eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
162 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶ابوبکرگفت: عتیق 🔷راهب: نام دیگرت چیست؟ ❓ 🔶ابوبکر: صدیق. 🔷راهب: نام دیگرت ❓ 🔶ابوبکر:  من نام دیگری برای خود سراغ ندارم. 🔷راهب:   آن کسی که من می‌خواهم تو نیستی! 🔶ابوبکر: خوب بگو بدانم حاجت تو چیست؟
🔷راهب گفت: 👈 من از سرزمین  آمده‌ام تا مسائلی از امین این امت پرسش کنم 🔺اگر پاسخ صحیح داد شوم و این طلا و نقره‌ها را هم به او بدهم که میان شما تقسیم کند و آنچه به من دستور داد اطاعت نمایم. 👈و اگر جواب نداد مال‌ها را می‌برم و مسلمان نمیشوم! ❌🚫 🔶ابوبکرگفت :  مسائل خود را سؤال کن.
🔷راهب گفت:  نه بخدا قسم تا به من امان ندهید پرسش نمی کنم! 🔶ابوبکر: بگو تو در امان هستی. 🔷راهب:  من سه مسئله دارم   اول اینکه بگو بدانم آنچه از برای خدا نیست چیست؟⁉️ 👈دوم:   چیزی که نزد خدا نیست چه می‌باشد؟ ⁉️ 👈سوم:   بگو بدانم چه مطلبی است که خدا آن را نمی داند.؟⁉️⁉️
🔶ابوبکر کمی فکر کرد و بدنش به لرزه افتاد گفت:   را بیاورید! ♦️ او نیز آمد و سؤالات را گوش کرد اما بدنش بلرزه افتاد و گفت: نمیدانم!. ♦️ابوبکر گفت:  را بیاورید!! 👈👈 او نیز آمد و پس از شنیدن پرسشها سر خود را پائین انداخت و گفت: من هم نمیدانم. و همه متحیرانه سر به زیر شدند!!⛔️⛔️⛔️⛔️
🔷راهب گفت:  آه که شما (چقدر ستمگرید) مقام بزرگی را اشغال کرده اید و هیچ لیاقت و قدرت اداره آن را ندارید! 💠پس راهب برخاست برود،  فریا دزد: 👈  ای دشمن خدا اگر امان نداشتی زمین را از خون تو رنگین می‌کردم!🗡🗡
🔸 که وضع را اینطور دید فورا به خانه  (علیه السلام) رفت ✔️✔️و جریان را به عرض آن حضرت رسانید. 🖊  (علیه السلام) هم به مسجد آمد وقتی که حاضرین چشمشان به آن حضرت افتاد همه صدایشان به  « الله اکبر» بلندشد🔸🔸🔸🔸🔸 ❇️ و حمد خدا را گفتند و به احترام آن حضرت بلندشدند!
🔷ابوبکر گفت:  ای راهب سؤالات خود را بگو که مطلوب و حریف تو این مرد است (و به علی-علیه السلام اشاره کرد). 🔶🔸 به آن حضرت رو کرده گفت: ای جوان نام تو چیست؟. ❓❓ ✳️  (علیه السلام)فرمود: نام من نزد یهودیان «  »، و نزد نصارا « » و نزد پدرم « » و نزد مادرم « »است
🔷راهب گفت : با پیغمبر تان چه نسبتی داری؟ ❓❓ ❇️ علی (علیه السلام): او برادر و پدر زن و پسرعموی من می‌باشد. 🔷راهب: بخدای عیسی (علیه السلام) قسم که آن کسی که من می‌خواستم تو هستی.✔️ ✍ اکنون سؤالات مرا پاسخ بده: ♦️آنچه از برای خدا نیست چیست ❓ ♦️و آنچه نزد خدا نیست چیست؟ ❓ ♦️و آنچه را خدا نمی داند چیست؟❓
✍علی (علیه السلام) در پاسخ فرمود: ✅آنچه از برای خدا نیست این است که خدا یکی است و  و  برای او نیست ✅ و آنچه نزد خدا نیست  است که نزد خدا نبوده و او به کسی نمی نماید ✅ و آنچه را خدا نمی داند است که خداوند برای خود در حکومت خود کسی را شریک نمی داند.
و اینجا بود که راهب نصرانی ایمان آورد و مسلمان شد
خسته نباشید
🔶پایان نشست🔶