#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
اي كه در مَحْبَس گيسوي تو شب زنداني ست
كار خورشيد،به فرمان تو نور افشاني ست
سامرا نه ! كه جهان سيطره ي قدرت توست
اي كه در عرش تو را مرتبه ي سُلطاني ست
تا كه تكميل شود فيـض ربيعُ الاوّل
مُوعدِ جلوهْ نمائيت ، ربيعُ الثّاني ست
خضر را پير غلاميّ تو فخري ابدي ست
در حريمي كه سليمان ، شرفش درباني ست
هركسي چشم دلش باز شود مي بيند
شغل داوود نبي نزد تو مِدْحت خواني ست
پسرت حضرت مهدي ست اگر"رَبّ الأرض"
كُلّ حالات و صفات پدرش ، ربّاني ست
تو به قدري حسن بن علي اَستي كه چو ما
حال آيينه هم آشفته تر از حيراني ست
دل ندادن به تو از سخت ترين مُشكل هـا
دل سپردن به تو، برعكس ، پُر از آساني ست
مي شود بي سر و سامان تو باشم گر چه
هر كه را ديدم ، دنبال سر و ساماني ست
"سرگراني صفت نرگس رعنا باشد"
همچناني كه مرا روزيِ سرگرداني ست
خيس اشك ، از غم دنيا بشود چشمانش
هر كسي آرزويش ديدن سامرّا نيست
اربعين هر كه مشرّف به حريمت شد گفت:
"صف زوّار ضريحت چه قَدَر طولاني ست"
فاطمه ، بانيِ رفتن به بهشــت است او را
آنكه اندازه ي خشتي ، حرمت را باني ست
"سائلِ" رحمـت بي منّت و بي پـايـانت
چشـم در راه تو در آن نفــس پاياني ست
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#نیمه_شعبان
#ولادت
#مربع_ترکیب
دور زمان به نیمه ی شعبان رسیده است
اندوه و درد و غصّه به پایان رسیده است
بر جسم مُرده ی همگان جان رسیده است
از آسمان، خلیفه ی رحمان رسیده است
تابیدن ستاره ی مجلس مبارک است
میلاد ماه پاره ی نرجس مبارک است
این صاحب کمال که از راه آمده ست
این وجه ذوالجلال که از راه آمده ست
این حُسنِ بی زوال که از راه آمده ست
این مُصطفی خِصال که راه آمده ست
بُرهان قاطع همه ی دوستان ماست
نصِّ حدیث گفته، علیِّ زمان ماست
این نو رسیده ماه شبستان نرجس است
این سوره ی تبارک قـرآن نرجس است
این زینتی که برکت دامان نرجس است
روح امام یازدهم، جـان نرجس است
فرمانبری از او به همه خلق گشته فرض
جایی که هست جزو صِفتهاش "ربّ أرض"
از هیبتش بفهــم که فرزند عسکری ست
لبخند او به خاطر لبخندِ عسکری ست
لبهای او عسل که نگو، قندِ عسکری ست
دلبند و دلپسند و خوشایندِ عسکری ست
این حرف جز به وصف تو انشا نمی شود
"هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود"
دل در هوای وصل تو بی تابِ سامراست
چشمم در انتظار شب و خوابِ سامراست
یادت کلیدِ اصلیِ ابــوابِ سامراست
راه وصالت از دل سردابِ سامراست
احساس می کنیم که فردا از آن ماست
وقتی دعا برای تو ورد زبان ماست
شیعه به انتظار تو باید بأیستد
وقتی که اسم خاص تو آید بأیستد
پای کسی به جز تو نشاید بأیستد
تا پیش خصم، رُخ بنماید بأیستد
با اینکه سیره ات چو مُحمّد، مُحبّت است
دلهای دشمنان تو مغلوبِ وحشت است
باید که ذوالفقار بگیری به دستِ خود
روی فَرَس، مهار بگیری به دستِ خود
با جبر، اختیار بگیری به دستِ خود
از دشمنت قرار بگیری به دستِ خود
بینند چون که خلق، علمداریِ تو را
اقــرار می کنند علی واریِ تو را
آقا بیا و بر سـَلَفی ها عِـتــاب کن
قدری پیِ هلاکتِ داعش شتاب کن
با دست خویش آن دو نفر را عذاب کن
ما را شریک این همه فعل ثواب کن
از خون تمام معرکه را رنگ می کنی
وقتی به شیوه ی پدری جنگ می کنی
ای قتله گاهْ دیده ی ما زودتر بیا
ای پـیرِ اشک کرببلا زودتر بیا
جان شهیدِ دستْ جدا زودتر بیا
یارا، به خاطر اُسرا زودتر بیا
جدّت صدات می زند از منبر سنان
"عجّل علیٰ ظهورکَ یا صاحب الزّمان"...
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#پنجم_ربیع_الاول
#مناجات
#غزل
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد؟
اگر برادر تو درد آب داشته باشد
تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر
طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد
خدا کند که از این لشگر خبیث، اقلّاً
یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد
خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه
رباب را که ببیند جواب داشته باشد
حسین «شیعتی» از حلق پاره گفت به گوشت
که شعر روضه، مضامین ناب داشته باشد
هزار مرتبه راضی به مرگ میشوی، آری
اگر پدر، سرِ از خون خضاب داشته باشد
اجازه میدهی از شام چند جمله بگویم؟
به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد
چگونه هضم کنم؟ ای وقار محض، سکینه
که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد
چگونه هضم کنم که یزید، چوب به یک دست
به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد
نخواستی که بفهمد کسی، چرا که کشیدی
چه قدر میشود این غم عذاب داشته باشد!
اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر
تو را به خانه کنارش، رباب داشته باشد
تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم
که شصت سال، دلی پیچ و تاب داشته باشد
تو هم شبیه ربابی، به سایه کار نداری
پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مناجات
#غزل
بنا شده ست زمین و زمان به نام علی
گرفته است قوام این جهان به نام علی
برای اینکه مُشخّص شود عیـار دقیق
شدند خَـلق خدا ، امتحان به نام علی
به دفتر ازلیّت به کِلْـکِ قدرتِ خویــش
نوشته رب،همه کون و مکان “به نام علی”
همیشــه محوِ تماشای آسمان هائیم
که بوده رونقِ هفت آسمان به نام علی
به احترام علی بسته شد درِ دوزخ
گشوده شــد درِ باغ جَنــان به نام علی
نشانه ای ست برای حلال زادگیَـش
همین که طفل گُشـاید زبان به نام علی
چگونه نام کسی جز علی ست بر لب او ؟
کسی که خورد چو ما آب و نان به نام علی
دُرست با وسطِ خــال می کند برخورد
همین که تیــر پَــرَد از کمان به نام علی
بگو که أشــهدُ أنّ علـی ، ولیُّ الله
گرفته چونکه هُویّت اَذان ، به نام علی
به ترس و جبر نبوده ست ، واقعاً قلبی ست
ارادت همه ی شیعیان به نام علی
سِزد ز چوبه ی دارش رُطب به بار آید
که داده میثم تمّـار ، جـان به نام علی
دعا کنید! که روزی وقوع خواهد یافت
ظهور حضرت صاحب زمان به نام علی
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
خاكي كه چون عرش خدا شأنش رفیع است
بي بقعه درگاهي ست كه نامش بقــیع است
اينجا قيامت را به خلوت مي توان ديد
زيرا كه پنهان در دلش چندين شـفیع است
از عرض حاجت بي نيــازي زائر اينجا
چونكه مَـزورَت* هم عَليم و هم سَميع است
با چار امامي كه کریم بن الكريــمند
حتّيٰ کرم در این حرم عبد مُطیع است
مهمان همیشه کاسه اش سرشار فیض است
آنجا که صاحب خانه را طبعي مَنیع است
همسايه ي مكّه ست وقتي كه مدينه
پس هرکه پابوسش می آید مُستطیع است
زائر ! نمي فهــمي زيارت كرده يا نه !
آنقدْر كه سِــير زمان اينجا سَـريع است
آيــنده اش را كه تصــوّر مي كنم باز
در ذهنم از اين صحن تصويري بَديع است
بعد از ظهورِ حضرت مَـعشوق ، بي شك
اينجا تمام فصلهايش چون رَبيــع است
با خاك يكسان كرده هركس اين حرم را
روز قيام منتـقم ، وضعش فَجــیع است
اين خاكها شد زير و رو،مرثيه خوان گفت:
امشب گُريزم ، روضه ي طفل رَضيع است
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#پنجم_ربیع_الاول
#مناجات
#غزل
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد؟
اگر برادر تو درد آب داشته باشد
تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر
طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد
خدا کند که از این لشگر خبیث، اقلّاً
یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد
خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه
رباب را که ببیند جواب داشته باشد
حسین «شیعتی» از حلق پاره گفت به گوشت
که شعر روضه، مضامین ناب داشته باشد
هزار مرتبه راضی به مرگ میشوی، آری
اگر پدر، سرِ از خون خضاب داشته باشد
اجازه میدهی از شام چند جمله بگویم؟
به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد
چگونه هضم کنم؟ ای وقار محض، سکینه
که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد
چگونه هضم کنم که یزید، چوب به یک دست
به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد
نخواستی که بفهمد کسی، چرا که کشیدی
چه قدر میشود این غم عذاب داشته باشد!
اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر
تو را به خانه کنارش، رباب داشته باشد
تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم
که شصت سال، دلی پیچ و تاب داشته باشد
تو هم شبیه ربابی، به سایه کار نداری
پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
اي كه در مَحْبَس گيسوي تو شب زنداني ست
كار خورشيد،به فرمان تو نور افشاني ست
سامرا نه ! كه جهان سيطره ي قدرت توست
اي كه در عرش تو را مرتبه ي سُلطاني ست
تا كه تكميل شود فيـض ربيعُ الاوّل
مُوعدِ جلوهْ نمائيت ، ربيعُ الثّاني ست
خضر را پير غلاميّ تو فخري ابدي ست
در حريمي كه سليمان ، شرفش درباني ست
هركسي چشم دلش باز شود مي بيند
شغل داوود نبي نزد تو مِدْحت خواني ست
پسرت حضرت مهدي ست اگر"رَبّ الأرض"
كُلّ حالات و صفات پدرش ، ربّاني ست
تو به قدري حسن بن علي اَستي كه چو ما
حال آيينه هم آشفته تر از حيراني ست
دل ندادن به تو از سخت ترين مُشكل هـا
دل سپردن به تو، برعكس ، پُر از آساني ست
مي شود بي سر و سامان تو باشم گر چه
هر كه را ديدم ، دنبال سر و ساماني ست
"سرگراني صفت نرگس رعنا باشد"
همچناني كه مرا روزيِ سرگرداني ست
خيس اشك ، از غم دنيا بشود چشمانش
هر كسي آرزويش ديدن سامرّا نيست
اربعين هر كه مشرّف به حريمت شد گفت:
"صف زوّار ضريحت چه قَدَر طولاني ست"
فاطمه ، بانيِ رفتن به بهشــت است او را
آنكه اندازه ي خشتي ، حرمت را باني ست
"سائلِ" رحمـت بي منّت و بي پـايـانت
چشـم در راه تو در آن نفــس پاياني ست
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مناجات
#غزل
بنا شده ست زمین و زمان به نام علی
گرفته است قوام این جهان به نام علی
برای اینکه مُشخّص شود عیـار دقیق
شدند خَـلق خدا ، امتحان به نام علی
به دفتر ازلیّت به کِلْـکِ قدرتِ خویــش
نوشته رب،همه کون و مکان “به نام علی”
همیشــه محوِ تماشای آسمان هائیم
که بوده رونقِ هفت آسمان به نام علی
به احترام علی بسته شد درِ دوزخ
گشوده شــد درِ باغ جَنــان به نام علی
نشانه ای ست برای حلال زادگیَـش
همین که طفل گُشـاید زبان به نام علی
چگونه نام کسی جز علی ست بر لب او ؟
کسی که خورد چو ما آب و نان به نام علی
دُرست با وسطِ خــال می کند برخورد
همین که تیــر پَــرَد از کمان به نام علی
بگو که أشــهدُ أنّ علـی ، ولیُّ الله
گرفته چونکه هُویّت اَذان ، به نام علی
به ترس و جبر نبوده ست ، واقعاً قلبی ست
ارادت همه ی شیعیان به نام علی
سِزد ز چوبه ی دارش رُطب به بار آید
که داده میثم تمّـار ، جـان به نام علی
دعا کنید! که روزی وقوع خواهد یافت
ظهور حضرت صاحب زمان به نام علی
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
خاكي كه چون عرش خدا شأنش رفیع است
بي بقعه درگاهي ست كه نامش بقــیع است
اينجا قيامت را به خلوت مي توان ديد
زيرا كه پنهان در دلش چندين شـفیع است
از عرض حاجت بي نيــازي زائر اينجا
چونكه مَـزورَت* هم عَليم و هم سَميع است
با چار امامي كه کریم بن الكريــمند
حتّيٰ کرم در این حرم عبد مُطیع است
مهمان همیشه کاسه اش سرشار فیض است
آنجا که صاحب خانه را طبعي مَنیع است
همسايه ي مكّه ست وقتي كه مدينه
پس هرکه پابوسش می آید مُستطیع است
زائر ! نمي فهــمي زيارت كرده يا نه !
آنقدْر كه سِــير زمان اينجا سَـريع است
آيــنده اش را كه تصــوّر مي كنم باز
در ذهنم از اين صحن تصويري بَديع است
بعد از ظهورِ حضرت مَـعشوق ، بي شك
اينجا تمام فصلهايش چون رَبيــع است
با خاك يكسان كرده هركس اين حرم را
روز قيام منتـقم ، وضعش فَجــیع است
اين خاكها شد زير و رو،مرثيه خوان گفت:
امشب گُريزم ، روضه ي طفل رَضيع است
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#پنجم_ربیع_الاول
#مناجات
#غزل
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد؟
اگر برادر تو درد آب داشته باشد
تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر
طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد
خدا کند که از این لشگر خبیث، اقلّاً
یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد
خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه
رباب را که ببیند جواب داشته باشد
حسین «شیعتی» از حلق پاره گفت به گوشت
که شعر روضه، مضامین ناب داشته باشد
هزار مرتبه راضی به مرگ میشوی، آری
اگر پدر، سرِ از خون خضاب داشته باشد
اجازه میدهی از شام چند جمله بگویم؟
به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد
چگونه هضم کنم؟ ای وقار محض، سکینه
که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد
چگونه هضم کنم که یزید، چوب به یک دست
به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد
نخواستی که بفهمد کسی، چرا که کشیدی
چه قدر میشود این غم عذاب داشته باشد!
اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر
تو را به خانه کنارش، رباب داشته باشد
تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم
که شصت سال، دلی پیچ و تاب داشته باشد
تو هم شبیه ربابی، به سایه کار نداری
پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
اي كه در مَحْبَس گيسوي تو شب زنداني ست
كار خورشيد،به فرمان تو نور افشاني ست
سامرا نه ! كه جهان سيطره ي قدرت توست
اي كه در عرش تو را مرتبه ي سُلطاني ست
تا كه تكميل شود فيـض ربيعُ الاوّل
مُوعدِ جلوهْ نمائيت ، ربيعُ الثّاني ست
خضر را پير غلاميّ تو فخري ابدي ست
در حريمي كه سليمان ، شرفش درباني ست
هركسي چشم دلش باز شود مي بيند
شغل داوود نبي نزد تو مِدْحت خواني ست
پسرت حضرت مهدي ست اگر"رَبّ الأرض"
كُلّ حالات و صفات پدرش ، ربّاني ست
تو به قدري حسن بن علي اَستي كه چو ما
حال آيينه هم آشفته تر از حيراني ست
دل ندادن به تو از سخت ترين مُشكل هـا
دل سپردن به تو، برعكس ، پُر از آساني ست
مي شود بي سر و سامان تو باشم گر چه
هر كه را ديدم ، دنبال سر و ساماني ست
"سرگراني صفت نرگس رعنا باشد"
همچناني كه مرا روزيِ سرگرداني ست
خيس اشك ، از غم دنيا بشود چشمانش
هر كسي آرزويش ديدن سامرّا نيست
اربعين هر كه مشرّف به حريمت شد گفت:
"صف زوّار ضريحت چه قَدَر طولاني ست"
فاطمه ، بانيِ رفتن به بهشــت است او را
آنكه اندازه ي خشتي ، حرمت را باني ست
"سائلِ" رحمـت بي منّت و بي پـايـانت
چشـم در راه تو در آن نفــس پاياني ست
#محمد_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem