چقدر داغ دلت آتشین و پابرجاست
چقدر زخم وجودت عمیق و ناپیداست
کتاب زنده ی کرب بلا و شاماتی
حدیث حادثه ها با تو قابل معناست
اگر برای شهیدان بود فقط یک روز
تمام عمر برای تو روز عاشوراست
رضا به حقی و با آنهمه جفا و ستم
میان آتش و خون هر چه دیده ای زیباست
شکسته بغض تو و کس نبود همدم تو
سکوت گریه ی تو آشناترین غوغاست
گشود قفل دل خلق را دعاهایت
هنوز سیره تو رهگشای انسانهاست
به اهل شام سخن گفتی و نشان دادی
که نسل پاک پیمبر زبانشان گویاست
یزید مرد ولی زنده شد مرام حسین
مسیر و راه شما امتداد راه خداست
دلم به شوق بقیع ات همیشه در تپش است
کویر تشنه جان در تلاطم دریاست
غبار در گهتان می کند مرا مدهوش
به حکم نوکری ام با خط شما امضاست
#محمد_هوشمند
#مدهوش