سیدعلی ⚫️:
شب هشتم ماه محرم الحرام است ان شاءالله لحظه به لحظه زندگی ما خرج اهلبیت علیهم السلام قرار بگیرد و هنگام مرگ و جان دادن هم آن معصومین علیهم السلام به فریادمون برسند در آن لحظات وانفسا چشمان ما به جمال دلربای اهل بیت الحسین روشن بگردد عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
🍂
چشمِ شورے بہ علـے اڪبرتان خیرهـ شدهـ
صحبت از مرگِ جوان است...
بیا برگردیم 😔
#روز_هشتم...🥀
🍂
روز هشتم محرم،به روز علی اکبر نام گذاری شده است که تشنگی امان این طفل بی گناه و معصوم را بریده بود.
روزی که تشنگی بیداد میکرد.
روز هشتم محرم سال ۶۱هجری قمری قطحی آب سراسری شد و کودکان بی گناه وتحمل تشنگی را نداشتند هلاک قطره ای آب بودند....🍂🥀
🍂
درهشتمین روز از دهه محرم سال۶۱هجری قمری آب مانند طلای نایابی در خیمه های سید الشهداء(ع) شد.خوارزمی"در مقتل الحسین"و خیابانی"در وقایع الایام"نوشته اند که در روز هشتم محرم امام حسین علیهاسلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛بنابراین امام(ع)کلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله زمین را کند،آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند،سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد....🍂🥀
🍂
هنگامی که خبر این ماجرا عبیدالله بن زیاد رسید، پیکی نزد عمربن سعد فرستاد که:به من خبر رسیده است که حسین چاه میکند و آب بدست میاورد،مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد کار را بر حسین (ع)و یارانش سخت بگیر...🍂🥀
🍂
علی اکبر علیه السلام به دشمن حمله کرد و جنگ سختی نمود تا حدی که نوشته اند صدو بیست نفر را به هلاکت رساند و خود جراحات بسیاری برداشت و تشنگی بر او فشار آورد.
✨لذا نزد پدر برگشت و عرض کرد: پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی شمشیر مرا به زحمت افکند،
💦آیا میشود شربت آبی به من برسانی تا با آن در جنگ با دشمن نیرو بگیرم؟
🍂
حسین علیه السلام از ناراحتی پسرش گریان شد و فرمود: بر جدت محمد مصطفی و و علی ابن ابیطالب و من دشوار است که نتوانیم خواسته ات را برآوریم.
✨ پسرم صبر پیشه کن و اندکی دیگر بجنگ که نزدیک است رسول خدارا ملاقات کنی و با کاسه لبریز چنان سیرابت کند که هرگز تشنه نشوی...
✨سپس زبان حضرت علی اکبر علیه السلام را در دهان گرفت،علی اکبر فهمید کام حسین علیه السلام از او خشک تر است..
✨ سپس امام حسین انگشتر خود را به او داد و گفت: انگشتر را در دهان نگه دار...🥀
🔴نکته:
مگر حضرت علی اکبر نمیدانست که در خیمه گاه آبی وجود ندارد چرا از پدر تقاضای آب کرد؟
🥀گویا میخواسته به بهانه ی آب تجدید دیدار دوباره ای با پدر داشته باشد...
🥀علی اکبر علیه السلام دوباره به میدان بازگشت و به دشمن حمله کرد،همانند جدش و پدرش میجنگید.
✨حمید بن مسلم میگوید:ایستاده بودم و نبرد علی اکبر را نگاه میکردم که به یمین و یسار حمله میکرد و همه از او میگریختند.
🔥مره بن منقذ در کنار من بود گفت: گناه همه عرب برگردن من باشد اگر این جوان از کنار من عبور کند و پدرش را عزادار نکنم.
⚡️گفتم مره چنین مگو،این جمعیت او را کفایت میکنند،علی اکبر علیه السلام به ما نزدیک شد، مره از پشت سرش با نیزه به او حمله کرد که علی اکبر روی قوس زین افتاد.
سپس مره با با شمشیر بر فرق علی زد و سرش را شکافت...🥀
زبان حال آقامون ابی عبدالله ...😭
▪️من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
▪️صبحم زستارهی سحرم دست کشیدم
▪️از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
▪️با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سید رضا موید
😭😭💔
اما سخت ترین لحظه هم..
برا پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..😭
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..💔
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..💔
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..😭
▪️من نگویم مرو ای ماه برو
▪️لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..😭
▪️برو میدان ولی آهسته برو
▪️دیدن عمه ی دل خسته برو..
😭😭
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..😭😭💔
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه...
هی صدا میزدنند...
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..💔
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان....😭
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برا خداحافظی اومدی علی
وای عمه ... وای عمه
از بنی هاشم تو شهید اولی
وای عمه ... وای عمه
#زمینه📺
#روز_هشتم #محرم💔
#سید_رضا_نریمانی🎙
مداحی آنلاین - برا خداحافظی اومدی علی - سید رضا نریمانی.mp3
8.57M
برا خداحافظی اومدی علی
وای عمه ... وای عمه
از بنی هاشم تو شهید اولی
وای عمه ... وای عمه
#زمینه🔊
#روز_هشتم #محرم💔
#سید_رضا_نریمانی🎙