eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شکرگزاری، حال خوب
↷❈🔅❂💎❂🔅❈↶ ∝تدابیر پیامبر (ص) برای خلافت امام علی (ع) ⇦⑫⇩ ⇦⇦ تدابیر عملی‌ ↯↯ ✿ فرستادن لشکر اسامه ❧و در ادامه... صلی الله علیه وآله با بر آن‌ها و این‌که اگر بر فرماندهی خرده می‌گیرید، قبلاً بر پدرش هم می‌کردید، سعی بر آن داشت که جمعیّت را از خارج کرده و به ملحق نماید. حتّی کار به جایی رسید که وقتی صلی الله علیه وآله عده‌ای از جمله و و و و برخی دیگر را دید که امر او را در ملحق شدن به امتثال نمی‌کنند، آنان را کرد و فرمود: «لعن اللَّه من تخلّف جیش اسامة»؛(173) « کند هر کسی را که از تخلّف نماید.» ولی در عین حال برخی به اکید صلی الله علیه وآله نمی‌کردند. و گاهی به این که ما نمی‌توانیم دوری صلی الله علیه وآله را هنگام تحمل کنیم، از عمل به صلی الله علیه وآله می‌کردند. ولی امر چیز دیگری بود؛ آنان می‌دانستند که صلی الله علیه وآله، ‌علیه السلام و برخی از خود را که با و و ‌علیه السلام هستند، نزد خود نگاه داشته تا هنگام به او کرده و بعد از وفات نیز آن گروه از با علیه السلام نمایند و از دست آنان شود، ولی بر این بود که هر طور و به هر نحوی که شده از انجام این عمل کنند، و نگذارند که عملی شود. ❦ادامه دارد... 173) ملل و نحل، شهرستانی، ج1، ص23. ⛅️اللهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج...⛅️ ╔═❃══ ღ๑❈๑ღ ══❃═╗ @TheNamesOfAllah ╚═❃══ ღ๑❈๑ღ ══❃═╝
هدایت شده از حقیقت شیعه
◾️ابن قتيبه دينوري: 🏴 #حضرت_زهرا سلام الله علیها سوگند ياد كرد كه هرگز با #ابوبكر سخن نگويد. و وصيت كرد كه شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در مراسم دفن حضور نداشته باشد. ⁉️ #سوال از اهل سنت : دلیل چنین عمل و وصیتی از سیده النساء العالمین چیست؟ 🚩کانال حقیقت شیعه 🆔 @hagigatshia14
💢 اگر طبق ادعای شیعیان بین علی(ع) و اختلاف و خصومت بود، پس چرا علی(ع) به ابوبکر اجازه داد تا بر پیکر نماز بخواند؟ در منابع اهل سنت پنج روایت آمده که بيانگر اين نكته هستند: ابو بكر بر پيكر حضرت زهرا (س) خوانده است. اما اين روايات از نظر ضعيف هستند و در نتيجه حجت نيستند. از طرف ديگر در مقابل اين روايات، روايات بخاري و مسلم قرار دارند كه تصريح مي‌كنند، حضرت زهرا (س) تا آخر عمر با ابو بكر قهر بودند و با او صحبت نكردند: ✅فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا  بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ ، و هنگامي‌كه از دنيا رفتند، امير مؤمنان عليه السلام در مراسم تجهيز و تشييع دختر رسول خدا (ص) آنها را با خبر نكردند و خود آن حضرت بر بدنش نماز خواند و دفن كردند: ✅ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها... اين روايت بر روايات ضعيف ديگر مقدم است و ثابت مي‌شود كه ابو بكر بر بدن ايشان نخوانده است و تا آخر عمر آن حضرت از دست وي ناراحت و ناراضي بوده اند. و از طرف سوم، بسياري از علماي بزرگ اهل سنت تصريح نموده اند كه ابو بكر بر بدن آن حضرت نماز نخوانده است. ✅دفن شبانه به خاطر نماز نخواندن ابو بكر بر بدن حضرت زهرا (س) عبد الرزاق كتاب «المصنف» روايت معتبر ديگري را نقل كرده است كه اميرمؤمنان عليه السلام حضرت زهرا (سلام الله عليها) را شبانه كردند، تا ابو بكر بر آن حضرت نماز نخواند:👇👇 حسن بن محمد خبر داده است كه فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله شبانه دفن شد، رواي مي‌گويد: علي [عليه السلام] اين كار را انجام داد تا ابو بكر بر پيكر ايشان نماز نخواند؛ زيرا ميان ابو بكر و فاطمه چيزي (ناراحتي) بود. 📚الصنعاني، المصنف، ج 3، ص521 @shiitehistory
❌💢❌💢❌💢❌💢❌ 🔥 ۲۶ صفر: تجهیز لشکر اُسامه و تخلّف خلفای غاصبین از فرمان رسول خدا صلّی الله علیه و آله در چنین روزی در سال یازدهم هجری، صلّی الله علیه و آله به عدّه‌ای خاص از صحابه (منافقین) و بخصوص و و امر فرمودند برای سفر به روم و جنگ با رومیان به امیریِ اُسامَة بن زید آماده شوند. آنان که با خروج از مدینه، نقشه‌هایشان برای را نقش بر آب می‌دیدند، جوانیِ را بهانه کرده و نسبت به فرماندهی او بر سپاه اسلام به خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله اعتراض کردند! 🚩 حضرت فرمودند: «خدا لعنت کند کسی را که از لشکر اُسامه تخلّف نماید!»؛ ولی با این حال، ابوبکر و عمر و عثمان تخلّف کرده و بازگشتند و مورد لعنت خداوند متعال و رسول معظّمش قرار گرفتند! 📚 کتاب سلیم رَحِمَهُ الله، ج ۲، ص ۶۸۳؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۴۱۰؛ ج ۳۰، ص ۴۲۸ و ... . @shiitehistory
❓ پایه گذار چه کسی است؟! 🔶 برخی گمان میکنند امام (ره) یا حتی آیت الله ، مبدع و بنیانگذار و هستند. (با توجه به اقدامات متعدد و برجسته شان) اما سابقه وحدت شیعه و سنی نه تنها در بین علمای سابق وجود داشته که اولین اسوه ، شخص امیرالمومنین (ع) است. ✅ امام علی(ع) در دوره سه خلیفه، بهترین نمودهای عینی و عملی وحدت مسلمانان را در تاریخ اسلام ثبت کردند. در اولین گام وحدت، امیرالمومنین از حق شخصی خویش به خاطر حفظ وحدت مسلمین گذشتند و سالها مصیبت ها و رنجهای زمانه را هم بدان سبب تحمل نمودند. در اولین بزنگاه تفرقه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، در ، که شم سیاسی نیرومندی داشت و زمینه اختلاف را فراهم می دید، مستقیما به درب خانه علی(ع) رفته و به وی پیشنهاد کرد که «دستت را بده تا من با تو بیعت کنم که اگر من با تو بیعت کنم، همه فرزندان عبد مناف و بعد قریش و سرانجام همه عرب تو را به فرمانروایی می پذیرند.» و امام علی(ع) که از هدف فتنه انگیزانه ابوسفیان در ایجاد تفرقه و آشوب برای خشکاندن نهال نوپای اسلام و بازگرداندن جاهلیت به خوبی آگاه بود، ضمن رد این پیشنهاد به وی فرمود: «تو به جز فتنه و آشوب، هدف دیگری نداری. تو مدتها بدخواه اسلام بوده ای. مرا به نصیحت و سپاهیان تو نیازی نیست.» 🔶 امام علی(ع) با مشورت، همکاری و همفکری با خلفا تمام توان خویش را برای جلوگیری از انحراف پس از رسول خدا(ص) به کار بستند. ✔️ در بزنگاه‌های مختلف (جنگ با مرتدین، در نبرد با رومیان، در مناظره با علمای یهود و نصاری و...) خود را مدیون مشورت ها و علم امیرالمومنین(ع) میدانست. ✔️ این از سانسورهای تاریخ اسلام است که علاوه بر مشاوره های علمی، نظامی، سیاسی، در طول خلافت بن خطاب، حضرت علی(ع) سه بار (به هنگام عزیمت خلیفه دوم به شام، در ابتدای جنگ قادسیه و عزیمت او به بیت المقدس) جانشینی عُمر در مدینه و اداره این شهر را می پذیرد. صرفا برای حفظ اسلام. وحدت از این بالاتر؟! ✔️ حضرت علی در عصر خلیفه سوم، افزون بر مشاوره های معمول، در برابر ناراضیان خلیفه نیز نقش میانجی گری را به عهده داشت و هنگام محاصره خانه و بستن آب بر وی، به خلیفه آب رساند و فرزندان جگرگوشه اش حسنین(ع) را برای حفاظت از او به درِ خانه اش فرستاد. 🔶 این از بزرگترین ظلمها در حق حضرت علی(ع) است که این شیعه و سنی که حضرت برای ایجاد آن تلاش بسیار زیادی کردند، به بدل شود. 🌹چه خوب که شیعه درست پا بر جای پای اهلبیت(ع) گذارد و نه پیش و نه پس از آن. در عمل و نه در حرف.
🔶 دوازدهم صفر ، حَکَمین در صفّین 🔶 صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه سال ۳۸ه.ق ، لشکر علیه السلام مهیّای جنگ شدند، امّا حیله نمود و دستور داد تا ها را بر سر نیزه کنند. 📚 نهج السعادة ج۲ ص۲۸۲ ؛ مستدرک سفینه البحار ج۶ ص۲۵ ؛ وقائع الشهور ص۴۸ صفوف جلوی لشکر کفر ورق هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می زدند : «لا حُکم إلاّ لِله» ! مانند ، با تضعیف روحیّه لشکرِ حضرت آنان را به اختیار حَکَمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من هستم نتیجه نداد. سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حَکَمی از جانب خود معیّن کند تا حُکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند. را معرّفی کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : «اگر ناچار هستیم، ، و الّا نخعی حَکَم باشد». اشعث و جماعت قُرّاء ( و ) که بعداً جزء شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند : « فقط یعنی ». منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در « » (قلعه ای بین و ) جمع شدند، و با توجّه به عداوتی که هر دو نسبت به علیهم السلام خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و با و عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیّت ابو موسی به عمرو گفت : تو بایست معاویه را از کنی ، تا من هم علیّ بن ابیطالب علیه السلام را خلع نمایم. عمرو عاص گفت : من هرگز بر تو که عامل و بوده ای و در و بر من تقدّم داشته ای، سبقت نمی گیرم ! ابن عبّاس گفت : ابو موسی ! تو را فریب ندهد، ولی او به گفته ابن عبّاس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت : من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد. عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت : «مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می کنم» ! حَکَمین برای عوام فریبی و بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و تازیانه ای بر سر عمرو عاص زد. ابو موسی از ترس اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به پناهنده شد. 📚 بحارالأنوار ج۳۳ ص۳۲۴ همه این مطالب در حالی بود که صلّی الله علیه و آله در دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند : «حَکَمَین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می کنند کسانی را که از آنها تبعیّت کنند». 📚 الایضاح ص۶۲ امیرالمؤمنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز و سه نفر دیگر را این گونه می فرمودند : «اللّهُمَّ العَن مُعاوِیَةَ وَ عَمراً و وَ أبا مُوسی الأشعَری». 📚 الایضاح ص۲۳۴ از جمله منافقینی بود که در شب (بعد از غدیر) قصد قتل صلّی الله علیه و آله را داشتند. 📚 شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج۱۳ ص۳۱۴ (رجوع شود به تتمّه و ۲۸محرم)
ماجرای 👈زلزله در زمان امیرالمومنین(ع) از زبان👈 حضرت فاطمه(س) از حضرت 👈صدیقه ی طاهره سلام الله علیها نقل شده است که فرمودند:در زمان ابوبکر زلزله‌ای آمد.مردم از ترس به و عمر پناه بردند.در همین حین دیدند که آن دو نفر با ترس خارج شدند و به سوی المؤمنین 👈علی بن ابی طالب صلوات الله علیه پناه بردند... . مردم نیز به👈 دنبالشان آمدند تا به درب خانه👈 أمیر المؤمنین علیه السلام رسیدند... حضرت از خانه خارج شدند در حالی که از حادثه‌ای که ایجاد شده اصلا نگران نبودند و برایشان مهم نبود  سپس 👈حرکت کردند و مردم دنبال ایشان به راه افتادند تا به مکان مرتفعی رسیدند... پس آنجا نشستند  و مردم نیز دور ایشان نشستند درحالی‌که به دیوارهای نگاه می‌کردند که می‌لرزیدو به جلو و عقب می‌رفت... فرمودند  گویا از آنچه می‌بینید، ترسیده‌اید! ✍عرض کردند چرا نترسیم در حالی که هرگز مانند آن را ندیده‌ایم؟!! حضرت 👈مولا دو لب مبارک خویش را تکان دادند  و سپس با دست بر زمین کوبیدند و (به زمین) فرمودند  تو را چه شده؟ آرام باش! پس آرام شد...  همه تعجب کردند بیش از آنچه که از نترسیدن👈 أمیر المؤمنین صلوات الله علیه تعجب کرده بودند... (مجددا) مولا فرمودند👈 گویا از آنچه انجام دادم تعجب کردید؟  عرض کردند: آری!  پس 👈مولانا أمیر المؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه فرمودند  منم آن کسی که فرموده است:   «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»* آنگاه که زمین شود به سخت‌ترین لرزه‌هایش و زمین 👈بارهای سنگینش را بیرون ریزد و انسان بگوید که زمین را چه شده است؟»😔 من آن انسان هستم که به زمین می‌گویم: «تو را چه شده است؟» «در آن روز زمین خبرهای خویش را حکایت می‌کند.» 👈اخبار خود را برای من حکایت می‌کند.» خب زمین به یوم آقا امیرالمومنین آرام شد و دوباره 👈حضرت علی علیه السلام ول کردن😔 دنبال.. ابوبکر و عمر را افتادن حضرت دوباره تنهای آمدن خونه میگن کوفه مردم بی وفا داشته😔 مدینه هم کم بی وفا نداشته بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام باب (۱۱۲) ما ظهر من معجزاته علیه الصلاة و السلام في الجمادات و النباتات
تاریخ تَشیع: بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم صبح سه شنبه تون بخیر و نیکی پر از نگاه خوب خدا باشه براتون ان شاء الله کنفرانس امشب درباره حمله به -علی(ع) در قبال لشکرکشی به سایر کشورها چه موضعی داشت؟ 👈آیا امام (ع) با ابوبکر و عمر به سایر کشورها برای توسعه‌ی اسلام موافق بود؟👇👇👇👇 ✍در ‏ای از جنگ‌ها؛ مانند جنگ با ایران، روم و فتح ­المقدس (ع) مورد مشورت قرار ‏گرفت، ولی خود حضرت در جنگ حضور نداشت. 👈حضرت (ع) در چنین مواردی نه تنها بر اساس مصلحت و که بر اساس مصلحت و منافع همه‌ی جامعه‌ی بشری بویژه و نظر خود را اعلام می‌فرمود. 👈در جنگ با حضرت علی(ع) به عنوان معصوم که ولی، دلسوز و همه‌ی مردم جهان - حتی غیر و - است ✍با ابراز نظر مشورتی خود کاری کرد که این جنگ‌­ها با کمترین خطر و به پایان برسد و چنین هم شد. البته باید توجه داشت که اگر (ص) زنده بود، یا (ع) پس از (ص)، به خلافت می‌‏رسید، بیقین فتوحات به آن صورتی که اتفاق افتاد، انجام نمی‌گرفت؛ یعنی انجام شده در زمان خلفا به طور مطلق مورد تأیید (ع) . ✍خلفا امام (ع) را کنار زدند و آن‌حضرت در زمان ، و بود. منتهی وقتی که آنان احتیاج پیدا می‌کردند از هم، نظر و مشورت می‌خواستند. 👈 امام (ع) نیز در چنین مواردی نه تنها بر اساس و که بر اساس مصلحت و منافع همه‌ی جامعه‌ی بشری بویژه و مظلومان نظر خود را اعلام می‌فرمود. 👈در پاره‌‏ای از ؛ مانند جنگ با و علی(ع) مورد مشورت قرار ‏گرفت. البته خود در جنگ حضور در و جنگ با می‌گویند وقتی خلیفه دوم(عمر بن خطاب) فهمید که آماده حمله بزرگی می‌شوند به آمد و همه را دعوت کرد و از آنان نظر خواست. گفت: تو خودت به جبهه جنگ برو تا مسلمانان با دیدن تو شوند و خوب بجنگند. گفت: همه‌ی مردم ، همه‌ی مردم ، مردم و مردم را حرکت ده و به جبهه جنگ برو تا با دیدن تو و این همه نیرو خوب بجنگند، 👈عثمان نشست و دیگر کسی بلند نشد. بن خطاب دوباره گفت: ای مسلمانان نظر دهید. 👇👇👇👇👇 ✍این درست نیست که مردم شام را روانه جبهه‌ی جنگ کنی؛ چون در این صورت حمله می‌کنند و و آنان را می‌کشند. مردم را هم حرکت نده؛ چون حمله می‌کند و را قتل و غارت می‌کند. اگر مردم و را بیرون ببری اطراف حمله می‌کنند و این دو شهر را می‌کنند. 👈 تو خودت هم نرو، بلکه به نامه بنویس و تعدادی از آنان را به کمک بفرست. این نظر را بن خطاب پسندید و گفت: نظر درست همین است و باید مطابق آن عمل کنم 👈 در همین سخنان خود به این نکته هم اشاره کرد که ما در زمان (ص)، با عدد و کثرت نیرو ، بلکه به یاری خدا می‌جنگیدیم و تو از کمی نیروهای هراس نداشته باش. 👈 با این تدبیر، هم ، ، و را از خطر، و هم مردم را از کشته شدن نجات دادند؛ زیرا اگر حمله می‌کرد، زن و بچه کشته می‌شدند. اگر حبشه حمله می‌کرد زن و بچه کشته می‌ شدند و اگر اطراف و به این دو شهر حمله می‌کردند باقیمانده مردم آن‌جا هم کشته می‌شدند ✍از سوی دیگر، اگر این همه نیروی جنگی به طرف حمله‌ور می‌شدند می‌داند چه بلایی بر سر می‌آمد به جهت این‌که در آن زمان(زمان سوم آخرین شاه ساسانی) حکومت ایران بسیار و در حال فروپاشی بود. 👈و تعداد کمی از نیروهای آن‌را از بین ببرند و اگر به جای نیروهای مستقر در جبهه‌ی ، ده برابر آن نیرو می‌آمد، . بنابراین (ع) به عنوان امام معصوم که ولی، دلسوز و همه‌ی مردم جهان - حتی غیر - کاری کرد که این جنگ با کمترین خطر و کمترین به برسد و چنین هم شد. ✍از آنچه گذشت شد که در به ، به حقیقت در حال ویرانی و نابودی بود و با آمدن ، این تمدن جان تازه گرفت و به حیات خود ادامه داد. و این امر امکان‌پذیر نبود مگر با حسن تدبیر و در جنگ با روم، از آن‌جا که یکی از دشمنان مهم به شمار می‌رفت، در زمان
🅾در زمان خلافت جمعی از نصارای روم که آنان (پیشوای روحانی ارامنه) نیز در میانشان بود وارد شد.🕌 🔷 برای حل سوالات خویش همگی به مسجد مدینه رفتند. با جمعی از مهاجر در آنجا اجتماع کرده بودند.
🔷  با یاران خود با آن جمعیت ملاقات کرد و با یک پیک آنان مصافحه نمودند 🔷 سپس راهب گفت:  کدام یک از شما خلیفه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امین دینتان هستید؟⁉️ 🕌کسانی که در مسجد بودند  را معرفی کردند. 🔷 راهب در مقابل او قرارگرفته و گفت:  نام تو چیست؟❓
🔷راهب گفت:  آه که شما (چقدر ستمگرید) مقام بزرگی را اشغال کرده اید و هیچ لیاقت و قدرت اداره آن را ندارید! 💠پس راهب برخاست برود،  فریا دزد: 👈  ای دشمن خدا اگر امان نداشتی زمین را از خون تو رنگین می‌کردم!🗡🗡
🔷در زمان خلافت  جمعی از نصارا ی روم که راهب آنان (پیشوای روحانی ارامنه) نیز در میانشان بود وارد مدینه شد.🕌 🔶  ظرفی مقداری طلا و نقره همراه داشت و برای حل مشکلات خویش همگی به  رفتند. ♦️  با جمعی از مهاجر در آنجا اجتماع کرده بودند.
🔶  با یاران خود با آن جمعیت ملاقات کرد و با یک پیک آنان مصافحه نمودند 👳‍♂ سپس گفت:  کدام یک از شما خلیفه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امین دینتان هستید؟⁉️ 🌀کسانی که در مسجد بودند را معرفی کردند. 👳‍♂ راهب در مقابل او قرارگرفته و گفت:   نام تو چیست؟❓
♦️ کمی فکر کرد و بدنش به لرزه افتاد گفت:عُمر را بیاورید 💠او نیز آمد و سؤالات را گوش کرد اما بدنش بلرزه افتاد و گفت:  نمیدانم. 🔷ابوبکر گفت: عثمان را بیاورید 💠 او نیز آمد و پس از شنیدن پرسشها سر خود را پائین انداخت و گفت:  من هم نمیدانم. ✍و همه متحیرانه سر به زیر شدند!!
👳‍♂راهب: آه که شما مقام بزرگی را اشغال کرده اید و هیچ لیاقت و قدرت اداره آن را ندارید! 💠پس  برخاست برود، فریاد زد: ای دشمن خدا اگر امان نداشتی زمین را از خون تو رنگین می‌کردم!🗡
به این حدیث توجه کنید👇👇 🔺روزی  ، علی علیه السلام را دید و گفت: 👈 هر کس دوست دارد به مردی بنگرد که نزد  از عظیم ترین منزلت برخوردار است، 👈👈 و از نظر قرابت به آن جناب از همه نزدیک تر و در بر طرف کردن حوائج و رفع نیازمندی مردم از پیامبر«ع» بیشتر بود به این مرد نگاه کند.
این حدیث رو بخونید: 👇👇 ♦️ «  و علی علیه السلام به زیارت قبر حضرت  رسول اکرم«ص» آمدند. ❇️ علی علیه السلام به ابوبکر فرمود: «جلو بیفت». ♦️ ابوبکر گفت:  من هرگز از مردی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش شنیدم که می‌فرمود:   «علی نسبت به من به منزله من است نسبت به خدا، جلوتر نمی افتم.
👳‍♂« انس ابن مالک» روایت کرده است؛ ♦️ در واپسین لحظات زندگی خود گفت: ✍ از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: «از صراط، عقبه ای (گردنه) است که کسی از آن نمی تواند عبور کند مگر این که از  علیه السلام جواز عبور داشته باشد. » 📚مناوی کنوز الحقائق، صفحه ۴۲، 📗تاریخ بغدادی، جلد۱۰، صفحه ۳۵۷، 📕 ذخائر العقبی، صفحه ۷۱.
🔘 خود به اين نكته اعتراف كرده، مى گويد: «إِنَّ الْخِلافَةَ صارَتْ فِي تَيْم وَ عَدِيٍّ حَتَّى طَمِعْتُ فِيها;» یعنی🖊 خلافت از آن هنگام كه به دست دو طايفه تيم و عدى (قبيله و ) افتاد من نيز در آن كردم! ». ـــــــــــــــــــــــــــــ 📗. الاستيعاب، صفحه ۶۹۰ 📙 الاغانى، جلد ۶، صفحه ۳۵۶.
🔸پر واضح بود كه شخصى چون كه تا آخرين نفس در مقابل خدا (صلى الله عليه وآله) كوتاه نيامده بود، 🔰🔰🔰 👈👈 در برابر انسانهايى چون و كه آنان را از رده هاى پايين قوم قريش مى دانست . 🟥🟥🟥🟥🟥
🔷هر چه بود در سال سيزدهم هجری پاداش اين سكوت و تسليم را اين گونه از خليفه وقت دريافت مى كنند... 👇👇 ✨✨✨✨✨✨ 💎در آن سال،  لشكرى را به سركردگى 👈 و برادر براى جنگ با به سوى« شام» گسيل مى دارد. 🌀🌀🌀🌀🌀 🚩 پرچمدار اين سپاه كسى جز فرزند ديگر ابوسفيان نيست.
✍جالبه که  در  روز رحلت پیغمبر اصلا در مدینه نبود!!! 🍃✨🍃✨🍃 👈 او در یکی از روستاهای اطراف مدینه به نام   بود ↩️ اینجا بود که وجود او را ضروری می‌دانستند؛ ✍ از این جهت، تا آمدن ، با این روش مانع ِانتشار (صلّی الله علیه و آله وسلّم) شدند. 🟥🟥🟥🟥🟥🟥