هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
امشب هم مهمون کریم اهل بیتیم...
یا امام حسن مجتبی
وارث باباشه این نوجوون ۱۳ ساله...❤️
عموش حسین خیلی دلواپسشه
هی میگه:
تو فرق نداري به خدا با پسرخویش
اینگونه عمو را مکشان پشت سرخویش
خوب است نقابی بزنی برقمرخویش
تا قوم زمینت نزند با نظرخویش
آخر تو شبیه حسنی،حرز بینداز
تو یوسف صحراي منی،حرز بینداز
همین که بعد از اصرارهات اذن میدون از عمو گرفتی، خیمه رو بهم ریختی قاسم...
😔
مادرت و عمه ت دلشون ریخت😔
زن ها چقدر مويْ پریشان تو کردند
از بس که دعا بر تو و برجان تو کردند
وقتی که نظر بر قد طوبای تو کردند...
وقتی که نگه بر تو و میدان تو کردند
گفتند: نَبردش چه نبردي است !
این طفلِ حسن زاده چه مردي است !
به عموش گفته بود مردن برام از عسل هم شیرینتره...
اما همین ضرب المثلی که گفت، به سرش اومد...
😔
میل تو به شوق آمد و ضرب المثلت کرد
آئینهی جنگیدن مرد جملت کرد
آنقدر عسل گفتی و مثل عسلت کرد
با زحمت بسیار عمویت بغلت کرد
از بسکه عدو سنگ به ظرف عسلت زد
اندام تو در بین عسل ریخت، کش آمد
یکم این بیت رو بازش کنم ...
حسین با زحمتْ قاسم رو از زیر سم اسب ها نجات داد
😔
یه نگا به صورتش کرد...
دید نظم صورت قاسم بهم خورده...
😭
یه نگاه به قد و بالای قاسم کرد
دید تو همین مدت زمان کم، قاسم قد کشیده و رعنا تر شده...
😭😭
در این دقایق کوتاه قد بلند شدی
چه کرده اند قدت این قَدَر شده است
#یوسف_رحیمی
قاسم هم مثل رقیه و عبدالله یجور دیگه از بی بی زهرا ارث برد...
😭
ارثی که برده ای تو زمادربزرگ خود
باعث شده در اوج جوانی خمت کنند
😭
#عبدالحسینمخلصآبادی
آقای غریبِ ما خواست تنهایی قاسمو بغل کنه بیاره خیمه...
آخه استخونبندی این نوجوون زیر سم اسب ها له شده بود...
😭😭
دور و برت آنقدرشلوغ است که جانیست
خوبی ضریح تو به این است جدا نیست
برگیسوي تو خون جبین است،حنا نیست
نه ...بردن این پیکر تو کار عبا نیست
باید که کفن پوش بلندت بنمایم
آغوش به آغوش بلندت بنمایم...
آغوش به آغوش...😭
یعنی باید یه نفر سرتو به آغوش بگیره
یه نفر پاهاتو بلند کنه به آغوش بگیره
یه نفر دست زیر کمرت بگیره...
بلکه بشه اینجوری از زمین بلندت کرد قاسمــــــــــم...😭😭😭
یک لحظه تو پاشو بنشین...جان برادر
آخرچه کنم ماه جبین ...جان برادر؟
تا پا مکشی روي زمین...جان برادر
از کاکل تو مانده همین؟...جان برادر
جسم تو زمین است .عمو ، میرود از دست
تو میروي ازدست ،عمو می رود از دست
صلی الله علیک یا ابا عبد الله🖤
#التماس_دعا 🤲
ای گدایان رو کنید، امشب که آقا قاسم است😔
تا سحر پیمانه ریز، کاسه ما قاسم است😔
یادمان باشد اگر، روزی، بقیع را ساختیم..😭
ذکر کاشی های، باب المجتبی یا، قاسم است..🤲😔
مگه نوجوون ۱۳ ساله چقد قد و قامت داره؟
زره به تنش نشد،😔
زنای هاشمی دورشو گرفتن سرمه به چشمش کشیدن،نقاب به صورتش زدن انقد زیبارو بود،😭
میگفت: بچم چشم نخوره،کسی که وقتی میخواد بره میدان جنگ باید زره تن کنه،زره به تنش نشد عاقبت کفن تنش کردن،😭😭
اللّهُمَّ صَلِّ علی فاطمه و اَبیها و بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظيمِ الاْعْظَمِ، اَلاْعَزِّ الاْجَلِّ الاْکْرَمِ، بحقِّ امامِ زمانِنا، بِدَمِ المظلوم ده مرتبه يا اَللّهُ يا اَللّهُ يا اللّهُ…
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای
خدایا آبروی ما مریز
خدایا گناهان ما بریز
خدایا ما را ببخش و بیامرز
برای سلامتی هموطنامون و مریض های مورد نظر:
*أعوذ بالله من الشيطان الرجيم*
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
هدایت شده از من ولایتی ام
🌸🌿🌺🌿🌼
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
سیدعلی ⚫️:
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
شما دعوت شدید به روضه مجازی💔
امشب روضه حضرت علی اصغر
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مصائب بزرگ کربلا ، مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلامه
از میون امامان و امام زاده ها چند نفر مشهور به باب الحوائجن.یکیشون حضرت علی اصغر علیه السلامن
هممون حاجتمندیم
وقتی پاتون به روضه باز میشه اول نیتتون و درست کنین
ثواب این لحظات روضه و اشک رو نثار بقیه کنین
وقتی آدم عملی انجام میده نباید بفکر ثوابش باشه
همینکه خدا توفیق میده اسم خودش و بنده های خوبشو به زبون بیاریم، همینکه تو مجلس روضه ی امام نشستیم از هر ثوابی بالاتره
خوشحال باشیم که ما رو به حساب آوردن و راهمون دادن
روضه ی علی اصغر ع رو مادرها بیشتر درک میکنن
چون از همه عاطفی ترن و شدت مهر و علاقه به فرزند رو چشیدن
اگه اشتباه نکنم شش ماهگی ، زمانیه که تازه بچه به بعضی کارهای ما واکنش نشون میده
یعنی بعد شهادت همه یاران، طلب یاری کردن و فرمودن هل من ناصر ینصرنی
متن روضه رو در ادامه میارم
اما قبل شروع روضه یه چند نکته رو میخوام عرض کنم
در باره شهادت حضرت علی اصغر ع واژه خاصی بکار رفته به نام تلظی
شما همیشه این لحظات رو شاهد بودین که بچه از شدت گرسنگی گریه کنه
آدم بمیره و اون لحظه رو نبینه که بچه آدم از شدت گرسنگی گریه کنه اما مادر و پدر نتونن کاری براش بکنن
شیر خوار امام حسین علیه السلام از بس گریه کرد بیحال شده بود
نه مادر میتونست بهش شیر بده و نه آبی وجود داشت
خدا نیاره روزی که والدین شاهد مرگ بچه شون باشن
اینجا میگن این بچه از شدت عطش تلظی میکرد
😭😭😭😭😭😭😭
السلام علیک یا ابا عبدالله
آقا زره از تنشون در آوردن
بچه رو گرفتن گذاشتن زیر عبا
بذارین بگم تلظی یعنی چه
یه معنی تلظی یعنی از شدت عطش زبون بچه بیرون افتاد
معنی دوم تلظی یعنی از شدت عطش دست و پا میزد و داشت جون میداد
اما معنی سوم و باید توضیح بدم
معنی سومش اینه که دیدین صیاد وقتی یه ماهی رو میگیره و بیرون میاره ،بعد مدتی ماهی همچنان نفس میکشه اما این معنیش این نیست که اگه بندازینش تو آب ، بازم میتونه زندگی کنه .تلظی یعنی دیگه کار بجایی رسید که اگه بهش آب هم میدادن باز فرقی بحالش نداشت.در هر صورت از دنیا میرفت.نوزادی که رفتنیه دیگه تیر به گلو زدن نداره
😭😭😭😭
بچه رو آورد میدون
خب همه دیدن امام حالت رزم نداره
زره و کلاه خود تنش نیست
یهو دیدن از زیر عبا چیزی بیرون آورد
دیدن یه نوزاده
امام حالتش بظاهر خواهش بود
اما در واقع اتمام حجت بود که اگه شما با من دشمنین این بچه که گناهی نداره
وقتی آدم کارش به تلظی بکشه آبم بهش بدن فایده نداره
خب معنی این کار امام جز اتمام حجت چیزدیگه ای نبود
تا بحال تیر سه شعبه دیدین؟
نوک تیر رو دیدین لابد.بهش میگن پیکان
پیکان دو لبه داره
به این لبه میگن شعبه
تیر سه شعبه یعنی غیر از نوکش ، دو تا حالت لبه دار هم وسط تیر درست کرده بود تا اگه به هدف خورد نتونه در بیاره و انقدر بمونه تا طرف جون بده
بچه نیمه جونه
کسی که رهاش کنین میمیره دیگه تیر زدن نداره
بچه شش ماهه رو آدم بغل که میکنه گردنش هی اینور و اونور میفته اما باز خودش برمیگردونه
حضرت بچه رو برای کمک بلند کرد
تا دشمن اونو ببینه و به حالش رحم کنه
راوی میگه حضرت بعد لحظاتی خواست بچه رو پایین بیاره که ببوسدش، دید این سر یه طرف افتاد
اما دیگه تکون برنمیگرده
یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد
کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد
بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود
تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد
شش ماه او تمام شد و در منای عشق
قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد
وقتی پدر ز حنجر او تیر را کشید
زد دست و پا به خون و رها از سه شعبه شد
در پاسخ به شادی شرم آور عدو
در خیمه های تشنه عزا از سه شعبه شد
دیدی دلا به محشر کبرای کربلا
شور قیامتی که به پا از سه شعبه شد
آنجا که کاخ صبر و امیدش خراب شد
غمخانه ی رباب بنا از سه شعبه شد
از اینجا به بعد رو میسپارمتون به باب الحوائج حسین ع با روضه ی آیت الله آقا مجتبی تهرانی
روز عاشورا حسین”ع” نگاه کرد، دید اصحاب شهید شدند و بنی هاشم هم رفتند و کسی هم دیگر نیست.
استنصارهای حسین”ع” در روز عاشورا متعدد است و یکی از آن جاهایی که استنصار کرد اینجاست. واقعاً آن شرایط هر وقت به ذهنم میآید دلم آتش میگیرد که نوشتهاند از سی هزار تا صد هزار نفر در مقابلش ایستادهاند و او تک و تنهاست و میگوید: « هَل مِن مُوَحّدٍ یَخافُ الله فینا؟ هَل مِن مُغیثٍ یَرجوا الله فی اغاثَتِنا؟».
در این موقعیت که حسین”ع” استنصار میکرد، خدا جوابش را داده است. شما خیال نکنید که امام حسین”ع” استنصار کرد ولی هیچ کس جوابش را نمیداد. به خدا قسم، به خودش قسم، هم خدا جوابش را میداد و هم ارواح اولیا و انبیا جوابش را میدادند؛ میگفتند: «قربانت برویم حسین جان! ما هستیم».
تمام ذرات عالم به او میگفتند: «حسین جان! چشم، هر چه بخواهی در خدمت تو هستیم». چون او ولی الله اعظم است؛ اما باید مسائل برای ما انسانهای – نعوذ بالله – ستمکار، روشن شود. باید ما آزمایش شویم.
بعضی جاها نقل کردهاند که این استنصار حسین”ع” یک خصوصیتی داشته است و آن اینکه وقتی زین العابدین”ع” صدای پدر را شنید، از بستر بلند شد و عمهاش را صدا کرد و گفت یک عصایی، چوب دستیی، چیزی برای من بیاور که من بروم. بعضی هم نوشتهاند – شاید این زبان حال باشد – که اینجا بود که صدای علی اصغر هم از گاهواره بلند شد…
مینویسند «فَتَقَدَّمَ الی بابِ الخیمه»؛ بعد از این استنصارهایی که کرد، آمد درب خیام حرم. « وَ نادی یا زینب ! ناوِلینی وَلَدیَ الصَغیر».در جای دیگر آمده است: « یا أُختاه! ناوِلینی وَلَدی الرَّضیع». یعنی بچه شیرخوارهام را بیاور. زینب”ع” علی اصغر را آورد و به حسین”ع” داد. در این روایتی که مجلسی نقل میکند، این طور دارد که حسین”ع” خودش را از لباس حرب تخلیه کرد؛ یعنی لباس عادی بر تن کرد. حتی در بعضی از مقاتل دارد که عمامۀ پیغمبر را بر سر بست، قرآن آورد و خلاصه، چهرهاش چهرهای نبود که بخواهد بجنگد.
این بچه را آورد در مقابل لشکر و روی دست بلند کرد، به طوری که زیر بغلهایش پیدا بود. بلند گفت: «اِن لَم تَرحَمونی، فَارحَموا هذا الرضیع». اگر به من رحم نمیکنید، به این بچه شیرخواره رحم کنید. « اَلا تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً؟». آیا نمیبینید که چگونه بیتابی میکند؟ حالا اینکه بیتابیاش چه بوده است من نمیدانم. آیا زبانش را در میآورده است؟ آیا دست و پا میزده است؟ … البته وقتی میگویند ماهی «تَلَظّی» میکند، معنایش این است که زبانش را پی در پی بیرون میآورد… این بچه هم از شدت تشنگی بیتابی میکرده است…
نوشتهاند: «بَینَما هُوَ یُخاطِبُهُم» ، یعنی هنوز کلام حسین”ع” تمام نشده بود، «اِذ رَماهُ حَرمَلهُ بن کاهِل الاسدی بِسَهمٍ لَهُ ثلاث شُعَب»، حرمله تیر سه شعبهای زد؛ « فَذُبِحَ الطَّفلُ مِنَ الاُذُنِ الی الاُذُن»، یعنی این تیر، کار شمشیر را کرد… اینجا بود که خدا جواب استنصار حسین”ع” را داد؛ یک وقت دید ندا به گوشش میرسد: « یا حسین! دَعهُ»، بچهات را به ما بده. « دَعهُ یا حسین، فَاِنَّ لَهُ مُرضِعَهً فی الجَنَه» ؛ حسین جان ! فرزندت را به ما بده تادر بهشت سیرابش کنیم…
السَّلامُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَّلامُ عَلَی الطِّفلِ الرَّضیعِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ
التماس دعا
اجر همتون با شش ماهه ی سیدالشهداء علیه السلام
برای شفای مریضامون با این دل شکسته دعا کنین
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
🖤
💔....
یک چیز آهسته میگویم ....
رباب ....نشنود
چند
روز دیگر گهواره را در بازار به حراج میگذارند
بر حرمله لعنت
...
🏴🏴🏴🏴🏴
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی
ای حسین……
زیارتنامه حضرت علی اصغر امام حسین علیه السلام
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .
سلام بر عبداللّه بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند. پی نوشت : در زیارتنامه امام حسین درباره علی اصغر علیه السلام که سید بن طاووس در الاقبال بالأعمال الحسنه جلد سوم صفحه ۷۰ آورده است نیز چنین میخوانیم:
«صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ»؛درود خدا بر تو و بر ایشان (شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی
سیدعلی ⚫️:
حضرت_علی_اصغر
بر درِ خیمه نشسته است و خبر میگیرد
خبرت را زِ منِ سوخته پَر میگیرد
چه کنم خیمه روم یا نروم آه ، رباب
بیشتر صبر کُنَد درد کمر میگیرد
دستِ من نیست اگر دست به پهلو دارم
دستِ او نیست اگر دست به سر میگیرد
کاش میشد نَفَسی... یا که تکانی بخوری
دارد از شرمِ حرم قلبِ پدر میگیرد
چار پایان همه خوردند بجایِ تو از آب
چقدر آب لبِ طفل مگر میگیرد؟
مادرت گفت برو لیک بپوشان او را
این سفیدیِ گلو زود نظر میگیرد
مادرت گفت برو رو مزن اما آقا...
تو اگر رو بزنی هلهله سر میگیرد
هرطرف مینگرم تیرِ سهشعبه آنجاست
آه این تیر مگر جا چقدر میگیرد
تیرش آنقدر مهیب است به هرکس بخورد
میشود رد زِ گلو و به جگر میگیرد
بعدِ پیراهن من نوبتِ قنداقهی توست
حرمله دارد از آن دور خبر میگیرد
سرِ قبرِ تو زِ من پیرزنی میپرسد
سرِ نوزاد به سرنیزه مگر میگیرد؟
😔😔😔😭
پیرهنش دستمال اشکامه بگو
پیرهن پاره ی بچم رو بدن
بیا گوشوارمو واسشون ببر
بگو گهواره ی بچم رو بدن😭😭😔
بهشون بگو بذارن یه کمی
همدمم نیزه ی اصغرم بشه
عصای پیری که واسه من نشد
اقلا سایه ی روو سرم بشه
دستو گهواره می کردم بخوابه
حالا نیزه شده گهواره براش
جای من حرمله لالایی میگه
بچمو می ترسونه با اون صداش
تازه یاد گرفته بودم چجوری
برا بچه م بخونم لالا لالا
توی گوشم می پیچه سوز صداش
تازه داشت یاد می گرفت بگه بابا
بچمو بغل می کردی یادته؟
هی می گفتی عمه قوربونت بره...
روزی که داشتی می دادیش به حسین
باورت میشد که بار آخره؟
بمیرم! خواهشای آخرشو
نتونستم دیگه مستجاب کنم
گلم از تشنگی پژمرده بود و
نمیشد فکری برای آب کنم
تا علی گریه می کرد آب می شدم
این غمو کجای این دل بذارم؟
زینبم! آب دادی آتیشم زدی...
حالا که شیر دارم اصغر ندارم
😭😭😭
شماره
1640
راشماره گیری نمائید
وسلام به مرقدامام حسین دهید
مکالمه مجانی چندلحظه قبل بنده گریه ام گرفت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
التماس دعا 🌹
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
هدایت شده از تاریخ تشیع
سیدعلی ⚫️:
◾️🍃با سلام خدمت شما همراهان همیشگی
ای سرو بوستان ایستادگی
ای زیباترین گل باغ حسین
ای جوان رعنا و رشید حسین
ای علی را یادگار
یاعلی اکبر
ســـلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونه ات .
🌴شب هشتم: حضرت علی اکبر(علیه السلام )
علی اکبر(علیه السلام ) نخستین فردی بود که از بنیهاشم به میدان رفت.
او فرزند بزرگ امام است و نزدیکترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگهای خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا میکند.
او گام به میدان مینهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(علیه السلام ) قوت بخشد.
حضرت علی اکبر الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.
⚫️🍃شب هشتم ماه محرم را عزاداران حسینی به نام و یاد جوان برومند دشت بلا؛ اشبه الناس به پیغمبر(صلوات الله علیه )، حضرت علی اکبر(علیه السلام ) به سوگ می نشینند.
علی اکبر، اوّلین شهید از آل ابى طالب است که روز عاشورا نزد پدر گرامىاش آمد و اذن میدان طلبید.
🌱 امام حسین علیهالسلام بى درنگ به او اجازه فرمود و در همان حال ناامید از حیات او، به قامت رعنایش نگریستت و باران اشک از دیدگانش فرو ریخت.😔😔
💠هنگامى که امام علیهالسلام به چهره نورانى فرزندش «على اکبر» نگریست، سر به سوى آسمان برداشت و عرض کرد:
«اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلى هؤُلاءِ الْقَوْمِ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلامٌ اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله، کُنَّا إِذَا اشْتَقْنا إِلى نَبِیِّکَ نَظَرْنا إِلى وَجْهِهِ، اللَّهُمَّ امْنَعْهُمْ بَرَکاتِ الْأَرْضِ، وَ فَرِّقْهُمْ تَفْریقاً، وَ مَزِّقْهُمْ تَمْزیقاً، وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً، وَ لا تُرْضِ الْوُلاةَ عَنْهُمْ أَبَداً، فَإِنَّهُمْ دَعَوُونا لِیَنْصُرُونا ثُمَّ عَدَوا عَلَیْنا یُقاتِلُونَنا».
خدایا! بر این گروه ستمگر گواه باش که اینک جوانى به مبارزه با آنان مىرود که از نظر صورت و سیرت و گفتار، شبیهترین مردم به رسول تو، حضرت محمّد صلى الله علیه و آله است. ما هر زمان که مشتاق دیدار پیامبرت مىشدیم، به چهره او مىنگریستیم. خدایا! برکات زمین را از آنان دریغدار، و اجتماع آنان را پراکنده و متلاشى ساز و آنان را گروههاى مختلف و متفاوتى قرار ده، و والیان آنها را هیچگاه از آنان راضى مگردان! که اینان ما را دعوت کردند تا به یارى ما برخیزند ولى اینک ستمکارانه به جنگ با ما برخاستند».
🌴علی اکبر علیه السلام مرکب به سوی میدان راند، یا بهتر بگوییم خورشید نبوت در افق میدان درخشید
ناگاه آن لشگر ستمگر متجاوز جمال محمد صلی الله علیه و آله وسلم در جلال علی علیه السلام و عصمت فاطمه علیها السلام و شجاعت حسین علیه السلام را در برابر خود جلوه گر دید.
🌿معلوم نبود آنگاه که به گروه دشمن می تازد آیا علی اکبر علیه السلام است یا جدش امیرمومنان علیه السلام یا چنگال توانمند مرگ است که به جان آنان فرو می رود یا صاعقه ها از برق شمشیرش آنان را می سوزاند.
💢گروهی از شجاعتش میخکوب و مدهوش، جمعی تکبیرگو و از جمعی فریاد تبارک الله بلند بود.
به هر سو که می تاخت دشمن می گریخت هیچکس توان رویارویی با او را نداشت.
🌱گاه رجز می خواند و خود را معرفی می کرد گاه هدفش را می گفت و از دلاوریش سخن می گفت:
انا علی بن الحسین بن علی نحن و رب البیت اولی بالنبی
تالله لا یحکم فینا ابن الدعی اضرب بالسیف احامی عن ابی
🔷در میدان نبرد آرام نداشت گاه به میمنه حمله می کرد و سپاه متجاوز را به میسره می کشاند و گاه به قلب دشمن می تاخت ..
هیچ دلاوری با او روبرو نمی شد جز انکه دو نیمش می کرد.
هیچ شجاعی پیش نمی امد مگر آنکه کشته می شد تا آنکه 120 پهلوان را از دم تیغ گذرانید.
اما افسوس کثرت زخم و خونریزی فراوان و شدت تشنگی، توانی برایش نگذاشت تا به آن ددمنشان پیکار را ادامه دهد.
🔶در اینجا بود که شوق لقاء پروردگارش در او شدت یافت.
خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته باشد.
از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود. ضربات تیر و شمشیر، گرما و تشنگی، تاب و توانش را کاسته بود عرضه داشت:
«تشنگی مرا کشت، سنگینی آهن توانم را برد آیا آبی هست تا بر علیه دشمنان نیرو بگیرم؟»
♦️منظور جنابش آن بود که به اندازه ی توانش به انچه بر او واجب بوده قیام نموده و از آن شانه خالی نکرده است به جایی رسیده که بدون جرعه ای آب قدرت رویارویی با دشمن را ندارد.
🍃 امام حسین علیه السلام بشارت داد بزودی به دریای بیکران رحمت خداوندی وارد می شود و جد بزرگوارش آن منجی بزرگ او را با جامی سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد.
🔆علی اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه سر تا پای او را غرق نشاط و سرور کرده بود.
دیگ
هدایت شده از من ولایتی ام
🌸🌿🌺🌿🌼
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
🖤عموعباس
بیتو بابا تنها میمیره
🖤عمو عباس
بیتو قلب حرم میگیره
🍃وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به
میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از
عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض
شهادت نائل می شوم؟ امام او را به
سینه چسباند و فرمود:
فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او
برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را
برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد🖤
أللَّھُمَ؏َـجِّلْلِوَلیِڪَألْفَـــــــــرَج🖤
🖤
نسیم ɳαʂιɱ:
تاسوعای حسینی بر تمام عاشقان حضرت ابوالفضل العباس(ع) تسلیت باد🖤
خاطرهای که ابراهیم پسر مالک اشتر از کودکی حضرت عباس (ع) در سریال "مختارنامه" تعریف کرد.
شب تاسوعا ماه محرم 🌙
🖤ایعلمدارحرمیاابوفاضلمدد 🏴
علم افتاد چو از دست علمدار حسین(ع)
ناله شد همدم و گردید الم ، یار حسین(ع)
تیر بیداد چو بر دیدهی عباس(ع) نشست
شد روان خون دل از ، دیدهی خونبار حسین(ع)
دید بی دست چو افتاده تن میر سپاه
روح گردید برون ، از تن افگار حسین(ع)
قطعه قطعه چو نظر کرد تن اطهر او
پاره پاره ز الم گشت دل زار حسین(ع)
آه از آن قامت چون سرو وُ از آن دست بلند
که به خون غرقه شد ای قافله سالار حسین(ع)
بار دیگر به مددکاری من خیز ، که نیست
دیگری جز تو در این دشت ، مددکار حسین(ع)
🖤یاحضرتاباالفضلعلیهالسلام
🖤بابالحوائجسیدییاعباس
😭😭😭😭😭😭😭
أللَّھُمَ؏َـجِّلْلِوَلیِڪَألْفَـــــــــرَج🖤
🖤
سیدعلی ⚫️:
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
شما دعوت شدید به روضه مجازی💔
امشب روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام
فرارسیدن تاسوعای حسینی برشما تسلیت وتعزیت باد▪️▪️▪️
روز نهم محرم هست،متعلق به حضرت ابوالفضل «ع»
واژه عباس در لغت به معنی ترشرو و خشن است و این نام بیانگر صلابت و توانمندی عباس است چرا که او در برابر دشمن پرصلابت و شجاع بود
عباس صفات کمال و شجاعت را از پدر و مادر به ارث برده بود هنگامی که امام علی علیه السلام میخواست ازدواج کند به برادرش عقیل که نسب شناس بود فرمود:
اُنظُر لِی اِمرَئَهً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَهَ مِن العَرَبِ لاتَزَوّجُها فَتَلِدَ لِی غُلاماً فارِساً
زنی را برای من در نظر بگیر که فرزند قهرمانی از عرب، بزاید، تا با او ازدواج کنم، و از او پسری جنگجو و تک سوار پدید آید
عقیل گفت با فاطمه کلابیه ازدواج کن، زیرا در عرب کسی شجاعتر از پدران او نیست. و هنگامی که اولین فرزند او حضرت عباس متولد شد و قنداقه او را نزد علی علیه السلام بردند علی علیه السلام دستهای او را دید و گریه کرد علت پرسیدند، فرمود: این دستها در روز عاشورا در راه فرزندم حسین علیه السلام جدا خواهند شد
در کتاب مقاتل الطالبیین آمده: عباس مردی زیبا چهره و خوش قامت بود، هنگامی که سوار بر اسب قوی میشد پای مبارکش به زمین کشیده میشد به او قمر بنی هاشم میگفتند و پرچم امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در دست او بود
و اکثر مورخان در شان عباس علیه السلام چنین گفته اند:
👇👇👇
کَالجَبَل العَظیم وَ قَلبُهُ کَالطَّودِ الجَسیِم لِاَنَّه کانَ فارِساً هُماماً وَ بَطَلاً ضَرغاماً، وَ کانَ جَسُوراً عَلَی الطَغنِ وَ الضَّربِ فی مَیدانِ الکُفّارِ وَ الحَربِ
عباس مانند کوهی بزرگ و دارای قلبی بسان کوهی خشن و استوار بود چرا که او جنگاوری بلند همت و سلحشوری شیرگون بود و در دوران کردن نیزه و ضربات با دشمن، در میدان نبرد با کافران بی باکی و جرئت نیرومندی داشت
القاب عباس علیه السلام
👇👇👇
عباس علیه السلام دارای القابی است که هر کدام از آن لقبها بیانگر بخشی از مقام والای او است، مانند:
👇👇
۱-ابوالفضل: چرا که پدر فضائل بود (یا پسری بنام فضل داشت)
۲-اَبُوالقِربَه: چرا که سقا و آبرسان برای لب تشنگان بود و کلمه قربه (بر وزن زنده) به معنی مشک است.
۲-اَبُوالقِربَه: چرا که سقا و آبرسان برای لب تشنگان بود و کلمه قربه (بر وزن زنده) به معنی مشک است.
۳-قمر بنی هاشم: چرا که در میان بنی هاشم، مانند ماه میدرخشید و چهره ای زیبا و چشمگیر داشت
۴-عبدصالح ۵-المواسی (ایثارگر) ۶-الفادی (فداکار)
۷-الحامی: حمایت کننده و پشتیبان
۸-الواقی: نگهبان و محافظ
۹-الساعی: تلاشگر
۱۰-باب الحوائج: وسیله بر آمدن حاجتها
۱۱-حامل اللّواء: صاحب اللّواء یعنی پرچمدار و...
عباس تا آخرین لحظات حیات، پرچم سپاه امام حسین علیه السلام را برافراشت و نگهداشت تا آنجا که وقتی دستهای عباس علیه السلام از آرنج قطع گردید به کمک دو بازوی بریده اش پرچم را به سینه اش چسبانید و در همان حال به دشمن حمله کرد و سرانجام وقتی که عمود آهنین بر فرق مقدسش زدند، از پشت اسب به زمین افتاد و در حقیقت او و پرچمش با هم به زمین افتادند
سخنی پیرامون شجاعت حضرت ابوالفضل علیه السلام
👇👇
شجاعت حضرت عباس علیه السلام در میان اصحاب امام حسین علیه السلام بی نظیر بود چگونگی شهادت او و رجزهای او و جهاد او با دو دست بریده همه بیانگر اوج صلابت و شهامت او است او تنها به سوی آب فرات رفت و در برابر چهار هزار نفر تیرانداز قرار گرفت صف آنها را با کشتن هشتاد نفر از آنها در هم شکست و خود را به آب فرات رسانید
مادرشام البنین علیه السلام در شعری خطاب به او میگوید:
👇👇👇
لَو کانَ سَیفُک فی یَدَیکَ***لما دَنی مِنهُ اَحَدٌ
اگر شمشیرت در دستهایت بود کسی را جرأت نزدیک شدن به شمشیرت نبود
به نقل از تاریخ نویسان
هنگامی که وسائل غارت شده از شهدای کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگی بود یزید و حاضران دیدند همه پرچم سوراخ
و صدمه دیده ولی دستگیره آن سالم است
پرسید: این پرچم را چه کسی حمل میکرد؟
به او گفتند: عباس ابن علی علیه السلام آن را حمل میکرد
یزید از روی تعجب و تجلیل از آن پرچم، دو بار یا سه بار برخاست نشست و گفت:
اَنظُروُ اِلی هذَا العَلَم فَاِنَّهُ لَم یَسلَم مِنَ الطَّعنِ وَ الضَّربِ اِلّا مِقبَضَ الیَدِ الَّتیِ تَحمِلُه
👇👇ُ
به این پرچم بنگرید که بر اثر صدمات و ضربات هیچ جای آن سالم نمانده جز دستگیره آن که پرچمدار آن را با دست حمل میکرده است یعنی سالم ماندن دستگیره نشان میدهد که پرچمدار تیرها و ضرباتی را که بر دستش وارد میشد تحمل میکرد و پرچم را رها نمی ساخته است
سپس یزید گفت:
👇👇
اَبَیتَ اللَّعنَ یا عَبّاسُ، هکَذا یَکُونُ وَفاءُ الاَخ لِاَخِیهِ
لعن و ناسزا از تو دور
باد (و ناسزا برای تو زیبنده نیست) ای عباس این است معنای وفاداری برادر نسبت به برادرش.
شهادت برادران عباس
👇👇
عباس سه برادر پدر و مادری داشت که مادرشانام البنین علیه السلام بود یکی از آنها عبدالله بود که ۲۵ سال داشت دیگری عثمان بودکه ۲۱ سال داشت و سومی جعفر بود که ۱۹ سال داشت
حضرت عباس که از آنها بزرگتر بود و ۳۴ سال داشت به برادران رو کرد و گفت: ای پسران مادرم به پیش بتازید تا خلوص و خیرخواهی شما را در راه خدا و رسول خدا بنگرم
آنها یکی بعد ازدیگری روانه میدان شدند و جنگیدند تا به شهادت رسیدند.
وقتی که همه یاران حسین علیه السلام کشته شدند و حضرت عباس خود را تنها یافت به حضور برادر آمد و عرض کرد: به من اجازه رفتن به میدان بده امام سخت گریه کرد عباس علیه السلام عرض کرد: سینهام تنگ شده و از زندگی دلتنگ گشته و به تنگ آمده ام، میخواهم انتقام خون شهیدان را از دشمن بگیرم.
امام حسین علیه السلام فرمود: برو برای این کودکان تشنه لب، اندکی آب بیاور
به روایت اکسیر العبادات عباس علیه السلام هنگام وداع با برادر رو به آسمان نمود و عرض کرد: خدایا میخواهم به وعدهام (در مورد آبرسانی) وفا کنم و این مشک را برای این کودکان تشنه کامپر از آب نمایم. سپس پیشانی امام حسین علیه السلام را بوسید و به سوی فرات حرکت کرد چهار هزار نگهبان آب فرات بودند به آنها حمله کرد و پس از کشتن هشتاد نفر از آنها خود را به آب رسانید
مشک را پر آب نمود آری عباس علیه السلام مشک را پر از آب کرد ولی از آب نیاشامید و به خود خطاب کرد و گفت:
👇👇
ای نفس! بعد از حسین زندگی تو ارزش ندارد و نباید بعد از او باقی بمانی این حسین است که لب تشنه و در خطر مرگ قرار دارد میخواهی آب گوارا و خنک بیاشامی سوگند به خدا دین من اجازه چنین کاری را نمی دهد.
وَاللهِ لا اَذُوقُ الماءَ وَ سیّدی الحُسَینُ عَطشاناً
و به نقل بعضی فرمود: به خدا قسم لب به آب نمی زنم در حالی که آقایم حسین علیه السلام تشنه باشد.
حضرت عباس علیه السلام مشک را به شانه راستش گرفت و به سوی خیمهها رهسپار گردید سپاه دشمن سر راه آن حضرت را گرفتند و او را از هر سو محاصره کردند آن حضرت تنها با آنهمه جمعیت میجنگید
آن حضرت همچنان میجنگید و از کشتههای دشمن پشته میساخت تا اینکه 👈 زید ابن رقاد کمین کرده و از پشت درخت بیرون آمد و شمشیر بر دست راست او وارد ساخت و دست راستش را قطع نمود
حمله بر دشمن کرد بسیاری از شجاعان دشمن را بر خاک هلاکت افکند، در این بحران،👈 حکیم ابن طفیل طائی از کمین نخله ای بیرون جهید و ضربتی بر دست چپ آن حضرت وارد ساخت و دستش را قطع کرد (فَقَطَعَ یَدَهُ مِن الزَّنَدِ)
آن حضرت مشک را به دندان گرفت و همت میکرد تا مشک را به خیمهها برساند که ناگاه👈حرمله ابن کاهل تیری بر مشک آب زد و آب آن ریخت و تیر دیگری بر سینه اش رسید و از آب بر زمین افتاد
امام حسین علیه السلام مانند شهاب ثاقب به بالین عباس شتافت او را غرق در خون دید که پیکرش پر از تیر شده و دستهایش از بدن جدا گشته و چشمهایش تیر خورده اند.
فَوَقَفَ عَلَیهِ مُنحَنِیاً وَ جَلَسَ عِندَ رَاسِهِ یَبکِی حَتّی فاضَت نَفسُهُ
👇👇
با کمر خمیده به عباس نگریست و سپس در بالین او نشست و گریه کرد تا عباس به شهادت رسید
بر طبق نقل مشهور:ابا عبدالله الحسین«ع» با صدای بلند گریه کرد و فرمود:
اَلانَ اِنکَسَرَ ظَهرِی وَ قَلَّت حِیلَتِی وَ شَمَّت بِی عَدُوِّی
اکنون پشتم شکست و رشته تدبیر و چارهام از هم پاشید، و دشمن بر من چیره شد و شماتت کرد
التماس دعای فرج
ورفع بیماری ازکشورمون وخانوادهامون
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
🖤🥀🖤فرارسیدن
🖤🥀🖤تاســــــــوعا
🖤🥀🖤و عاشورای
🖤🥀🖤حسینی
🖤🥀🖤ایام ایثار
🖤🥀🖤عشـــــق
🖤🥀🖤بندگــــی
🖤🥀🖤وآزادگی
🖤🥀🖤برشـما
🖤🥀🖤دوستان
🖤🥀🖤عزیــز و
🖤🥀🖤 گــــرامی
🖤🥀🖤تسلیت بــاد
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
🌟🌟هر روز زيارت عاشورا مي خواند🌟🌟
حاج محمد على يزدى: مردى فاضل و صالح که همیشه در اصلاح آخرت خود بود همسايه اى داشت كه دوران خردسالى را نزد معلم و با هم گذرانده بودند و در بزرگى گمركچى شده بود.
پس از مرگ، او را در انگورستان كه نزديك منزل آن مرد صالح بود به خاك سپردند. بيش از يك ماه از مرگ گمركچى نگذشته بود كه مرد صالحی او را در خواب مى بيند كه او حال خوشى دارد و از نعمتهاى الهى بر خوردار است. نزد او مى رود و مى گويد: من از آغاز و انجام و درون و بيرون تو باخبرم. تو كسى نبودى كه درونت خوب باشد و كار زشتت حمل بر صحت شود. نه تقيه و نه ضرورتى ايجاب مى كرد كه بدان شغل اشتغال ورزى و نه ستمديده اى را يارى رساندى، كارَت عذاب آور بود و بس، پس از كجا به اين مقام رسيدى!؟
گفت: آرى، چنان است كه گفتى، من از لحظۀ مرگ تا ديروز در سخت ترين عذاب بودم، اما روز قبل همسر استاد اشرف آهنگر از دنيا رفته و در اينجا به خاكش سپردند (اشاره به جايى كرده كه پنجاه قدم از گورش دورتر بوده است)، ديشب سه مرتبه امام حسين (علیه السلام) به ديدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از اين گورستان بر دارند، لذا من در نعمت و آسايش قرار گرفتم. آن مرد صالح از خواب بيدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى استاد اشرف مى رود، او را يافته و از حال همسرش مى پرسد.
استاد اشرف مى گويد:ديروز از دنيا رفته و در فلان مكان به خاكش سپرديم.
مرد صالح مى پرسد: به زيارت امام حسين (علیه السلام) رفته بود؟
استاد مى گويد: نه.
مى پرسد:ذكر مصيبت او مى كرد؟
جواب مى دهد: نه.
سؤال می كند: روضه خوانى داشت؟
مى گويد:نه، از اين سؤالات چه مقصودى دارى!؟
مرد صالح خوابش را نقل مى كند و مى گويد كه مى خواهم بدانم ميان او و امام حسين (علیه السلام) چه رابطه اى بوده؟
استاد اشرف پاسخ مى دهد: هر روز زيارت عاشورا مى خواند.» { هفتاد و دو داستان از شفاعت امام حسین (علیه السلام)، ص۱۱۲}