eitaa logo
شعر شیعه
7.5هزار دنبال‌کننده
569 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برگزیده چه زود غنچۀ من ناشکفته چیده شدی میانِ باغِ گلِ کردگار دیده شدی در ازدحام سیاه و کثیفِ کرکس‌ها شبیهِ جوجۀ گنجشکِ سربریده شدی عروج سرخ تو آغاز بود، مرگ نبود برای لحظۀ پرواز آفریده شدی چقدر قایق تو خوب دل به دریا زد در این مسابقه اول شدی، پدیده شدی به جشنوارۀ جابر نمی‌روی اما برای جشن خداوند برگزیده شدی | https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
فریاد غیرت در زمانی که سکوت آهنگ ذلت می‌زند مرد پیدا می‌شود فریاد غیرت می‌زند مرد یعنی آن‌که هنگام فداکاری که شد بر همه دل‌بستگی‌های خودش خط می‌زند خنجر و چاقو و تیر و نیزه باشد، بیم نیست حرف اول را در این میدان رشادت می‌زند می‌شود الداغی و در گوش یاغی‌های شهر حرف حق را بی‌هراس و با‌صلابت می‌زند مرگ را بازیچه دانسته‌ست هرکس این‌چنین عاشقانه دل به دریای شهادت می‌زند سوختن تا کی؟ که با پرواز هر پروانه‌ای آتشی بر جان شاعر، آه حسرت می‌زند عده‌ای از مرگ می‌ترسند، دردا از سکوت! بر تمام زندگان بانگ مصیبت می‌زند @shia_poem
به بستر رفت، بستر نه که اینجا سنگر است اصلا یکی از آنهمه سنگر که رفته، بستر است اصلا در این بستر که خوابیدن نه بیداری‌ست سرتاسر در آن موج خطر سرتابه پا، سرتاسر است اصلا در این بستر که زیر انداز آن شاید کمین باشد و شاید نه که از هر سو نشان خنجر است اصلا چه مشتاقانه با جان آمده در راه جان دادن که عشقش دادن جان در ره پیغمبر است اصلا نه حالا آمده با نیت تقدیم جان خود که او از اول این قصه بر این باور است اصلا نه اینکه با خیال سایبان و کرسی و مسند که حیدر بین یاران بر مرامی دیگر است اصلا چه می گویم خدایا بین یاران مثل او هرگز نه تنها او ز یاران از همه عالم سر است اصلا در این بستر، شهادت، مرگِ در بستر نخواهد بود در این بستر که حتی مرگ از آن مُضطر است اصلا از این مرد است قاسم‌ها یکایک یاد می گیرند شهادت اتفاقی از عسل شیرین تر است اصلا خدایی بوده هر کاری که حیدر پای آن بوده و هر کاری خدایی بوده، کار حیدر است اصلا اگر کفر خدای او نمی شد من یقین دارم از آنچه دیدم از او می شدم حیدرپرست اصلا @shia_poem
به بستر رفت، بستر نه که اینجا سنگر است اصلا یکی از آنهمه سنگر که رفته، بستر است اصلا در این بستر که خوابیدن نه بیداری‌ست سرتاسر در آن موج خطر سرتابه پا، سرتاسر است اصلا در این بستر که زیر انداز آن شاید کمین باشد و شاید نه که از هر سو نشان خنجر است اصلا چه مشتاقانه با جان آمده در راه جان دادن که عشقش دادن جان در ره پیغمبر است اصلا نه حالا آمده با نیت تقدیم جان خود که او از اول این قصه بر این باور است اصلا نه اینکه با خیال سایبان و کرسی و مسند که حیدر بین یاران بر مرامی دیگر است اصلا چه می گویم خدایا بین یاران مثل او هرگز نه تنها او ز یاران از همه عالم سر است اصلا در این بستر، شهادت، مرگِ در بستر نخواهد بود در این بستر که حتی مرگ از آن مُضطر است اصلا از این مرد است قاسم‌ها یکایک یاد می گیرند شهادت اتفاقی از عسل شیرین تر است اصلا خدایی بوده هر کاری که حیدر پای آن بوده و هر کاری خدایی بوده، کار حیدر است اصلا اگر کفر خدای او نمی شد من یقین دارم از آنچه دیدم از او می شدم حیدرپرست اصلا @shia_poem