدی موعود عطا عالمی منتظر لطف شماست صف ما از صف اشرار جداست خنده بس کن دگر ای نا امیدم ز تو دولت و مجلسُ و روگردانی از متانت که مرام عقلاست! صف ما از صف اشرار جداست بذر کین دشمن بی‌عاطفه کاشت غرضی جز ستم و فتنه نداشت رهبر از آبرویش مایه گذاشت آری این مرد همان روح خداست صف ما از صف اشرار جداست اعتراضات نه اردوکشی است نه به این سو نه به آن سو کشی است قصه ی خانه و جاروکشی است پاکسازی ز فرامین خداست صف ما از صف اشرار جداست ای رئیسی که شریف اَنفاسی پی احقاقِ حقوق الناسی تو به زیر علم عباسی مددی بر تو مدد کز سقاست صفِ ما از صف اشرار جداست @shia_poem
ما دو پیاله ایم که لبریز باده ایم این دو پیاله را به ملک هم نداده ایم تا وقت می کنیم حسینیه می رویم ما سالهاست شیعه گریان جاده ایم با هر سلام صبح به آقای بی کفن انگار روبروی حرم ایستاده ایم با رعیتی خانه ارباب با وفا احساس می کنیم که ارباب زاده ایم شکر خدا که نان شب ما حسین شد ممنون لطف مادر این خانواده ایم بال ملائکه است که ما را می آورد یعنی سواره ایم اگر پیاده ایم داریم با "حسین، حسین" پیر می شویم خوشحال از این جوانی از دست داده ایم @shia_poem
منم و انتظار شش گوشه با دلی بی قرار شش گوشه ای خدا قسمتم بکن روزی بدهم جان کنار شش گوشه سجده شکر میکنم شده ام دیده تر سوگَوارِ شش گوشه سر خود را به عشق دلبر خود می سپارم به دار شش گوشه شب جمعه دوباره جا ماندم نزد امضا نگار شش گوشه عکس شش گوشه را بغل کردم منم و یادگار شش گوشه بوی ناب حسین می آید دم به دم از بهار شش گوشه چه گلی را چنین بغل کرده دست چون گلعذار شش گوشه در دلم حسرت حرم دارم در بهشتم کنار شش گوشه شب جمعه ز یار میخواهم بروم تا دیار شش گوشه سر ناقابلی طلب داری می کنم سر نثار شش گوشه بزنم سینه سنگ عشق تورا بوده قولم کنار شش گوشه عشقِ در سینه ام نشسته حسین ضربانِ دلِ شکسته حسین @shia_poem