👨🦳سیّد در جواب میگفت:
زن، ببین من سه تا دل را خوشحال کردم،
👈اوّل دل الاغ بیچاره ای که از صبح او را میدان بردم و باری روی کولش گذاشتم،
🔻🔻🔻🔻🔻
🟨(قدیم اینجوری بود که روی مرکبها بار میگذاشتند حیوان را سر گذر میآوردند و آن جا نگه میداشتند، از صبح تشنه و گرسنه باید آنجا میماند و تا بار به فروش نمی رفت، حیوان را به خانه
نمی بردند)
✨✨✨✨✨
👈خُب ما دیدیم که دو کیلو انار، دو کیلو انگور، دو کیلو کاهو و چهار کیلو هم بادمجان مانده
🍃🍃🍃
↩️ و کسی هم نمی آید این آشغالهای ته بار را بخرد، این بنده خدا هم میخواهد حتماً اینها را بفروشد، تا خانه برود،
👈👈 من همه این بار را خریدم و حیوان را راحتش کردم، الان توی اسطبل است و یک مشت کاه و یونجه ریختند جلویش و حیوان دارد میخورد و #خوشحال_است،
🌴🌴🌴🌴🌴