eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم : تاریخ اسلام محوریت: بررسی زندگانی حضرت ام البنین سلام الله دوستان عزیز همانطور که میدانید ،امیر مومنان علی علیه السلام به پیشنهاد برادرشان حضرت عقیل علیه السلام بی بی ام البنین سلام الله رو برای همسری انتخاب فرمود ✔️حضرت علي عليه السلام پس از اينكه فاطمه كلابيه را تاييد كرد وپسنديد عقيل برادرش را براي خواستگاري به نزد پدر فاطمه فرستاد 🔵و حُزام(پدر ام البنین) كه بسيار ميهمان دوست بود پذيرايي كاملي از او كرده و با احترام فراوان به او خيرمقدم گفته و در مقابل وي قرباني كرد. ✅سنت و رسم عرب اين بود كه تا سه روز از ميهمان پذيرايي مي‌كردند و روز سوم حاجت او را مي‌پرسيدند و از علت آمدنش سؤال مي‌كردند 🔰خانواده‌ام البنين كه خارج از مدينه زندگي مي‌كردند نيز چنين رسمي را به جاي آوردند. ❇️روز چهارم با ادب و احترام از علت ورود وي جويا شدند و عقيل گفت: 👈به خواستگاري دخترت فاطمه آمده ام، براي پيشواي دين و بزرگ اوصيا و امير مؤمنان علي ابن ابيطالب. حُزام كه هرگز پيش بيني چنين پيشنهادي را نمي كرد، حيرت زده ماند. 🔰با كمال صداقت و راستگويي گفت: ای عقیل «شايسته اميرالمؤمنين يك زن باديه نشين با فرهنگ ابتدايي باديه نشينان نيست. او با يك زن كه فرهنگ بالاتري دارد بايد ازدواج كند و اين دو فرهنگ با هم فرق دارند. » عقيل پس از شنيدن سخنان وي گفت: اميرالمؤمنين از آنچه تو مي‌گويي خبر دارد و با اين اوصاف ميل به ازدواج با او دارد. 🌀پدر‌ام البنين كه نميدانست چه بگويد از عقيل مهلت خواست تا از مادر دختر، ، و خود دختر سؤال كند و به او گفت: «زنان بيشتر از روحيات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بيشتر مي‌دانند. » ✔️آنچه در جريان صحبت عقيل و حرام بن خالد مورد نظر است و الگوي خانواده‌هاي امروز مي‌تواند باشد، موارد زير است: 👇👇👇 اكرام و احترام به ميهمان حتي اگر ناشناس بوده و هدفش نيز ناشناخته باشد. #ب: احترام متقابل ميهمان نسبت به ميزبان و حفظ آداب و رسوم آنان چنان كه عقيل انجام داد. #ج: صداقت خانواده عروس در بيان حقايق اگر چه به نفع آنان نباشد. #د: صراحت بيان خانواده داماد و عدم توجه به معيارهاي غير منطقي چون ثروت و مقام و شهري بودن و... #ه: توجه پدران به نظر مادرها در امر ازدواج دخترهايشان #و: توجه و اهميت دادن به نظر دختر براي انتخاب همسر آينده اش. 💎سخنان اين دو بزرگوار، عقيل و حزام، به پايان رسيد و حزام به سوي دختر بافضيلت خود،‌ام البنين آمد براي شنيدن پاسخ نهايي از وي... ♦️ وقتي پدر‌ام البنين به نزد همسر و دخترش برگشت ديد همسرش موهاي‌ام البنين را شانه مي‌زند و او از خوابي كه شب گذشته ديده بود براي مادر سخن ميگويد... #ز: در نظر گرفتن نكات خاص روانشناسي اگر چه سطحي باشد در مسايل خانواده و مراعات ادب. ❇️در روز خواستگاري‌ام البنين در حالي كه مادرش موهاي او را شانه مي‌كرد خوابي را كه شب گذشته ديده بود براي مادر تعريف مي‌كرد و خواستار تعبير آن بود؛ او گفت 🔰🔰🔰 🔸«مادر خواب ديدم كه در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه‌هاي فراوان در آنجا وجود داشت. 🌙ماه و ستارگان مي‌درخشيدند و من به آن‌ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فكر مي‌كردم. در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنين روشني ماه و ستارگان...غرق در فکر بودم ☑️در اين افكار غرق بودم كه ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي‌شد كه چشمها را خيره مي‌كرد. ➕ در حال تعجب و تحير بودم كه سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. ⭐️⭐️⭐️ نور آنها نيز مرا مبهوت كرده بود. 🔰هنوز در حيرت و تعجب بودم كه هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدايش را مي‌شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت: بشراكِ فاطمةُ بسادة الغُرَر * ثلاثة انجم و الزاهر القمر ابوهم سيّد في الخلق قاطبة * بعد الرسول كذا قد جاء في الخبر یعنی👈«فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسانهاست بعد از پيامبر گرامي و اينگونه در خبر آمده است. »
✳️  پس از شنیدن سخنان وی گفت:  امیرالمؤمنین از آنچه تو می‌گویی خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔷پدر‌  که نمیدانست چه بگوید از عقیل مهلت خواست تا از مادر دختر، ، و خود دختر سؤال کند و به او گفت: «زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر می‌دانند. » ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜محمدعلی الناصری، مولد عباس بن علی (ع)، صفحه۳۶