eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
164 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم باموضوع : فقه حضرت فاطمه(س) 👇👇 🔆شكّي نيست كه آن حضرت، سرآمدِ زنان عالم است. سيده ي فقيه و فاطمه اي كه در انتقال دادن دين و دعوت و شناخت قرآن و سنّت، توانمندي بالايي داشت. 〽️هر چند حضرت فاطمه عليهاالسلام با حوادث بزرگ و بلاياي عظيمي روبه رو بود و در كنار مصطفي صلي اللَّه عليه و آله، در تمام محنت‌ها كه بر او گذشت، ايستادگي كرد ✅اما در مسأله ي تربيت، نخستين مرتبه را برخوردار بود و نقش بسيار مهميّ در پرستاري پدر، به ويژه پس از مرگ مادرش، ايفا نمود. ✳️از اينرو، هنگامي كه از فقه و دانش او، در قالب روايات سخن مي‌گوييم، مي‌بينيم كه در مورد عديده اي، با مسائل فقهي مواجه بوده و در آن مسائل به نور خداي عزّوجلّ مي‌نگريسته و خداوند قلب او را نوراني ساخته و وي را گرامي داشته و از زنان برگزيده ي عالم قرار داده است. ♻️♻️♻️ 🔰زهراي بتول از نخستين روزهاي زندگي اش، به وظايف سنگين قيام كرد. 📋بخاري از عبداللَّه ابن مسعود روايت مي‌كند كه: 👈پيامبر صلي اللَّه عليه و آله كنار خانه ي كعبه به نماز ايستاده بود و ابوجهل و يارانش نظاره مي‌كردند. 🔰يكي از آنها گفت: «كداميك از شما شكمبه ي شتران فلان قبيله را مي‌آورد و هنگامي كه محمد صلي اللَّه عليه و آله به سجده مي‌رود، بر پشت او مي‌گذارد؟! » 🌀پست ترين فرد آنها بود، برخاست و آن را آورد و صبر كرد تا محمد صلي اللَّه عليه و آله به سجده رفت و آن را بر پشت آن حضرت نهاد! 📃به نقل از عبدالله ابن مسعود: من نگاه مي‌كردم و كاري از من ساخته نبود و آنان مي‌خنديدند و به يكديگر نگاه مي‌كردند و پيامبر خدا صلي اللَّه عليه و آله در سجده بود و سر از سجده برنداشت تا اينكه 👈فاطمه آمد و آن را از پشت پدرش برداشت»👉 🔶اما در خانه و با همسر و فرزندانش طوري به وظايف خود عمل مي‌كرد كه اثر دستاس بر دستهاي او و اثر كوزه ي سفالين بر شانه اش مانده بود!🔶🔶🔸🔸 📗علي عليه السلام گويد 👈: «من با فاطمه ازدواج كردم در حالي كه من و او جز پوست گوسفندي زيرانداز نداشتيم. 🌙شبها بر آن مي‌خوابيديم و روزها شتر آبكش را بر آن علوفه مي‌داديم! و ما را خدمتكاري جز فاطمه عليهاالسلام نبود! و چون رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله او را به همسري من داد، قطيفه و بالِشي كه از برگِ خرما انباشته شده بود و دو سنگ، براي آسيا و يك مشك آب و دو كوزه همراه او (جهيزيه) فرستاد. 🔰و آنقدر دستاس كرد كه اثر آن بر دستش ماند و با مشک آب آورد كه بر گردنش اثر نهاد! ⚡️و خانه را جارو كرد، تا لباسش گردآلود شد و زير ديگ، آتش افروخت، تا لباسهايش خاكستر گرفت! و به خانه ي پدر آمد تا از اين وضع با او سخن بگويد، عايشه به استقبال او شتافت و آن سخنان را شنيد و براي پيامبر نقل كرد.... ⚔همچنين در غزوه ي احد، هنگامي كه پيامبر در شكاف كوه، پناه جست علي ابن ابي طالب عليه السلام آمد و با سپر خود آب آورد تا پيامبر صلي اللَّه عليه و آله بنوشد. 💦پيامبر صلي اللَّه عليه و آله كه آب را بدبو يافت ننوشيد و علي عليه السلام خون از چهره ي پيامبر شست و بر سر مبارك او آب ريخت و پيامبر ميفرمود: 💥«خشم خداوند شدت گرفت بر قومي كه چهره ي پيامبرشان را خونين كردند. » 📕سهل گويد: «به خدا من مي‌دانم كه چه كسي زخم رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله را شست وشو مي‌داد و چه كسي آب مي‌ريخت. » 📖 به روايت بخاري، فاطمه دختر پيغمبر صلي اللَّه عليه و آله شست وشو مي‌داد و علي ابن ابي طالب با سپر آب مي‌ريخت و چون فاطمه ديد كه خون با ريختن آب، بند نمي آيد، پاره اي حصير گرفت و آن را سوزانيد و بر زخم پیغمبر پاشيد و خون بند آمد. 🔷🔷🔹🔹 و نيز مواردي وجود دارد كه از ديدگاه‌هاي عميق زهرا عليهاالسلام در «عِلم» حكايت دارد:👇👇👇 ۱- رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله با او گفت: 👈«چه چيز براي زن بهترين است؟ » حضرت زهرا پاسخ داد: «اينكه مردان را نبيند و مردان او را نبينند. » پيامبر با شنيدن اين سخن، فاطمه را به سينه گرفت و فرمود: «بعضهم من بعض» یعنی👈«همه ي اينها از يک تبارند. » ✳️ پيامبر خرسند شد كه زهرا عليهاالسلام داراي چنين دريافتي از فقه مي‌باشد و از شناخت و آگاهي اين چنين برخوردار است! ۲- مسلم از قول عايشه نقل كرده كه گفت: 👈«همسران پيامبر همگي جمع بودند، فاطمه آمد، راه رفتن او شبيه پيامبر بود. » 🔆پيامبر فرمود: «خوش آمدي دخترم. » و او را به پهلوي خود در سمت راست يا چپ نشانيد و با او سخني گفت كه فاطمه گريست! ♦️سپس رازي با او گفت كه خندان شد! به او گفتم: «از چه چيز گريان شدي؟ » پاسخ داد: «راز پيامبر صلي اللَّه عليه و آله را فاش نمي كنم! » عایشه میگوید: گفتم «مانند چنين روزي نديده بودم كه شادي و اندوه با هم بياميزد! » چون گريست گفتم: «پيامبر با تو چه سخن خاصي گفت كه گريه كردي؟ » و از او پرسيدم كه «سخن پيامبر چه بود؟ » جو