eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
164 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
ری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر وی دانسته‌اند واقعه و اسارت واقعه امام (ع) در واقعه و در روزی که امام (ع) و یارانش به رسیدند، 😭😭به شدت بیمار بود به گونه‌ای که در مواردی که می‌خواستند او را به برسانند،😔 عده‌ای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت می‌کند پس از واقعه ، امام و اهل بیت امام (ع) را به اسیری گرفتند و روانه و کردند. هنگام بردن اسیران از به ، بر گردن امام (ع) غل و [جامعه، طوق مانندی است که دست‌ها و گردن را با آن به هم می‌بندند] نهادند و چون بود و نمی‌توانست خود را بر پشت نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم بستند😔😔 زیاد، امام (ع) و سایر کربلا را در زندان نگهداشت و نامه‌ای به نوشت و از کسب تکلیف کرد. پاسخ داد، اسیران و سرهای کربلا را به بفرستد. ابن زیاد، امام (ع) را غل بر گردن نهاد😔😔 و با همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه کرد ✍خطبه امام (ع) در شام خواند و خود و پدر و خویش را به مردم شناساند و به گفت که آنچه و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت را بر هم بزند و در بلاد اسلام برانگیزد. او برای حق و به دعوت به پاخاست تا دین را از که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر خود برساند به ✍به نوشته مفید، امام حسین (ع)، به دستور یزید، از به سوی حرکت کردند. (ع) که سال پس از واقعه زنده بود،همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره کربلا را زنده نگه دارد. هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر (ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت😭😭😭 در روایتی از (ع) آمده است، « (ع) چهل سال بر پدر گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد، هنگام افطار که برای ایشان آب و غذا می‌برد ✍بعد از در سال ۶۳ قمری، مردم علیه امویان قیام کردند که این در پی داشت و به واقعه حَرّه شهرت یافت. مردم شهر با بن حنظله -که پدرش حنظله به الملائکه معروف بود- بیعت کردند و را که شمار آنان به ۱۰۰۰ تن می‌رسید، نخست در خانه مروان بن حکم به افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[۴۰] (ع) از آغاز خود را کنارکشید و با مردم همراه نگشت، چون پایان کار را می‌دانست👇👇👇👇 در روزهای پرگیرودار حره، مروان بن حکم (از اهل بیت(ع)) نزد بن عمر رفت و از او خواست تا وی را نزد خود نگاه دارد، ولی نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد به (ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را $قبول فرمود و خانواده مروان را همراه با زن و خود به (چشمه‌ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه ) فرستاد👇👇👇👇 در این ، ۴۰۰ خانواده را تحت کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر ( لشکر یزید در حره) در بود آنان را می‌پرداخت🍃 ✍نهضت یکی دیگر از نهضت‌های پس از واقعه بود که رهبری آن را بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان در بر عهده داشتند.[۴۳] توابین در بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و در آن زمان از نسل (س)، کسی بن (ع) برای این کار وجود نداشت؛ اما سیاسی خاصی بین (ع) و توابین وجود نداشته است.[ قیام ✍قیام سومین جنبش پس از واقعه است و درباره ارتباط سجاد(ع) با این جنبش ابهاماتی وجود دارد. گفته شده که پس از آنکه موفق شد در ، را به سوی خود جذب کند، از (ع) جست، روی خوش نشان نداد سپاسگزارم
🔶 دوازدهم صفر ، حَکَمین در صفّین 🔶 صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه سال ۳۸ه.ق ، لشکر علیه السلام مهیّای جنگ شدند، امّا حیله نمود و دستور داد تا ها را بر سر نیزه کنند. 📚 نهج السعادة ج۲ ص۲۸۲ ؛ مستدرک سفینه البحار ج۶ ص۲۵ ؛ وقائع الشهور ص۴۸ صفوف جلوی لشکر کفر ورق هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می زدند : «لا حُکم إلاّ لِله» ! مانند ، با تضعیف روحیّه لشکرِ حضرت آنان را به اختیار حَکَمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من هستم نتیجه نداد. سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حَکَمی از جانب خود معیّن کند تا حُکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند. را معرّفی کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : «اگر ناچار هستیم، ، و الّا نخعی حَکَم باشد». اشعث و جماعت قُرّاء ( و ) که بعداً جزء شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند : « فقط یعنی ». منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در « » (قلعه ای بین و ) جمع شدند، و با توجّه به عداوتی که هر دو نسبت به علیهم السلام خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و با و عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیّت ابو موسی به عمرو گفت : تو بایست معاویه را از کنی ، تا من هم علیّ بن ابیطالب علیه السلام را خلع نمایم. عمرو عاص گفت : من هرگز بر تو که عامل و بوده ای و در و بر من تقدّم داشته ای، سبقت نمی گیرم ! ابن عبّاس گفت : ابو موسی ! تو را فریب ندهد، ولی او به گفته ابن عبّاس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت : من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد. عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت : «مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می کنم» ! حَکَمین برای عوام فریبی و بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و تازیانه ای بر سر عمرو عاص زد. ابو موسی از ترس اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به پناهنده شد. 📚 بحارالأنوار ج۳۳ ص۳۲۴ همه این مطالب در حالی بود که صلّی الله علیه و آله در دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند : «حَکَمَین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می کنند کسانی را که از آنها تبعیّت کنند». 📚 الایضاح ص۶۲ امیرالمؤمنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز و سه نفر دیگر را این گونه می فرمودند : «اللّهُمَّ العَن مُعاوِیَةَ وَ عَمراً و وَ أبا مُوسی الأشعَری». 📚 الایضاح ص۲۳۴ از جمله منافقینی بود که در شب (بعد از غدیر) قصد قتل صلّی الله علیه و آله را داشتند. 📚 شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج۱۳ ص۳۱۴ (رجوع شود به تتمّه و ۲۸محرم)
‍ ‍ ‍ ‍ منزل پانزدهم از منزل‌گاه‌های مسیر مکه به کوفه است. . امام در روز جمعه بیست و پنجم ماه ذی حجة الحرام در این منزل بار نهادند. کسی که مسیر مکه را طی می کند، قبل از قاع به این منزل می رسد. بنابراین , عقبه منزلی در مسیر حج است.(۱) در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با عمرو بن لوذان دیدار و گفتگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد، ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرف‌نظر کند. وی به امام حسین(ع) گفت:« تو را به خدا سوگند می‌دهم که برگردی زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کرده‌اند اگر تو را از جنگ بی‌نیاز و راه‌ها را هموار و باز می‌کردند ممکن بود به تصمیم خود ادامه دهی ولی با این وضع، من صلاح نمی‌دانم که تو چنین کنی.» امام خواسته وی را نپذیرفت و به وی گفت: «ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست. اما فرمان الهی تغییرپذیر نیست، به خدا سوگند آنها دست از من برنمی‌دارند تا این که رگ حیاتم را قطع کنند و هرگاه این کار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان می‌کند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.[۲]» امام حسین بعد از این نقطه راهی شراف شد.[۳] ابن اثیر محتوای این گفتگو را از مرد عربی نقل کرده، و از عمرو بن لوذان نامی نبرده است.[۴] این منزل‌گاه پس از زباله و قبل از عمیه قرار دارد.[۵] در برخی منابع از این منزل به عقبه البطن یاد شده است. امام حسین(ع) در آن از کشته شدن خود خبر داد و فرمود: «[در خواب] سگ‌هایی را دیدم که مرا گاز می‌گیرند و بدتر و شدیدترین آن ها بر من سگی بود که به برص و پیسی مبتلا بود»[۶] 📚 منابع ⬇️ ۱_  معجم البلدان، ج ۴ ، ص ۱۳۴ ۲_↑ مفید، ارشاد(۱۴۱۳ق)، ج۲، ص۷۶؛ طبری، تاریخ(۱۳۸۷ق)، ج۵، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، الکامل(۱۳۸۵ق)، ج۴، ص۴۳. ۳_↑ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۶؛ طبری، تاریخ(۱۴۱۳ق)، ج۵، ص۳۹۹. ۴_↑ ابن اثیر، الکامل(۱۳۸۵ق)، ج۴، ص۴۳. ۵_↑ جعفریان، اطلس شیعه(۱۳۸۷ش)، ص۶۶. ۶_↑ ابن قولویه، کامل الزیارات(۱۳۵۶ق)، ص۷۵. کـاروان_در_دل_صحراست 💔😔
👳‍♂عقبه گفت:  اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمداً رسول اللَّه 🔷خبر شهادتین  به دوستش  رسید. 🧔اُبَی نزد او آمد و به گفتن شهادتین او اعتراض کرد و گفت: تو منحرف شده ای و از کیش و آئین خود برگشتی.🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
✍ماجرای  شأن نزول آیات ۲۷ تا ۲۹ سوره است 👈که او در دست خود را از روی حسرت به دندان می‌گیرد و می‌گوید: ای کاش در دنیا با پیامبر راه دوستی و طاعت پیش می‌گرفتم، وای بر من، ای کاش فلانی (ابی) را به دوستی نمی گرفتم که پیروی او مرا از قرآن و پیامبر دور و منحرف کرد. 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶