eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
افتخار سهم و نصيبي ببريم. علي (ع) اجازه داد كه يكي از شركت كنندگان در جنگ بدر و از بزرگان قبيله بني عوف بود در مراسم دفن آن حضرت شركت جويد پیامبر صلی الله علیه و آله، دلیرترین و بردبارترین و عادلترین و پاکترین و بخشنده ترین مردمان بود. حتی یک درهم و دینار برای یک شب نزد او باقی نمی ماند. او از همه مردم زاهدتر بود و ساده تر زندگی می‌کرد آنچنانکه کفش و جامه اش را به دست خویش وصله می‌کرد و در امور خانه همگام با دیگر افراد کمک و همکاری می‌نمود. حیا و آزرم آن حضرت از دیگران بیشتر بود. هیچ گاه در چهره کسی خیره نمی شد. از همه مردم آسان گیرتر بود. دعوت هر آزاده و بنده ای را اجابت می‌کرد. هدیه را می‌پذیرفت حتی اگر جرعه ای شیر بود و سعی می‌کرد آن را جبران کند و به دیگران بخوراند. هیچگاه دربرابر دعوت کنیز یا تهیدستی تکبر نمی ورزید و از آن با روی باز استقبال می‌کرد. آن حضرت به خاطر خدا، نه به خاطر خودش، خشمگین می‌شد و فرمان خدا را اجرا می‌کرد اگرچه به زیان خود یا یکی از یارانش تمام می‌شد. آن حضرت از شدّت گرسنگی سنگ بر شکم می‌بست و هرگاه خوردنی فراهم می‌شد، هرچه می‌یافت می‌خورد و چیزی را بر نمی گرداند. خوراکش ساده بود. درحالی که تکیه داده بود، غذا نمی خورد. با تهیدستان هم سفره می‌شد و با فقرا مجالست می‌کرد. دانشمندان را گرامی می‌داشت و به هیچ کس جفا نمی کرد. از فعالیتهای اجتماعی پیامبر آن بود، که از بیمار، هرکس که بود و به هر نحو، عیادت می‌کرد و به تشییع جنازه مردگان می‌رفت. به تنهایی راه می‌رفت. هیچ گاه حَشَم و خَدَم برای خود نمی گرفت. هر مرکبی که حاضر بود سوار می‌شد، چه اسب و چه استر و چه الاغ. گاه پابرهنه می‌رفت و گاهی با کفش. زمانی ردا دربر می‌کرد و گاهی بدون ردا و بدون عمامه و کلاه خارج می‌شد ولی وقتی راه می‌پیمود به نیرومندی می‌رفت نه با ضعف و سستی. به هنگام رفتن، پاهایش را از زمین می‌کند آنچنانکه گویی از فراز به نشیب می‌آید. آن حضرت بوی خوش را بسیار دوست می‌داشت. او صاحب غلامان و کنیزان بود ولی هیچ گاه بر آنها برتری نمی جُست. وقتی را از دست نمی داد که در طاعت خداوند نباشد. با هرکس که دیدار می‌کرد، در سلام گفتن سبقت می‌جست. هرکس برای کاری در کنار او بود صبر می‌کرد تا وی جدا شود. به هریک از یارانش که برمی خورد دستش را برای مصافحه دراز می‌کرد. و آنگاه دست او را می‌گرفت و انگشتانش را در انگشتان او فرو می‌برد و آنگاه دست دیگرش را بر روی دست او می‌نهاد. برای احترام و گرامی داشت یارانش، آنان را به کنیه فرا می‌خواند، و اگر کسی کنیه نداشت، آن حضرت خود کنیه ای برای او تعیین می‌کرد. در مورد زنان نیز اگر فرزندی داشتند آنها را به نام فرزندانشان می‌خواند وگرنه کنیه جدیدی برای آنها برمی گزید. حتی کودکان را نیز با کنیه صدا می‌زد. از دیگران به خشم دورتر و به خشنودی نزدیک تر و نسبت به مردم از دیگران دلسوزتر و سودمندتر بود. هرگاه در مجلسی حاضر می‌شد می‌فرمود: 👈«خداوندا پاک و منزهی و ستایش تو راست. گواهی دهم که معبودی جز تو نیست. از تو آمرزش خواهم و به سوی تو بازگشت می‌کنم». وقتی درمیان یارانش حضور می‌یافت، به درستی معلوم نبود که کدام یک از آنان حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. زیرا خود را درمیان آنان جای می‌داد (جای ویژه ای برای خود تعیین نمی کرد). امّا بعداً چون تعداد ملاقات کنندگان حضرت رو به افزایش رفت و واردان در پیش رویش می‌پرسیدند که کدامیک از شما محمد هستید؟ برای آن حضرت سکّویی گلین درست کردند. با این وجود آن حضرت بازهم می‌فرمود: من بنده ای بیش نیستم. آن حضرت با آنکه اشرف مخلوقات بود، در برابر خواسته خدا تسلیم شده و‌ملک الموت او را قبض روح نمود السلام علیک یا رسول الله ، وقتی که حضرت رسول اکرم لحظات پایانی عمر راسپری میکرد، یه مرتبه دید روی سینه مبارکش سنگین شده شخص محتضر نبایدروی سینش سنگین شود، زیرا باید راحت و آسان جان دهد ،و برخی موارددیده شده دکمه های پیراهن محتضر هم باز میگذارند رسول اکرم چشم مبارکش رو‌باز کرد دید حسن و‌حسین(ع) روی سینش نشستن امیرالمومنین خواست آنها را از روی سینه پیغمبر پایین بیاره، یه دفه پیغمبر فرمود؛ یا علی بگذار بمانند که با وجود آن دو من تسکین میابم زینب داره نگاه میکنه، یومٌ علیٰ وجهِ الثّریٰ یا زینب !روزی رو‌دیدی که حسین روی سینه پیغمبر نشسته بود، اما یه روزی از بالای تل زینبیه نگاه کردی دیدی الشّمر جالس علیٰ صَدره یه مرتبه دید شمر لعنت الله روی سینه حسین(ع) نشسته، زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست، خارو خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست علی لعنت الله علی القوم الظالمین پایان خسته نباشید