#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
خلوتم پر شده از خلوت ایوان بقیع
مثل شمعی شده ام بین شبستان بقیع
برسانید کمی تربت ویران بقیع
که شوم زائر آن زائر پنهان بقیع
صبح صادق خبر از گمشده ام می آید
مست زهرا شده ام بوی حرم می آید
رونقِ اشک سحر بر سر سجاده دعاست
حلقه بر گوش شما بودن من کار خداست
فاطمی بودن ما خیر دعاهای شماست
نوکر خانهء تان سینه زن کرببلاست
آمدم در بزنم، زود جوابم نکنی
نام زهرا به لبم هست عذابم نکنی
@hosenih
جهل با جذبهء نور تو در آمد از چاه
ماه شبهای منی و ز تو دستم کوتاه
با نگاه تو مشخص شده راه از بیراه
منبرت چیست بجز ذکر اباعبدالله
توکهنسال ترین مرجع دینی آقا
بازهم روضه بخوان، خیر ببینی آقا
سنگ این قوم شکست آینهء هفتم را
خوانده ای زیر لب خود غزل چندم را
دشمن آورده دوباره چه کند هیزم را
آمده تازه کند داغ دل مردم را
دست صیاد تو را در قفست می گیرد
چه شده بین نمازت نفست می گیرد
یکصدا ناله شدی و نشنیدند ترا
ناسزاها به تو گفتند و خمیدند ترا
پیش چشم در و همسایه کشیدند ترا
بی عبا، پای برهنه همه دیدند ترا
نیمه شب دست ترا دشمن تو آمد و بست
نیمه شب حرمت تو پیش زن و بچه شکست
@hosenih
رفتی و پیکر تو بر در و دیوار نخورد
گوشهء پیرهنت بر نوک مسمار نخورد
پهلویت چند لگد در وسط کار نخورد
گذرت خورد به کوچه، سر بازار نخورد
پیش چشم حرمت وارد مقتل نشدی
چند روزی سر دروازه معطل نشدی
دود دیدی، همه را تار ندیدی اصلاً
حرمت را که گرفتار ندیدی اصلاً
پای پر آبله از خار ندیدی اصلاً
سنگ اندازی و آزار ندیدی اصلاً
رفتی و باز درخانه رساندند ترا
وسط مجلس مستان نکشاندند ترا
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
تفسیر بی پایان کوثر ام کلثوم
تصویر ناپیدای مادر ام کلثوم
نور خدا را دیده ام در ام کلثوم
اول بگو زهرا و آخر ام کلثوم
مثل صدف در آب که گوهر پسند است
حجب و حیایت بیشتر حیدر پسند است
در یاعلی یافاطمه یارب عیان است
مستور هستی در دعا، مطلب عیان است
نور قنوتت در نماز شب عیان است
در بارگاه قدسی ات زینب عیان است
باید که چشم دشمن تو کور می شد
روزی به نام نامی ات منظور می شد
@hosenih
قرب تو را اشک سحر آورده بالا
آه غمت را میخ در آورده بالا
دیدی حسن، خون جگر آورده بالا
با دست لرزانش سپر آورده بالا
گرچه تو با این روضه ها خوب آشنایی
در اصل، دلخون شهید کربلایی
ای کاش که نذر رباب انجام می شد
وحشی ترین خورشید صحرا رام می شد
حالا مگر شش ماهه اش آرام می شد
باب الحوائج بود و وقف عام می شد
دلبستگی مادرش را می گرفتی
وقتی علی اصغرش را می گرفتی
باریدی و باریدی و باران نیامد
سقا که رفته بود از میدان نیامد
از خیمه رفت اصغر ولی عطشان نیامد
برگشتنش بر هیچ کس آسان نیامد
آمد حرم ارباب ما، اما چگونه؟
بین عبا پیچیده بود او را چگونه؟
@hosenih
از دور دیدی که سواری بر زمین خورد
آنکه پس از داغ علی اکبر زمین خورد
در زیر تیغ و نیزه ها با سر، زمین خورد
در ازدحام و خندهء لشکر، زمین خورد
عصر عجیبی بود در گودال رفتی
خوردی زمین با زینب و از حال رفتی
تصویری از نیلوفرت را می کشیدند
ازحال رفتی، معجرت را می کشیدند
بعضی تو، بعضی خواهرت را می کشیدند
..............................................
در کوچه و بازار شام....اصلاً بماند!
بگذار شعرم ناتمام اصلاً بماند
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
قسمت شده تا که قدم در جاده بردارم
تسبیح و مهر تربت و سجاده بردارم
قرآن تلاوت میکنم با این لب تشنه
تا رزق هایی که شده آماده بردارم
در بین سجده حاجتم را عرضه خواهم کرد
تا بوسه از پای یک آقا زاده بردارم
ساقی ام از فضل خدا امشب ابالفضل است
مستانه اینجا آمدم تا باده بردارم
تا ریزه خوار سفرهء آن مهجبین باشم
باید دخیل مادرش ام البنین باشم
@hosenih
محتاج، سائل، پادشاه اینجا یکی شد باز
بیت علی و عالم بالا یکی شد باز
گفتم یکی حیدر، صد وسی وسه تا عباس
دیدم صد وسی و سه تا معنا یکی شد باز
چه مجلسی دارند دور بازوی این طفل
اشک علی، ام البنین، زهرا یکی شد باز
قبل حسن، امشب حسین او را بغل کرده
یعنی میان این سه تا، سقا یکی شد باز
درچشم او ظرفیت دریاشدن پیداست
توحید او در انتخاب پنج تن پیداست
@hosenih
خود را رساندم میکده دیدم کمی دیر است
اصلاً مهار این جنون ها کار زنجیر است
گفتم صدای گریه می آید صدایی گفت
که یا عباد الصالحون این بانگ تکبیر است
نان حلال مرتضی تاثیرش اینجا بود
شیر علی در دامن قنداقه هم شیر است
در گاهواره چشم می چرخاند از حالا
این چشم های حیدری دنبال شمشیر است
این کودکی که پای کار روز پیکار است
ذخر الحسینِ روز عاشورا، علمدار است
@hosenih
در چهره خود نوری از انوار رب دارد
این ماه، لطف دائمش را هم به شب دارد
پشت سرش حرفی بغیر خیر و خوبی نیست
از بسکه لیلای بنی هاشم ادب دارد
زینب سر سجاده هر شب شد دعاگویش
چون یاحسین و یاحسن بر روی لب دارد
از چاه و نخلستان بپرسی کار می کرده
عباس هم از نخل ها سهم رطب دارد
هرچه گدا پشت در او مشکلش شد حل
رزق مرا اصلاً خودش داده همان اول
@hosenih
رد کرده ام در عرش اعلا پیچ و خم ها را
دیدم میان آسمان ها پاقدم ها را
عباس تا روز قیامت کاشف الکرب است
دستش سپردند از ازل پایان غم ها را
فوراً سبک تر می شود بار گناهانم
وقتی به شانه می کشم بار علم ها را
چوب گناه خویش را خوردیم و محرومیم
باب الحوائج باز کن امشب حرم ها را
یا دائم الفضلی که دست جود تو باز است
کنج قفس ماندیم، دیگر وقت پرواز است
@hosenih
حرف حرم شد، باز شد پای حرامی ها
شد خیمهء آل عبا جای حرامی ها
چه خوب شد در علقمه افتاده بودی که
نشنیدی آنجا ناسزاهای حرامی ها
معجر کشیدند و سپس خلخال را بردند
دعوای غارت بود، دعوای حرامی ها
موی رقیه در میان شعله ها می سوخت
در ازدحام بی محابای حرامی ها
حالا حرم داریم و اشکی محترم داریم
این ها که داریم از دو تا دست قلم داریم
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
روح بلند مصطفی تا عرشِ اعظم می رسد
بالاتر از بالاست...من اینقدر عقلم می رسد!
هر زحمتی که می کشد، خیرش به عالم می رسد
پس بوسه بر خاک درش، بر نسل آدم می رسد
با او ترازوی عمل، آنقدر سنگین می شود...
شاءن گدایش برتر از شاءن سلاطین می شود
وقت کرم، در کیسه اش درّ و گهر دارد فقط
چون از میان خانهء زهرا گذر دارد فقط
از قُوسِ اَو اَدنای او، حیدر خبر دارد فقط
در غزوه ها بر ذوالفقار او نظر دارد فقط
با دست خود نهری کنار نهر کوثر می کشد
صد جرعه را وقت عطش، با یاعلی سر می کشد
@hosenih
انگشتر دستش، سراغ سنگ خاتم را گرفت
در بین هیئت ها خودش هربار، پرچم را گرفت
بعد از حُسینُ مِنِّی اش، در روضه ها دم را گرفت
با گریه های او گدا، اشک محرم را گرفت
لرزه به روی شانهء عرش برین افتاده است
بابا بزرگ روضه خوان ها بر زمین افتاده است
آنکس که ماهِ هر سحر، شب زنده دارش بوده است
بعد نماز آخرش، زهرا کنارش بوده است
ام ابیها که نبی هم بیقرارش بوده است...
میخ ثقیفه، سال ها در انتظارش بوده است
مانده جنازه بر زمین، هیزم میان کوچه هاست
آن چادر خاکی شده وقتی که می سوزد عزاست
در با لگد که وا شود، صد لاله پرپر می شود
یاس سفید باغ حیدر رنگ دیگر می شود
زهرا نگفته با کسی که باز، مادر می شود
محسن که شش ماهش شود، اوضاع، بدتر می شود
ای وای! از این کوچه و این خانه و این سرزمین
صد مرد باهم جان دهد، یک زن نیفتد بر زمین!
@hosenih
یا مصطفی! شد بعد تو تنهای تنها دخترت
هرچند بارانی شده چشمان زهرا دخترت...
کاری ندارد هیچکس، این دور و بر با دخترت
راحت بغل کرده ترا هر دفعه اینجا دخترت
با آن غمی که مانده در قلب حزینت گریه کن
امشب برای دختر ویران نشینت گریه کن
آن دختری که خسته در آغوشِ خار افتاده بود
از دست زجر بی حیا، دستش ز کار افتاده بود
از روی ناقه بر زمین، با چشم تار افتاده بود
بین طبق می دید سر را که کنار افتاده بود
قدری بغل می خواست که آغوش بابا را ندید
سر بود...گردن بود...اما باز آقا را ندید
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e