eitaa logo
شعر شیعه
7.6هزار دنبال‌کننده
588 عکس
208 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ادب خدمت تمامی همراهان عزیز کانال شعر شیعه ضمن آرزوی قبولی عزاداری ها و توسلات شما عزیزان، از همه بزرگوارانی که در این ایام با ارسال اشعار و نظرات سازنده خود ما را در پیشرفت و خدمت رسانی این کانال یاری نمودند صمیمانه سپاسگزاریم. همچنان نیازمند حمایت ها و معرفی کانال توسط شما عزیزان به سایر خادمین آل الله هستیم. ملتمس دعا @shia_poem_admin @shia_poem
Seraj: شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست اینگونه زخم خورده و بی‌سر بیاورم یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی این شعله را چگونه به دفتر بیاورم با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم فصل عزا تمام شد اما چگونه من پیراهن عزای تو را دربیاورم تا می‌وزید نام تو پر می‌کشید دل چیزی نمانده بود که پر دربیاورم نزدیک بود در تب گودال قتلگاه از عرش ربنای تو سر دربیاورم با اشک آمدم به وداعت که لااقل آبی برایت این دم آخر بیاورم این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟ آخر نشد که آب برایت بیاورند؟ این روضه را گذاشتم آخر بیاورم امسال هم دعای فرج، بی‌جواب ماند من می‌روم برای تو یاور بیاورم قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست این بیت هم، سرِ غزلی که فدای توست @shia_poem
🔸وجود مناسبتهایی چون شهادت جانگداز امام حسن عسکری "ع" از مناسبتهای غم انگیز این ماه است، اما سیل مناسبتها و وقایع سرور انگیز مسلمانان و برکات این ماه، سبب شده تا ماه ربیع الاول بعنوان ماه شادی و برکت شناخته شود. 🔸در این ماه از ابتدای آغازش که یادآور هجرت پیامبر اکرم "ص" و تداعی کننده جانفشانی امیرالمؤمنین علیه السلام در لیلة‌المبیت تا انتهایش حوادث و رویدادهایی به وقوع پیوسته است که باعث خوشحالی شیعیان می‌شود. 🔸در روز چهارم ماه ربیع‌الاول سال اول هجری، پیغمبر گرامی اسلام "ص" از غار ثور پس از گذشت سه روز به قصد هجرت به مدینه خارج می‌شود. 🔸نهم ربیع‌الاول، روزی است که شیعیان عصر غیبت به خوبی آن را گرامی می‌دارند، چرا که سالروز آغاز امامت آخرین ذخیره الهی و نهمین فرزند اباعبدالله الحسین علیه السلام است. 🔸سالروز ازدواج پیامبر مهربانی‌ها با حضرت خدیجه نیز در روز دهم ربیع‌الاول در ۱۵ سال قبل از بعثت واقع شده است. 🔸روز دوازدهم ربیع نیز ۳ واقعه خوشایند اتفاق افتاده است، در ابتدا سالروز ورود پیامبر "ص" به شهر مدینه و شادی مردم این شهر و استقبال بی‌نظیر آن‌ها از رسول خدا "ص" و ورود ناقه نبی خدا "ص" به خانه ابو ایوب انصارى از برجسته‌ترین رویداد های این روز است. 🔸همچنین انقراض حکومت ظالم و ننگین بنى‌امیه در سال  ۱۳۲ قمری رخداد مهم ۱۲ ربیع‌الاول است که به دست ابومسلم مروزی خراسانی اتفاق افتاد که چهاردهمین خلیفه بنى امیه «مروان حمار» در قریه‌اى از روستاهای مصر توسط او به قتل رسید و دولت بنى‌امیه بعد از ۹۱ سال و ۲ روز که یک هزار و ۹۲ ماه و ۲ روز بود ساقط شد. 🔸هلاکت معتصم بالله عباسی همان کسی که شیعیان زیادی را به شهادت رساند و جنایات‌های بی‌شماری مرتکب شد، در سامرا در سال ۲۲۷ قمری به وقوع پیوست. 🔸و اما روز ۱۴ این ماه دو واقعه مهم رخ داده است که قلوب شیعیان را بسیار خوشحال می‌سازد، چرا که هلاکت یزید ملعون در سال ۶۴ هجری قمری و خروج مختار ثقفی در سال ۶۶ قمرى به خونخواهی از ثارالله "ع" در این روز اتفاق افتاده است. 🔸آری! در این ماه، رحمت الهی بیش از پیش هویداست، چرا که میلاد برترین انسان‌ها و شایسته‌ترین بندگان در آن قرار داد، رحمتی که از ابتدای آفرینش همتایی برای آن یافت نمی‌شود و این میلاد فرخنده در ۱۷ ربیع اتفاق می‌افتد که با وجود مولود پر برکت خاندان هاشم، ایوان کسرى به لرزه افتاد، دریاچه ساوه خشکید و آتشکده هزار ساله فارس خاموش شد و آمنه مادر گرامی ختم رسل"ص" صدایى شنید: "بهترین خلق متولد شد، او را محمد نام کن" و هاتفى ندا کرد: «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا». 🔸هلاکت قوم نمرود به وسیله گزش پشه ‌"از سوی خدا مأمور بودند به حمایت از حضرت ابراهیم علیه السلام وارد میدان شوند" و جنگ حضرت داود علیه السلام با جالوت از رخدادهایی است که قبل از ظهور اسلام در ۱۸ ربیع‌الاول به وقوع پیوسته است. 🔸البته در این ماه وقایعی چون شهادت امام حسن عسکری علیه السلام هم وجود دارد، لکن عمده مناسبتهای این ماه، ولادت و شادی و سرور است. ♦️حال با این حجم مناسبتهای مسرت بخش و مبارک، و با توجه به مسلم نبودن رخ دادن وقایع تلخ در این ماه، آیا این ماه، ماه عزاست؟! @shia_poem
فیض بیداری وقت سحرم دست علییست ای خدا شکر! که برروی سرم دست علیست عزتش مال خودش بود به من هم بخشید آبرویی که به آن مفتخرم دست علیست یاعلی گفت و عرق ریخت مرا نوکر کرد برکت نان حلال پدرم دست علیست خوب و بد نانخور اوییم بلا استثنا به کسی کار نداریم کرم دست علیست ذکر یا فاطمه در روز قیامت دارم.. چون صراطی که ازآن میگذرم دست علیست روی اعلامیه ام ناد علی بنویسید کار تلقین تن محتضرم دست علی ست کربلایم ز علی و نجف من ز حسین سفرم دست حسین و سفرم دست علی ست در نجف تولیت صحن و حرم دست حسین کربلا تولیت صحن و حرم دست علیست جلوی چشم ترش فاطمه را میکشتند.. بخدا علت چشمان ترم "دست علیست @shia_poem
خوابید علی به بستر پیغمبر این کار کسی به جز خود حیدر نیست آمد سپر جان نبوت باشد جز او که گذشته باشد از پیکر نیست هرجا سخن از شجاعت است او آنجاست در معرکه ثابت شد از او برتر نیست هر جا که علی رفته و جولان داده فهمیده همه حریف او لشگر نیست مجموعه کل انبیا بوده علی جز او به خدا وارث پیغمبر نیست بر گردن دین حق فراوان دارد بر علم محمد به جز از او در نیست حیدر که به جایش به خدا تا محشر عالم همگی خاک ره قنبر نیست یک ضربه که بر پیکر کفار زده این ضربه به جز ضربه مرگ آور نیست هر کس که عزیز است خدا یارش باد هیچکس نزد نبی خوب تراز حیدر نیست @shia_poem
ای چشم حسین بر جمالت وی مظهـر فاطمـه، جلالت تعظیم کمـال بــر کمـالت تحسین رسول بر خصالت بر قلب پدر سکینه‌ای تو در بیـت ولا امینـه‌ای تو تـو سـوره نـور اهل‌بیتی تو شادی و شور اهل‌بیتی در سینه سـرور اهل‌بیتی تو نخلـه طور اهل‌بیتی تو دختر مــاه و آفتابی آیینــه زینـب و ربابی گل بر تو، گلاب بر تو نازد عطشانـی آب بـر تـو نازد آیـات حجـاب بر تو نازد تنهـا نـه رباب بر تو نازد حقـا کـه تو فخر عالمینی ممدوحـه زینب و حسینی ای چشم حسین را نظاره! بـر فاطمـه، زینب دوباره فریـاد گلـوی پـاره پاره وصف تو فراتر از شماره تا حشر، سکینه ولایت آرامـش سینـه ولایت تو وجه خدای را گواهی در قـلب پدر، شرار آهی بیـن اسـرا چـراغ راهی پیغــام ‌رسان قتلگاهــی پیغامت از آن رگ بریده تا حشـر قیامت آفریده در فُلک ولا، سکینـه‌ای تو راضیــه‌ای و امینــه‌ای تو یک کرب و بلا مدینه‌ای تو چون فاطمه بی‌قرینـه‌ای تو تـو آیه حُسن ابتلایـی قرآنِ شهیـدِ کربلایی در مقتل خون چو پا نهادی لب بــر گلـوی پدر نهادی روی تـن پاکـش اوفتـادی این گونه بــه مـا پیام دادی ما عترت عصمت و حجابیم در مـلک عفــاف آفتابیم بــا آن همــه داغ بـی‌نهایت مــی‌بود بـه محضـر ولایت از بــردن چــادرت شکایت ای شعلـه مشعــل هــدایت توحید و کتاب زنده از توست آیات حجـاب زنده از توست در بحر عفاف، گوهری تو بر فُلک کمـال، لنگری تو هنگام خطابـه، حیدری تو زیرا به حسین، دختری تو تو سینهْ ‌سپـر به هر بلایی تو یـاسِ کبـودِ کربلایـی ای در نفست صدای زینب در هر سخنت ندای زینب هم‌سنگر و پا به پای زینب مـرآت خـدا نمــای زینب «میثـم» به ثنای تو چه خواند هــر چنـد ز لب گهر فشاند @shia_poem2
یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست کنج زندان بلا گریهٔ باران کم نیست سامرایی شده‌ام، راه گدایی بلدم لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرایی‌ست که در ایل تو چندان کم نیست بوسهٔ جام به لب‌های تو یعنی این بار خیزران نیست ولی روضهٔ دندان کم نیست از همان دم پسر کوچکتان باران شد تا همین لحظه که خون گریهٔ باران کم نیست در بقیع حرمت با دل خون می‌گفتم که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست @shia_poem2
ای سراپا حسن حیّ ذوالمنن سوّمین ابن الرّضا دوّم حسن ای هزاران آفتابت مشتری یا اباالمهدی امام عسکری دُرّ ده دریا و بحر یک گهر آن گهر خود حجّت ثانی عشر با همه درد و غم و عمر کمت تا ابد مرهون احسان، عالمت از نماز و از دعای متصل بردی از دشمن کنار حبس دل با خدا پیوسته در راز و نیاز روزها را روزه، شب ها در نماز رنج هایت در ره توحید بود سال ها یا حبس یا تبعید بود روزگارت شعله ها بر جان فکند دشمنت در برکهء شیران فکند ایستادی بین شیران در نماز شیرها را جانبت روی نياز الله الله گرد تو درّندگان سر فرو بردند همچون بندگان نور علمت از درون حبس ها کرد از ظلمت جهانی را رها ای دمت جان داده بر روح الامین آسمان خفته در خاک زمین رهنمای آفرینش کیست تو شهریار ملک بینش کیست تو چشم بد از ماه رخسار تو دور یک جمال و چارده خورشید نور گشت دشمن در جوانی قاتلت کشت در ماه ربیع الاوّلت کفر خود را عاقبت معلوم کرد همچو اجدات تو را مسموم کرد سامره شد صحنهء روز جزا گشت تنها مهدیت صاحب عزا ای به قربان تو و عمر کمت قلب مهدی داغدار ماتمت بی تو مهدی بی کس و یاور شده طفل تنهای تو تنهاتر شده آه از آن ساعت که در سوز و گداز خواند مهدی بر تن پاکت نماز کرد تا جسم ضعیفت را نظر بر کشید آهی جهان سوز از جگر آسمان دیده اش انجم گریست بین مردم مخفی از مردم گریست گر چه بوده اشک دامن دامنت بود کی زنجیر و غل بر گردنت جسم تو زخم از دم خنجر نداشت پیکر جدّ غریبت سر نداشت آه از آن ساعت که زین العابدین پیشوای عابدین و ساجدین دید در گودال خون بر روی خاک پیکر پاک پدر را چاک چاک یوسف زهرا و زخم تیر و سنگ گرگها کردند جسمش چنگ چنگ گشت از چشمش روان دریای خون خواست جانش از بدن آید برون همدم او جز شرار تب نبود جان ز کف می داد اگر زینب نبود... @shia_poem2
امروز دیگر سامرا مثل یتیمی امروز دیگر سامرا آقا نداری در آسمان آفتابی نگاهت آن گنبدی که داشتی حالا نداری دیروز از بال و پر پروانه تو دیدیم زیر خاک ها خاکسترش را عیبی ندارد مرقدت گنبد ندارد جبریل می سازد برایت بهترش را ای کاش در اینجا مجالی دست میداد پای گلوی بیصدای تو بمیرم یک حجره و یک بستر و یک باغ لاله خیلی دلم میخواست جای تو بمیرم با چشم هایی که کبود و تار هستند روی پسر را بیش از این دیدن محال است ای تشنه لب با لرزش دستی که داری آب از لب این ظرف نوشیدن محال است وقتی لب این کاسه پر آب آقا بر آستان تشنه ی دندانتان خورد از شدت برخورد این ظرف سفالی انگار لب های کبودت خیزران خورد @shia_poem2
Seraj: علیه‌_السلام خسته‌ام از راه، می‌پرسم خدایا پس کجاست شهر... آن شهری که می گویند:«سُرَّمَن رَءا»ست تابلوهای کنار جاده می‌گویند نیست چند فرسخ بیشتر از راه ما، تا راه راست... رو به رویم ناگهان درهای بازِ خانه‌ات بر لبم نام کریمی، چون امامِ مجتباست احتمال ریزش یکریز باران قطعی است در دلم اندوه عصر جمعه‌های کربلاست آسمان یک کاشی از محراب تو، دریا فقط گوشهٔ سجاده‌ات در نیمه‌شب‌های دعاست از کراماتت چه باید گفت وقتی با تو است آنچه یک حرفش فقط با آصف بن برخیاست از کبوترهای شهرم نامه‌ای آورده‌ام حالشان خوب است اما روحشان اینجا رهاست راستی! حال کبوترهای بامت خوب شد؟ در صدای من طنین انفجار گریه‌هاست سکّه‌ها جاری‌ست از چشمانم اما باز هم دست‌هایم رو به سویت کاسه‌های سامراست @Shia_poem2
Seraj: علیه‌_السلام باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه‌خوان باشد دریایی از درد و غریبی موج خواهد زد پای حسن هرگاه جایی در میان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم، زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لب‌هایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لب‌های لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسهٔ آب است وقت گریز روضه‌های خیزران باشد @Shia_poem۲
دوشوبدی باشه دؤیَم درگه پُر اجلالین یازام آقام حسن عسکرینون احوالین او اون بیریمجی امامیکه شأنی والادی امام عصرین آتاسی عزیز زهرادی اوچومجی ابن رضا حجّت حق یزدان که یدّی ایل اولوب اسلامه رهبر و سلطان گیدنده درگهینه صاحبان غصّه و غم روا ایدردی حوايجلرین او صاحب دم اورکده هرکسین هر مطلبی اولیدی اگر حیا و قیدیده دردین دینمییدی اگر بیان ایدردی اونون حاجیتین او شاه کرم ویرردی حاجت و دلدن ایدردی رفع اَلَم زمان مکان اولارا فرقی یوخدی یکساندور بو جَمعه گوشه ی چشمی گر اولسا احساندور بولور که اهل عزانون اؤرکده حاجتی وار علینون اوغلیدی مشگل گشادی مشگل آچار خلاصه قورتولوب عمری فشار و محنتده همیشه تحت نظر زیر چرخ ظلمتده ویروبدی معتمد دون او شاهه زهر جفا ایدوبدی شیعه لری غرق ابتلا و عزا ایکی یوز آتمیش هجرت اولاندا هشت ربیع ایچوبدی جام شهادت تاپوب مقام رفیع بو بیرخبر ابوالادیانیدن روایتدی ولایت اهلینه باب غم و مصیبتدی دیَر گلنده مداینندن اضطرابیله مواجه اولدوم او دم غملی ازدحامیله یتنده بیت امامه گورنده شور و فغان وصیت ایتدیقی اوضاع غم اولوبدی عیان یقینیم اولدی امامیم ایدوبدی ترک وصال یانوبدی نار جفادن سونوبدی شمع جمال یوموبدی گوزلرینی باغبان صولوبدی چمن ایدولّر اهل ولا جسم پاکه غسل و کفن نماز قیلماقا اصحاب اولاندا دلداده او امره جعفر کذّاب اولاندا آماده ایدوبدی گون کیمی جلوه او بش یاشیندا بالا دوتوب عمو یرینی تا نماز امامه قیلا او دمده عالم امکانه گلدی بیر جَلَوات او گل جمالینه اهل ولا دیوب صَلَوات قیلوب نمازینی امّا دلینده آه نوا آتانی دفن ایلدی یوز گوزونده اشگ عزا آتا فراقینه آز سنّیده دچار اولدی امام عصریمیزون قلبی داغدار اولدی بو قدر شأن و جلالی گورنمدی دشمن وجود مهدینی بولدی دوزنمدی دشمن دوشوب بو فکره عدو تا که دستگیر ائتسون امام عسکرینون نائبین اسیر ائتسون بو نیّتیله او قوم پلید و غارتگر ایدوبله حمله حریم امامته یکسر گورنده بیر بیله اوضاعی اهل بیت امام ایشیق گونوزلری وحشتدن اولدی تیره و شام همان او گونده اولان کلّ عالمه حجت پیام حقّیله سردابیدن ائدوب غیبت گوزل یازوبدی «حسینی» گلوبدی سوز یرینه ایکی امام ئولن گون توکولدولر ایوینه بیری امام حسن عسکری اونا عنوان بیری امام حسین خیمه سی اولان تالان «علیلو» «سعدی» اهل ولانی یاد ایلدون حسینچیلر اورگین بول یقین که شاد ایلدون حسینون آدینا قربان تمام جن و بشر مدافع حرمیدی او لحظۀ آخر قالان قدر جانی رخت وفانی سویموردی هجوم لشگری سمت خیامه قویموردی اودم که امر شهادت یتوبدی اتمامه او دمده لشگر کینه یول آچدی اخیامه صدای طَبل و دُهُل تا اوجالدی لشگردن اوجالدی عرشه نوا بی پناه حرملردن امان او لحظه دن اود ووردی خیمیه اشرار دوشوبدی وحشت و خوفه تمام خرد و کبار او وضعی زینب کبری یتوردی سجاده که قارداشیم بالاسی نیلیاخ بو مأواده بویوردی عمّه خیام ایچره قالماسون بالالار هامیسی چوللره قاچسون که یانماسون بالالار قاچوبلا چوللره اطفال ناز پرورده بو غمده قلب امام زمان گلر درده نچونکه گیت گَلَه بیر یول واریدی خیمه لره بیریدی یول قاچانا هم گلن سواره لره اودور که حمله ایدنده او دستۀ خونخوار قالاردی آتلار ایاقینده نازنین بالالار یازولّا بعضی لرین جامه سی آلشمیشیدی او اود سوسوزلیق اودی بیربیره قاریشمشیدی عطش شراری اودور دیلرینده چوخ چوخیدی یتنده غارت ائدن قاچماقا توان یوخیدی @shia_poem2